میان مطالبات اقتصادی و سیاسی کارگران دیوار چین وجود ندارد
پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰
در ایران فقر و فلاکت اقتصادی و ناامنی جانی در اثر پیامد شیوع فاجعه بار ویروس کرونا و درماندگی رژیم در مقابله با آن ابعاد بی سابقه ای پیدا کرده و به مرز غیر قابل تحمل رسیده است. فاصله دستمزدهای چهار میلیون تومانی با خط فقر و هزینه ۱۲ میلیونی تأمین سبد معیشت یک خانوار به آشکارترین نحو ابعاد این فقر فلاکت اقتصادی را نشان می دهد. این در حالی است که بنا به آمارهای حکومتی نرخ تورم سالانه ۴۵.۸ درصد تخمین زده شده است. بنا به اعتراف وزارت کار و رفاه اجتماعی رژیم طی نه سال گذشته خط فقر بیش از ده برابر افزایش یافته است. همچنین بنا به گفته رئیس اتاق بازرگانی که آخرین گزارش بانک جهانی هم آن را تایید می کند تولید ناخالص داخلی ایران که یکی از شاخص های میزان رفاه جامعه است طی سه سال اخیر،۵۷ درصد کاهش داشته است. همزمان افزایش نرخ بیکاری ابعاد فاجعه باری پیدا کرده است. این بیکاری نه ناشی از نوسانات موقتی بازار کار، بلکه ریشه در بحران ساختاری سرمایه داری ایران و رکود باز تولید گسترده سرمایه دارد و دولت سرکوب رئیسی هم قادر به کنترل آن نیست.
بر متن این فقر و فلاکت اقتصادی اعتراضات و اعتصابات کارگری و جنبش های اعتراضی ادامه دارند. بنا به گزارش شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی ها با گذشت بیش از سه ماه از اعتصاب کارگران پیمانی پروژه ای اعتصابی در مراکز نفتی هنوز برخی از پیمانکاران از جمله در شرکت های فاز ۱۴، شرکت های فعال در پالایشگاه آبادان، پتروشیمی سلمان فارسی در ماهشهر، پادجم، پروژه جاسک، پارس فنل، زیر بار مطالبات به حق کارگران نرفته اند. در حالی که اعتصاب کارگران نفت و پتروشیمی ادامه دارد کارگران هفت تپه روز سه شنبه ششم مهر ماه دور تازه ای از اعتصاب با مطالبه تعیین تکلیف فوری مدیریت شرکت، پرداخت فوری حقوقهای معوقه، تسریع در انجام عملیات کشت و ترمیم کارخانه، بازگشت به کار اخراجیها، تمدید قرارداد فصلیها، اعلام و اجرای حکم صادر شده علیه اسد بیگی را آغاز کرده اند. کارگران هفت تپه اعلام کرده اند تا رسیدن به این مطالبات، اعتصاب ادامه دارد. اول ماه مهر، و آغاز سال تحصیلی جدید با برگزاری اعتصاب و تجمع های اعتراضی سراسری معلمان در شهرهای قم، همدان، کرمانشاه مشهد، ساری، آبادان، قزوین، تبریز، زنجان، کوهدشت، سنندج، دیواندره، کرج، شاهرود، اراک، اردبیل، یزد و چندین شهر دیگر همراه بود. معلمان مبارز و حق طلب طی هفته های منتهی به اول مهر بارها در تجمع های اعتراضی مطالبات خود را مطرح کردند و شعار “معلم به پا خیز، برای رفع تبعیض” سر دادند. این نمونه ها نشان می دهند که اعتصاب و اعتراض به بخشی از واقعیت جامعه پر جنب و جوش ایران تبدیل شده است، به طوری که روزانه دستکم هفت تجمع اعتراضی برگزار می شود.
روند رو به رشد اعتراضات و اعتصابات کارگری بویژه طی دو سال اخیر به جنبش های اعتراضی در جامعه توان تازه ای بخشیده است. همانطور که پیش بینی می شد شرایط عینی زندگی و بحران و فقر و فلاکت اقتصادی و بی حقوقی های اجتماعی و سیاسی توده های هر چه وسیعتری از کارگران را برای تحقق خواسته ها یشان به میدان مبارزه کشانده است. کارگران در جریان پیشبرد مبارزات خود به تجربه می آموزند که دستیابی به خواسته هایشان که ریشه در زندگی روزانه آنها دارد چگونه با سد نیروهای سرکوبگر و حاکمیت جمهوری اسلامی روبرو می شود. کارگران در جریان پیشبرد اعتراضات و اعتصابات خود به تجربه آموخته اند که میان مطالبات اقتصادی و سیاسی آنان دیوار چینی وجود ندارد. کارگرانی که به ضرب قانون دستمزد ماهانه چهار مرتبه زیر خط فقر برایشان تعیین شده است، چنانکه مطالبه ۱۲ میلیون تومان در ماه را مطرح کنند با سد قانون روبرو می شوند و مبارزاتشان ماهیت سیاسی پیدا می کند. کارگرانی که در جریان اعتصاب رهبرانشان دستگیر می شوند و خواست آزادی کارگر زندانی و زندانی سیاسی را فریاد می زنند، مبارزه شان سیاسی می شود، کارگران هفت تپه که سیاست خصوصی سازی یعنی یکی از سیاست های کلان اقتصادی رژیم را به چالش کشیده اند، از مرز خواسته های اقتصادی عبور کرده و سیاسی می شوند. زمانی که کارگران خواست حق آزادی تشکل مستقل کارگری را مطرح می کنند و دست رد به سینه تشکلهای زرد دولتی می زنند، زمانی که خواست تحصیل و بهداشت رایگان را در سر لوحه خواسته های خود قرار می دهند، عملا مرزهای مبارزه اقتصادی را پشت سر گذاشته و مطالباتشان با مبارزه سیاسی در هم می آمیزد. همین روند مبارزه است که کارگران را در ابعاد توده ای به طرح خواسته های تعرضی تر و در پیش گرفتن روش های رادیکال تری در مبارزه سوق می دهد. همین روند عینی است که رژیم اسلامی را بشدت نگران کرده است. باید تصویر موقعیت جنبش کارگری را در آینه دشمن نگاه کرد. رژیم اسلامی در شرایطی که نمی تواند هیچگونه رفرم و اصلاحی در جهت بهبود زندگی کارگران ایجاد کند، حتی نمی تواند حقوق معوقه کارگران را در این شرایط فلاکت اقتصادی بپردازد، به استراتژی سرکوب گسترده روی آورده و فشار بر فعالین جنبش کارگری و جنبش های اعتراضی را افزایش داده است.
از آنجا که بخش های مختلف طبقه کارگر خواستها و مطالبات مشابه ای دارند، رژیم جمهوری اسلامی به شدت نگران است که این مبارزات در ادامه و تکامل خود به یک اعتصاب سراسری و عمومی کارگری منجر شود. اعتصابی که می تواند اعتراضات توده ای علیه رژیم را وارد فاز نوینی کند و روند تشکل یابی طبقه کارگر را شتابی تازه ببخشد. پیشروی سنگین و گام بگام جنبش کارگری، طرح مطالبات تعرضی و روند آرام رادیکالیزه شدن اعتراضات توده های مردم و اتخاذ تاکتیک های متناسب با توازن قوای موجود، همه حکایت از آن دارند که اینبار و حداقل در این مورد تجربه انقلاب ۵۷ تکرار نخواهد شد. در انقلاب ۵۷، روز ۲۲ بهمن اوج رادیکالیزه شدن اعتراضات توده های مردم نبود، بلکه بعد از قیام ۲۲ بهمن بود که روند تعمیق خواستهای سیاسی و دمکراتیک طبقه کارگر و توده های ستمدیده مردم ایران و پروسه رادیکالیزه شدن جامعه آغاز شد. اما اینبار روند تعمیق و رادیکالیزه شدن مبارزات کارگری و توده ای با طرح خواستهای شفاف و روشن از هم اکنون آغاز شده است. اینبار به احتمال زیاد قیام کارگران و توده های مردم با توقعات روشن اوج رادیکالیزه شدن انقلاب خواهد بود.
اما انقلاب قدرت و توان خود را از طبقه انقلابی می گیرد. افق پیروزی انقلاب را آمادگی عملی، یعنی سازمانیابی طبقه کارگر در تشکلهای طبقاتی و سیاسی، رهبری سیاسی و استراتژی روشن، شعارها و مطالبات شفاف و مبانی تاکتیکی درست ترسیم می کند. هنوز سطح سازماندهی طبقه کارگر با نیازهای این جنبش طبقاتی خوانائی ندارد. هنوز غول با تمام قامت خود از شیشه بیرون نیامده است. همین واقعیت و تلاش برای آماده کردن ملزومات و تحقق پیش شرط های یک انقلاب پیروزمند کارگری فعالیت و تحرکی صد چندان از ما کمونیست ها می طلبد.