مونا حیدری قربانی قوانین و فرهنگ رژیم اسلامی
چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
بنا به گزارشها ساعت ۳ بعد از ظهر شنبه شانزدهم بهمن ماه ۱۴۰۰ مرد جوانی در اهواز سر بریده همسرش را برای چند لحظه در مقابل مردم به نمایش گذاشت و سپس از آن مکان متواری شد. پس از گزارش این واقعه، ماموران پلیس در داخل یک خانه با پیکر دختر ۱۷ ساله ای مواجه شدند که سرش از بدن جدا شده بود. تحقیقات بیشتر نشان داد، دختر جوان به نام مونا حیدری پس از فرار به ترکیه توسط همسرش سجاد حیدری به ایران بازگردانده شده و به دست همسر و برادرهمسرش که هر دو پسر عموی مونا بودند به شیوه ای فجیع به قتل رسیده است. بنا به گزارش ها عاملین این جنایت هولناک دستگیر شده اند.
در فرهنگ رایج اغلب با بکاربردن واژه “قتل ناموسی” ابعاد فاجعه تا حد یک ارتکاب به قتل تنزل می یابد. از آنجائیکه قوانین جمهوری اسلامی افرادی که مرتکب ” قتل ناموسی میشوند را از مجازاتهای سنگین معاف میکند، همین امر خود یکی از عواملی است که مردان اجازه مییابند به این اقدام شنیع وجنایت کارانه مبادرت ورزند. ” قتل و جنایت ناموسی” اسم رمز آن سنتها و قوانین زن ستیزانه ایست که به مردان اجازه میدهد با تکیه به قوانین وسنتها اعمال جنایتکارانه خود را توجیه کنند. این زنان به علت به اصطلاح «ننگین کردن شرافت خانواده خود» مجازات میشوند. البته اصطلاح ننگین کردن شرافت خانواده ظاهرا یک امر اخلاقی است و حد و مرزی برای آن نمیتوان تصورکرد. بی جهت نیست که در عرف جامعه مردسالار وقوانینش این ” ننگ” موارد گوناگونی را شامل میشود از جمله خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن (حتی از یک شوهر ناشایست)، رابطه با جنس مخالف و بنا به ادعای پاسداران دین ” زنا کردن “. و بالاخره برای اینکه زنی قربانی جنایتهای ناموسی شود، فقط اینکه گمان برده شود او آبروی خانواده را بر باد داده است کافیست .البته قتل مونای هفده ساله نمونه منحصر به فردی در جامعه نیست. همواره اخبار کشته شدن زنان به دست پدر، شوهر، برادر عمو و بلاخره مردان دور و نزدیک خانواده بگوش میرسد. اینکه قاتلین در همه این قتلها کدام توجیه به اصطلاح اخلاقی را چاشنی عمل جنابتکارانه خود میکنند شاید به خودی خود ارزش زیادی نداشته باشد، آنچه اهمیت دارد پرداختن به آن سنن وقوانینی است که دست مردان را برای ارتکاب چنین جنایاتی باز میگذارد. بنابراین باید به سراغ همین قوانین وسنتها برویم. اگر در جوامع متروپل سرمایه داری قتل زنان توسط مردان به نام قتل ناموسی مهر نمیخورد، اما در کشورهائی که قوانین و فرهنگ فرتوت اسلامی حکم می رانند، قتل زنان، بدون پرده پوشی قتل ناموسی خوانده میشود. در همه این جوامع فرهنگ عقب مانده مردسالار در آمیخته با فرهنگ ارتجاع اسلامی زمینه های روانی این جنایت را فراهم می آورند. بنابراین باید به سراغ همه آن مولفه هائی برویم که به مردان اجازه می دهند به نام دین و یا به نام قانون شرع و یا به نام سنت، به زنان به مثابه کالائی نگاه کنند که مالک آنند و به خود اجازه بدهند به حکم این حق مالکیت هر عمل شنیعی را علیه زنان توجیه کنند.
اینجا تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ما با ترکیبی از همه این مؤلفه ها روبروهستیم. دین، سنتهای جامعه مردسالار، نگاه کالائی به زن و کودک همسری شرایطی را بوجود آورده اند که بر بستر آن این قتل های فجیع انجام می گیرند. سر دختر سیزده ساله به دست پدرش با داس بریده میشود، مردی جانی به کمک برادرش سر مونا حیدری را از تن جدا می کند و همه اینها نشان میدهد که زمانی که یک تصویر سنتی از زن در جامعه موجود است، خشونت علیه زنان به یک امر عادی تبدیل میشود. مردان فامیل به مثابه حکمرانان خانه اقدام به تجاوز جنسی را ” حق طبیعی ” خود میدانند و همزمان به قتل رساندن زنان را ” دفاع از ناموس ” خود به حساب میآورند. در هر دو حالت این زن است که قربانی میشود.
اگر زن کالاست، بنابراین جامعه بورژوائی مرد سالار به خود حق میدهد آنگونه که میخواهد با این کالا رفتار کند. زمانی آگهی تبلیغی برای فروش کالاهای دیگرش را با تصویر زن تزئین کرده و به در و دیوار میآویزد، زمانی او را به نام کارگر جنسی و زمانی به نام صیغه در بازار پرسود تن فروشی به حراج میگذارد، زمانی او را در چادر و مقنعه میپیچد تا از چشم دیگران محفوظش بدارد، در مدح و ثنای کودک همسری در بوق وکرنا میدمد و اگر لازم شد برایش ” سند ملی حقوق کودک ” و “لایحه منع خشونت علیه زنان” هم سرهم بندی میکند.
در واقع این مجموعه از خشونت دولتی علیه زنان بستر مساعدی جهت گسترش خشونت علیه زنان در عرصه های مختلف حیات اجتماعی و “قتل های ناموسی” را فراهم ساخته است. به همین اعتبار خشونت علیه زن با همه مصائب آن یک پدیده اجتماعی است و مثل هر پدیده اجتماعی دیگر باید بستر باز تولید آن را شناخت و بر حسب ویژگی هایش به اشکالی سازمانیافته و در ابعادی اجتماعی برای مبارزه علیه آن نیروی توده زنان و مردان کارگر و زحمتکش و انسانهای آزاده و برابری طلب را بسیج کرد. نباید اجازه داد قتل مونای حیدری ۱۷ ساله به دست همسرش امری شخصی، خانوادگی، قومی، فرهنگی و مذهبی و تلقی شوند و از پیگرد و مجازات در امان بمانند. اما اگر دست به ریشه ها ببریم جمهوری اسلامی و آن نظام طبقاتی که از آن حراست می کند عامل اصلی این جنایت هستند. از اینرو مبارزه جهت محو خشونت علیه زنان و لغو آپارتاید جنسیتی بخش جدایی ناپذیری از مبارزه ضد سرمایه داری و مبارزه علیه دولت مذهبی است. درست از این زاویه است که انهدام زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی خشونت علیه زنان و قتل های ناموسی از بستر تعرض رادیکال به رژیم سرمایه داری مذهبی حاکم در ایران و از مسیر سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی می گذرد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله