دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

موقعیت خیزش انقلابی و چشم اندازها!


عباس منصوران

همایش رزم کارگری در فرانسه از روزهای ۲۷ تا ۲۹ می در پاریس یک همایش کارگری -سوسیالیستی بود با شرکت دهها هزار تن،‌ با سخنرانی و پرسش و پاسخ. نمایندگانی از دفتر روابط خارجی حزب کمونیست ایران به اجرای سخنرانی و پرسش و پاسخ و برپایی غرفه سیاسی و نمایشگاه پوسترهایی از جنبش جاری، دیدار و گفتگو با نمایندگان احزاب و سازمان‌ها و فعالین جنبش کارگری، سوسیالیستی و انترناسیونالیست… پرداختند. نوشتار زیر بخشی از سخنرانی‌ رفیق مرضیه نظری و عباس منصوران و با همراهی رفیق حمید فروتن و دو رفیق دیگر از فعالین جنبش کمونیستی که به زبان های فارسی، فرانسه و انگلیسی ارائه شده است.


سخنرانی عباس منصوران،  در همایش رزم کارگری -پاریس که به فرانسه همزمان ترجمه می‌شد:

رفقای کارگر و انقلابی، با درودهای انقلابی

حکومت اسلامی ارگان سازشی امپریالیست‌ها بود که در تابستان ۱۹۷۸ در کنفرانس سران ۴ کشور امپریالیستی با حضور ژیسکار دستن- رئیس جمهور وقت فرانسه- و کارتر- رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا- در گوادلوپ سر برآورد. این حکومت در خدمت سرمایه جهانی قرار گرفت و ‌مجری سیاست‌های فاشیستی‌ترین جناح سرمایه‌، ‌پیشبرنده‌ی مبادلات اقتصادی، ‌سیاسی ضدانسانی نئولیبرالیسم در ایران و در منطقه خاورمیانه بوده است. این جانیان، با رانت‌های سیاسی و اقتصادی، کارگزارِ کلان دولت‌های سرمایه‌داری جهانی و سازش آنها، در این۴۴ سال همراه با حفظ منافع جنگ‌افروزانه‌ی آنها، به‌‌ آستانه‌ی تولید سلاح اتمی رسیده و ضرورت حکمرانی سرمایه‌ی گلوبال به شمار می‌آمده است.

و به یاری سپاه قدس و دیگر نیروهای نیابتی و تروریستی خویش در منطقه، و به کمک کارتل‌های تبه‌کار جهانی، با پیش‌برد تروریسم‌ حکومتی و تولید و ترافیک مواد مخدر و سلاح‌، ازجمله سلاح شیمیایی در جهان،‌ در خدمت سیاست‌ها، جنگ افروزی،‌ و تولید سلاح‌های کشتار جمعی، گردش سرمایه‌ی‌ جهانی‌ بلکه در بحران ساختاری نیز گرفتار هستند، عمل کند و کارگزار تبه کاری‌های کارتل‌های سلاح و چرخش مناسبات کاپیتالیسم جهانی و سیاست‌های متروپل‌های سرمایه‌ بوده است. باند‌‌‌های حاکم در ایران، با ایدئولوژی اسلامی، وظایف نیابتی و رانتی سرمایه‌ی جهانی را به‌پیش می‌برده، اینک گرفتار بحران‌های گوناگون، از جمله بحران‌های مشروعیت داخلی و جهانی، در گرداب رکود و تورم.


نئولیبرالیسم و حکومت اسلامی

به همین سبب، از هر نظر از سوی گلوبالیزاسیون سرمایه ازآمریکا گرفته تا اتحادیه اروپا، انگلستان، چین و روسیه ووو به‌همانگونه که حتا طالبان درافغانستان و داعش‌‌ها در سوریه، عراق، و فاشیسم اردوغانی در ترکیه ووو مورد پشتیبانی بوده و دوام یافته،‌ نیرویی نیابتی آنان نیزبوده است. حکومت اسلامی در ایران،‌ برای  ماندگاری خویش، در نقش باند مافیای قاچاق بین‌المللی در قدرت، درخدمت و کارگزار سران روسیه‌ی پوتینی و رئیس اتاق فکر اروآسیایی آن، یعنی آلکساندر دوگین و حاکمیت اژدهای سمی و جهانخوار چین، ماموریت یافته تا درنقش نیروی نیابتی نئوتزاریسم روسیه، تنور آتش جنگ امپریالیستی و ارتش ناتو و اقمار آن در اکراین را شعله‌ورتر سازد. حکومت اسلامی در ایران، برمتن رئال پولتیکِ مناسبات سرمایه‌داری تقسیم کار مناسبات استثماری  و ضدانسانی را عهده‌دار بوده‌ است. ‌

در ایران کنونی، یک روند انقلابی در جریان است و مانند دیگر خیزش‌های اجتماعیِ حکومت‌‌شوندگان در کلیت خود یک مبارزه طبقاتی، اما ‌از خودویژگی‌های بی‌مانند و نوینی نیز برخورداراست.

این خیزش، ریشه در جنبش‌های بی‌پاسخ مانده از‌ گذشته‌ دارد، انباشت و ادامه‌‌ جنبش مشروطه‌ سالهای ۱۹۰۰ است که به وسیله‌ی روحانیت،‌ اشراف، بازار، فئودالیسم و بورژوازی کمپرادور تا ریشه وابسته ‌به ویژه امپریالیسم  روس و انگلستان به خیانت کشیده شد و تداوم انقلاب ضد سلطنتی فوریه ۱۹۷۹ است که با مداخله‌ی امپریالیسم جهانی به‌رهبری آمریکا در نبود رهبری سازمانیافته و آگاه جنبش کارگری و ‌فریب‌کاری‌‌های مذهبی و خوش‌باوری‌ توده‌هایی ستمبر و دهها سبب دیگر ناتمام ماند.

اکنون نیروهای مادی و معترض این خیزش دوباره براین انباشت تاریخی، میلیون‌ها انسان به حاشیه‌ مرگ و زندگی رانده شده‌‌، جوانان نا امید و بیکار و بی افق زندگی، میلیون‌ها زنان نان آور خانواده، اتنیک‌های زیر ستم‌های چندگانه، دگراندیشان و دگرباشان جنسیتی ووو از جمله حکومت شوندگانی هستند که دیگر نبایستی و نمی‌خواهند در گرداب فلاکت و بی حقوقی، به قوانین و ایدئولوژی  ضدانسانی حاکم، سر بسپارند.   ‌


به خودویژگی خیزش جاری بپردازیم:

  • مبارزه کنونی در برابر تبه‌کارترین حکومت طبقاتی که در تاریخ ۱۴۰۰ ساله‌ی اشغالگری‌های و اسارتباراسلامی به حکومت رسید، برخاسته است.
  • خواهان سرنگونی حاکمیت صدر اسلامی‌است‌‌که در برهه‌ی گلوبالیزاسیون، منافع نئولیبرالیسم سرمایه‌داری وبرده‌داری مدرن را که با سلاح ایدئولوژیک مذهبی درهم‌آمیخته به عهده دارد.
  • جنبش کنونی، همچنان در کارخانه، خیابان، مدرسه، دانشگاه، زندان و ‌محل کار نیرو گرفته و حکومت اسلامی را نخستین خاکریزی می‌داند که باید برداشته.
  • 4-   زن به‌سان یک  شناسنامه‌‌ی ‌نفی هویت شده‌‌ در تاریخ، برخاسته تا  نماد خودویژگی تاریخی این خیزش باشد.
  • جوانان، یعنی نیروی پویا و آینده‌‌خواهی که برای زندگی مقاومت می‌کنند.  بیش از ۴۲ میلیون از جمعیت ایران را زنان و ۴۷ درصد جمعیت ۸۵ میلیونی ساکن  ایران را جوانان (۱۵ تا ۲۹ساله) تشکیل می‌دهند.

این دو نیروی اجتماعی و به فقر مطلق کشانیده شده و برآمده از طبقه کارگر و زحمتکشان و کف جامعه، به تمامی شیوه‌ها و ابزار به وسیله‌ی حاکمیت اسلامی و باندهای دلال سرمایه‌ جهانی، تحقیر شده، شاهد تباهی خویش بودند که به آستانه‌ی انفجار رسیدند.

  •  خیزش  فرارونده  در ایران، یک  خیزش برهه‌ای و مطالبه‌‌گری در چارچوب حکومت و سیستم موجود نیست. 
  • روند کنونی بیانگر‌آن است که انقلاب، دیگر نه یک ایده‌ی‌ انتزاعی و ایده‌آلیستی،‌ بلکه به گفتمان عمومی و جنبش خیابان تبدیل شده است و به همین برهان به چشم‌انداز انقلاب می‌نگرد.
  • 8-   ارزشمندی‌‌های تاریخی، همبستگی و همرزمی سراسری میان اتنیک‌های کرد، عرب، سیستانی-بلوچستانی، ترکمن، فارس، لر، بختیاری و با شعارهای (آذربایجان بیدار است، پناه کردستان است «کُرد، بلوچ و آذری؛ آزادی و برابری»… دیوارکشی‌ها و نفرت‌پراکنی‌های حکومت‌های سلطنتی و اسلامی را با همبستگی سراسری و تاریخی نقش برآب کرده است.
  • همبستگی بین درون و بیرون ایران و فراگیرشدن بین‌المللی آن و جلب پشتیبانی و توجه آزادیخواهان جهان و جنبش کارگری بین‌المللی
  • خودویژگی چشمگیر این خیزش، دینامیسم برآمد مقاومت و اعتراض‌های سراسری در برابر ستم مناسبات ضد انسانی طبقاتی و حکومت مذهبی‌ آن است که بر طبقه کارگرو تهی دستان شهر و روستا و زنان و اتنیک‌های زیر ستم، گسلی ژرف آفریده است.
  • این گسل بین ستمگران و ستمکشان،‌ پرناشدنی و شاخص یک خیزش اجتماعی در بخش استراتژیک جغرافیای جهان است. از این روی خیزش انقلابی درایران،   همرزم جنبش  طبقاتی و رزمند‌ه‌ی کارگری، سوسیالیستی در فرانسه که در قالب مبارزه علیه قانون ضد مردمی بازنشستگی جاری است، و ما در همینجا با آن اعلام همبستگی کرده و در کنار شما هستیم، یک خیزش محلی و لوکال نیست،‌ بلکه بخشی از‌ اعتراض‌ جهانی علیه مناسبات، یورش‌ها و بحران‌های سرمایه‌داری و تمامی فلاکت‌ها، ایدئولوژی‌ و سیاست‌های نئولیبرالیستی آن است که به جنگ ارتجاعی برای تقسیم و اشغال دوباره بازارها بین بلوک‌های سرمایه‌داری جهانی با محوریت اکراین تمرکز یافته است.

خیزش جاری به سوی موقعیت انقلابی  رویکرد دارد.  شعار کوبنده و انقلابی “وای به روزی که مسلح شویم”  در بسیاری از شهرهای ایران، به ویژه روز ۱۹ ماه می‌جاری در پی به دار کشیدن سه جوان مبارز در اصفهان، بیانگر افزایش ذهنیت  رزمندگی و  بالندگی سطح مبارزاتی توده های مردم در برابر حکومتِ  دار و کودک کش حاکم می‌باشد.

  • این رویکرد، گرانیگاه (ثقل) مبارزه‌‌‌ای‌است بین خون‌‌آشامانی که هستی‌ و زیست‌ فلاکت‌بارشان در گرو نابودی و استثمار انسان‌ها و طبیعت و اکولوژی است که باید به فقرمطلق و نابودی کشانیده ‌ شوند و ارزش افزایی مطلق به بار آورند.\
  • سیاست حکومت اسلامی، ‌خسته‌ و فرسوده کردن،‌ مهار جنبش،‌همراه با کشتار، ‌هراس افکنی‌است. کور کردن ‌(ثبت بیش از۵۵۰ نفر تا کنون)، شلیک ساچمه  وگلوله‌های جنگی به چشم، شکم و اندام تناسلی، ‌تجاوز و آزارهای جنسی دستگیر شدگان و افراد خانواده برای اعتراف‌گیری‌های اجباری و تخریب اموال مردم، گرفتن هزینه‌های سنگین از دستگیر شده‌گان،  از جمله‌ سیاست‌های جاری حکومت اسلامی به شمار می‌آیند.
  • کاربرد واژه‌ی اعدام اشتباه است؛ در واقع حکومت اسلامی، افراد سیاسی و حتا غیرسیاسی را به‌شیوه‌های دار زدن (قتل حکومتی رسمی) ‌به قتل می‌رساند. در جنبش جاری، برخی از افراد آزاد شده‌، زیر نام خودکشی،‌ پرتاب به رودخانه‌ها و از بلندی، ‌ربایش و سر به نیست کردن ووو به قتل می‌رساند که همگی از جمله‌ی قتل‌های سیستماتیک وهدفمند حکومتی  به‌شمار می‌آیند.
  • دادن داروهای روان‌گردان به دستگیر شدگان و زیر شکنجه، یکی از شیوه‌‌های به زانو درآوردن دستگیرشدگان است. که بیشتربه درهم شکستن زندانی و خودکشی آنان می‌‌انجامد.

 موضوع تهاجم شیمیایی به مدارس دختران موضوع مهمی است که در بخش پرسش و پاسخ امید است که به آن بپردازیم


شرایط کنونی حکومت،

  • توانایی خود را برای حکومت، مهار، و حاکمیت هراس به شیوه‌ی سابق از دست داده‌ است. توده‌‌های به پاخاسته نیز دیگر حاضر به بازگشت به شرایط سابق نیستند.
  •  تابوها و مطلق‌های دینی شکسته شده است،‌
  • تکامل و به روزرسانی تاکتیک‌های مبارزاتی و اعتراضی از جمله:‌ شعارهای شبانه، همبستگی سراسری،‌ د‌یدار پرخطرنمایندگان کارگری-نمونه هفت تپه از شوش-  و نمونه پدر و مادر نوید افکاری‌ها  از شیراز و دیگر شهرها با خانواده‌های جانباختگان در ایذه و کردستان و …
  • ‌تبدیل تسخیرخیابان‌ها به‌شبکه‌‌های محلی و کوچه‌‌ها، و بازگشت دوباره به خیابان‌ها درهر فرصتی،
  • 3-   آمادگی ذهنیت کاربرد مقاومت و قهرانقلابی در برابرخشونت‌های حکومتی و شناسایی و آدرس و چهره‌‌ی آدمکشان حکومتی و تنبیه برخی از آ‌نان، خلع سلاح موردی به‌ آتش کشانیدن پایگاه‌ها و خودروهای نیروهای سرکوب، تسخیر و به‌آتش کشیدن پارتیزانی برخی پایگاه‌‌های بسیج سپاه، آتش زدن عکس‌ها و بنرهای سران حکومتی، خودروهای نظامی، پایگاه‌ها‌ی مذهبی و حوزه‌های دینی ووو برای ایجاد هراس در ماشین سرکوب و ریزش نیروهای حکومتی و…
  • گسترش خیزش به محلات فقیرنشین شهر‌ها و مناطق به فلاکت نشانیده شده. یعنی پایگاه‌‌های سنتی مذهبی، مسجد‌ها و سرکوب رژیم و مناطق محروم نگه داشته شده‌ای مانند سراسر سیستان وبلوچستان، کردستان، خوزستان …
  • شعار نویسی و برافراشتن بنر با ‌نمادها و ریتم‌های ابتکاری، هنری و انقلابی،
  • رقص‌ و شادی و پوشش‌ها و سرایش‌هایی مخالف قوانین و اجبارهای حکومتی و دین حاکم،
  • 7-                    ‌ زمزمه‌ی فرار برخی و انتقال پول و ارز سران حکومتی و خانواده‌هایشان به خارج،  و اعتراف‌ برخی از سران حکومتی به شکست و بی‌فرجامی  و به نگران از فروپاشی،


شرایط  جنبش کارگری و چشم اندازها

بنا به آمار دولتی، در بهار۲۰۲۲ از جمعیت ۶۳ میلیون و ۵۱۹ هزار نفری ۱۵ ساله و بیشتر، تنها ۲۳ میلیون و ۵۷۸ هزار نفر شاغل هستند به‌ بیانی  دستکم ۴۰ میلیون تن یا غیرفعال و بیکار  گزارش شده‌است. در این میان نرخ بیکاری زنان افزون بر۴۰درصد است و مردان افزون بر ۲۳ درصد.

امروزه طبقه کارگر ایران با جمعیتی بیش به ۳۰میلیون نفری خود از هرگونه تشکل مستقل  محروم شده‌اند.  خانه کارگر یا مرکز فرماندهی شوراهای اسلامی کار که بازوی سیاسی و نظامی و اقتصادی حکومت اسلامی و سرمایه‌داران به شمار می‌آیند، تنها تشکل‌‌های زرد و ضدکارگری مجازی هستند که از سوی بیش  از۹۵درصد کارگران بایکوت شده‌اند. اوایل  دهه ۱۹۹۰بنا ماده ۱۹۱ قانون کار در دولت اصلاح طلبان حکومتی، کارگران کارگاه‌های زیر ۱۰ نفر از شمول برخی مقررات قانون کار خارج شدند.  خبرگزاری تسنیم وابسته به سپا ه پاسداران نزدیک به ۹۵ درصد از قراردادهای کارگران را قرارداد موقت گزارش داده است. این قراردادهای یک روزه،‌ سفید امضا (بلانک)، یک ‌ماهه، تا کمتر ۸۹ روزه است.» ‌این کارگران از هرگونه بیمه درمانی و بیکاری و ابتدایی ترین  موازین قانون کار محروم هستند. و سازمان جهانی کار (به ‌سان  ارگان سرمایه‌داران و دولت‌ها و ‌سه جانبه) ‌به خوبی از این جنایت آگاه است. امسال درحالی ۲۷درصد به دستمزد حداقل کارگران افزوده شد که نرخ تورم ، بیش از ۷۰درصد بوده  و دستمزد کارگران نزدیک به ۱۰۰ دلار و هزینه زندگی در فقر مطلق یعنی زنده ماندن تا فردا افزون بر ۳۰۰ دلار است.

در شرایط کنونی همه روزه  دهها اعتصاب کارگری در سراسر ایران،  جاری است. کارگران،  سال ۲۰۲۲ را با برگزاری بیش از ۴۰۰۰ اعتصاب و همایش اعتراضی پشت سر گذاردند. در دو ماهه‌ی گذشته برشدت و رادیکالیسم اعتصاب‌ها و خواست‌ها افزوده شده است.

از 31 آوریل 2023،  تا امروز ۲۷ می ده‌ها هزار نفر از کارگران پروژه‌ای و در برخی موارد  استخدام دائم در  صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، فولاد، مس و.. در بیش از 120 مرکز تولیدی و خدماتی  در سراسر ایران در حال اعتصاب هستند.


موانع اصلی شکل‌گیری اعتصاب‌های عمومی و فراگیر کارگری در ایران

  • سلطه‌ی سپاه پاسداران و باند خامنه‌ای بر بیش از ۷۵٪  از کلیدی‌ترین بخش‌های تولیدی و خدماتی اقتصاد ایران مالکیت داشته  که از هرگونه حسابرسی و مالیات پردازی معاف‌هستند.
  • 2-   حاکمیت فضای حکومت نظامی و امنیتی 
  • تحمیل سیاست‌های  نئولیبرالی، خصوصی‌سازی‌های درون باندی (خصولتی)، پیمانکاری و پروژه‌ای کردن کارها،‌ تحمیل قرار‌دادهای موقتی، بر گرده‌ی بیش از ۹۵٪از کارگران در بخش‌های کلیدی نفت، ‌گاز،‌ پتروشیمی، ‌فولاد،‌ معادن ووو
  • وجود تلاش‌های رفرمیستی که بیشتر به وسیله‌ی فعالین برون مرزی فعال یا مرتبط با اتحادیه‌ها و سندیکاهای‌ رفرمیستی در غرب  انجام می‌گیرد و صنفی گرایی و جدا سازی اتحاد طبقا تی کارگران را دامن می‌زنند و روند شوراگرایی  مسلطه در جنبش کارگری ایران را به انحراف  می کشانند.

کارگران در بخش‌های مهمی از صنایع و خدمات،‌ به صورت غیرقانونی و زیر زمینی شوراگرایی را تجربه می کنند و با تشکیل مجمع نمایندگان برای فراخواندن اعتصاب‌‌ و پیش روی نهادن درخواست‌های طبقاتی، نمونه مجمع شوراگرای نمایندگان کارگران هفت تپه، ‌فولاد اهواز، ‌ووو که سندیکالیسم و اتحادیه‌‌های سنتی را پشت سرگذارده، و برای نخسیتن بار، کارگران در هفت تپه در سال ۲۰۱۹ شعار نان،‌ کار،‌ آزادی، اداره‌ی شورایی را مطرح کردند و نیز ساختارهایی مانند شورای صنفی‌ کانون معلمین و فرهنگیان،‌ سندیکای واحد تهران شوراهای بازنشسته‌گان، مادران خاوران، و… ووو با پرورش نمایندگان ‌و سازماندهندگان محلی خود به سازمانیابی خود دست  می‌زنند. 

 سازمانیابی شوراها و کمیته‌های محلات،‌ زنان،‌ دانشجویان،‌ دانش‌آموزان،‌ معلمان و دیگر فرهنگیان، به صورت سراسری، کارگران پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی، مس و دیگر معادن و… از جمله اقداماتی‌هستند که روز به روز تکامل و گسترش تازه‌تری می‌یابند. 

اگر پرسش تاریخی هرانقلاب را قدرت سیاسی بدانیم، این واقعیتی انکارناپذیراست که در زیر پوست و کف جاری این رود عظیم در ایران، یک مبارزه‌ای طبقاتی و روند انقلابی در جریان است. چشم‌انداز یک روند انقلابی و سرنگونی حکومت اسلامی به یک پراتیک اجتماعی تبدیل شده و امری حتمی را در برابر گسترانیده است.

حزب کمونیست ایران ونیروهای انقلابی کمونیست، مفهوم سرنگونی انقلابی،‌ در برابر شعار ضد انقلابی «براندازی» طیف بورژوازی که به دخالت‌گری دولت‌های غربی امید بسته و جابجایی قدرت سیاسی برای حفظ مناسبات سرمایه‌داری را می‌طلبد.

سرمایه‌داری جهانی نیز حیران و ابتکارعمل از دست داده، هرچند رژیم را بی آینده ‌می‌بیند،‌ اما هنوز گزینه‌ی مادی خویش را که تضمین کننده منافع سیاست‌های نئولیبرالیسم سرمایه به‌ویژه در روند بحران‌زا و شتابنده کنونی باشد به توافق و تحلیل نهایی نرسیده است. هرچند این به آن معنا نیست که به تدارک و آماده سازی نیروهای کارگزار و نیابتی خود غافل باشد.

طبقه کارگر ایران با توجه به  شرایط کمی و کیفیت خود و تجربه‌های شوراهای  کارگری انقلاب ناتمام سال ۱۹۸۹، این پتانسیل را دارد که به سرعت به آگاهی طبقاتی و سازمانیابی انقلابی برای رهبری جنبش  دست یابد و پیروزی انقلاب با برقراری حاکمیت شورایی را تضمین کند.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: