ملزومات پیشروی جنبش انقلابی جاری
سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱
اکنون بیش از چهار ماه از جنبش انقلابی جاری که قتل دولتی ژینا جرقه آن را زد می گذرد. روشن است که زوایای مختلفی می توان به ارزیابی این جنبش پرداخت. اما مستقل از هر ارزیابی ای که از این جنبش داشته باشیم، در شرایط کنونی سئوال کلیدی این است که ملزومات پیشروی این جنبش انقلابی کدام ها هستند، چگونه می توان این جنبش را به جلو سوق داد؟
برای پیشروی این جنبش قبل از هر چیز لازم است چشم انداز، افق و استراتژی روشنی را پیش روی این جنبش قرار داد و این چشم انداز روشن لازم است در شعارها و مطالبات تودەهای بپاخاسته مردم انعکاس پیدا کند. چون هدف این جنبش انقلابی فقط سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نیست. مردم علیه مصائب، محرومیت ها و تبعیض هایی پا به میدان اعتراض و مبارزه گذاشتەاند که ریشه در مناسبات سرمایه داری ایران دارند. حکومت دینی این مصائب و تبعیض ها را تشدید کرده است. به این اعتبار این جنبش ضد سرمایه داری هم هست. مردم به حق به امکانات نهفته در ایران برای تحقق و برپائی جامعه ای آزاد، برابر و مرفه چشم دوختەاند. بنابراین هدف این جنبش فقط سلبی نیست، بلکه ماهیتا ایجابی است. برای تودەهای مردم مهم است که تصویر روشنی از ساختار سیاسی و حکومتی که جایگزین رژیم جمهوری اسلامی می شود داشته باشند. از اینرو شعار “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر دیکتاتور” و حتی شعار “زن، زندگی آزادی” به تنهایی هدف این جنبش را بیان نمی کنند و چشم انداز روشنی را پیش پای این جنبش قرار نمی دهند. باید یک افق سوسیالیستی را در برابر این جنبش قرار داد. باید سعی کرد شعارهایی از نوع ” نان، کار، آزادی، اداره شورایی”، ” آزادی، برابری، اداره شورایی” که از جانب خود تودەها در این جنبش انقلابی طرح شدەاند را با کمپین های سیاسی- تبلیغی هر چه تودەای تر کرد. باید تبیین خودمان را از این شعارها به میان تودەها ببریم. آزادی فقط به معنای آزادی از قید و بند یک رژیم مذهبی نیست، بلکه به معنای آزادی از قید و بند مناسبات سرمایه داری هم هست، برابری فقط به معنای برابری حقوقی و برابری در مقابل قانون نیست بلکه منظور برابری اقتصادی و برابری در دسترسی به همه آن امکاناتی است که موجبات رشد و شکوفائی استعداد انسان ها را فراهم می آورد. باید این درک از آزادی و برابری را به میان تودەها ببریم. از همین زاویه باید پیگیرانه و بطور تعطیل ناپذیر مواضع و استراتژی سیاسی بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی ایران برای به شکست کشاندن این جنبش را نقد کرد. باید تناقض برنامه های اقتصادی که همان سرمایه داری مبتنی بر الگوی بازار آزاد و نئولیبرالیسم با مدیریت غیر اسلامی است، با پلاتفرمهای مطالباتی آنها و وعده هایی که به مردم می دهند را آشکارا نشان داد. آنها که بدیل شان سرمایه داری با مدیریت غیر اسلامی است نمی توانند وعده رفاه به مردم بدهند. سرمایه داری با مدیریت غیر اسلامی هم یک حکومت استبدادی است.
یکی دیگر از ملزومات پیشروی این جنبش انقلابی تقویت عنصر سازماندهی است. تردیدی نیست که در این جنبش عنصر سازماندهی وجود دارد. همین شبکه جوانان انقلابی در محلات شهرهای مختلف، نهادها و تشکل های دانشجویی که در همین دوره گسترش یافتەاند، معلمان با تکیه بر سازمان سراسری که داشتند چند اعتصاب سراسری را سازمان دادند، شبکه های محافل کارگری و کمیته های اعتصاب که در جنبش کارگری همه نشان از وجود درجه ای از سازماندهی و کار متشکل را نشان می دهند. باید تلاش کرد در دل این جنبش عنصر سازمانیابی را تقویت کرد. روشن است که این سطح از تشکل و سازمانیابی موجود با نیازهای این جنبش عظیم خوانایی ندارد. اما زمینه برای تقویت امر سازمانیابی در این جنبش انقلابی وجود دارد. برای نمونه همین شبکه های به هم مرتبط جوانان انقلابی در محلات که در شهرهای مختلف ابتکار عمل سازماندهی اعتراضات را بر عهده داشته اند، می توانند سنگ بنای تشکیل کمیته های محلات و در گام های بعدی شورای محلات باشند، این کمیته ها در شرایط کنونی می توانند نقش مؤثری در سازماندهی اعتراضات را بر عهده بگیرند. در مدارس دانش آموزان که یک پای اعتراض ها در این دوره بوده اند می توانند به تکیه با تجارب سازمانیابی معلمان دست اندرکار ایجاد کانون ها و شوراهای دانش آموزی شوند. اکنون بیش از گذشته زمینه برای ایجاد تشکل های توده ای زنان فراهم آمده است. جنبش کارگری ایران نیز طی سالهای اخیر هزاران اعتصاب و اعتراض کوچک و بزرگ را تجربه کرده است. این تجربه ها به ما نشان می دهند که ماتریال انسانی و کادرهای سازمانده که با ایده شورایی و ایده دخالت دادن مستقیم کارگران در تصمیم گیریها پرورده شدەاند، در جنبش کارگری ایران موجود هستند. بنابراین زمینه های مناسب برای ایجاد شوراها و دیگر تشکل های کارگری مهیا شده است.
از دیگر ملزومات پیشروی جنبش انقلابی جاری کمک به شکل گیری رهبری سراسری است. تردیدی نیست که عنصر رهبری در این جنبش وجود دارد. این جنبش بر خلاف ادعای جریان های اپوزیسیون راست رهبر دارد، رهبرانی که به رغم جوان بودنشان در طی پنج سال گذشته خیزش دی ماه ۹۶، خیزش آبان ۹۸ خیزش های تودەای در اصفهان و خوزستان علیه کم آبی، تأثیرات اعتصابات کارگری بر فضای سیاسی جامعه و ده ها اعتراض بزرگ و کوچک را تجربه کردەاند و از آنها آموختەاند. این رهبری با اتخاذ تاکتیک های متنوع در مقابله با نیروهای سرکوبگر کارائی خود را نشان دادەاند. البته این سطح از رهبری را نباید ایده آلیزه کرد، اینکه این جنبش بجای رهبری احزاب، یا رهبری تشکلهای تودەای کارگران به این سطح از رهبری قناعت کرده، محصول بیش از چهار دهه سرکوب احزاب و ممانعت از ایجاد تشکل های کارگری و هر گونه تشکلی است. اما این رهبری را باید به رسمیت شناخت. چپ ایران نباید خود را در مقابل آن تعریف کند، بلکه باید به تکامل آن کمک کند. روشن است که رهبری فعلی جنبش عمدتا خصلت محلی دارد و پاسخگوی نیاز یک جنبش سراسری نیست. با اینحال به هم مرتبط شدن و به هم پیوستن این رهبران محلی می تواند گامی در راستای شکل گیری رهبری سراسری باشد. در این دوره به هم مرتبط شدن جوانان انقلابی محلات مختلف با تشکلها و نهادهای دانشجویی و برخی از تشکل زنان و مادران جانباختگان تلاشی مؤثر در راستای ایجاد یک رهبری سراسری بود. چپ ها و کمونیست های متحزب لازم است به این روندها کمک کنند. در مسیر تلاش برای پاسخگویی به نیازهای این جنبش انقلابی می توان به این رهبران تلاقی پیدا کرد. احزاب و سازمانهای موجود در جنبش کمونیستی ایران ضروری است با این شبکه رهبران محلی به هم برسند. شکل گیری آلترناتیو رادیکال و سوسیالیستی متکی بر یک پایه اجتماعی نیرومند از این مسیر می گذرد.
تودەای تر کردن این جنبش انقلابی از دیگر شرایط پیشروی آن است. در این تردیدی نیست که این جنبش انقلابی از حمایت میلیونی مردم ایران برخوردار است. اما تودەهای مردم در ابعاد میلیونی به آن نپیوستەاند، و این هنوز از نقطه ضعف های این جنبش انقلابی به شمار می آید. درست است یک انقلاب را یک اقلیت مصمم و انقلابی می توانند آغاز کنند، اما فقط با نیروی این اقلیت به پیروزی نمی رسد. بنابراین باید راه مشارکت فعال برای تودەهای میلیونی که ظرفیت و آمادگی جنگ و گریز هر روزه خیابانی را ندارند، پیدا کنیم. لازم است شبکه جوانان در محلات ظرفیت های سازمانگرانه خود را در به میدان آوردن تودەهای مردم به صحنه مبارزه نشان بدهند.
از دیگر پیش شرط های پیشروی این جنبش انقلابی به میدان آمدن طبقه کارگر به عنوان یک طبقه اجتماعی است. تردیدی نیست که رهبران و فعالین جنبش کارگری به ضرورت سیاسی و طبقاتی به میدان آمدن طبقه کارگر و تلاش برای تأمین هژمونی جنبش کارگری بر جنبش های اعتراضی واقف هستند. تلاشهای خستگی ناپذیر فعالین کارگری در مراکز کار و تولید، اطلاعیەها و فراخوانهای شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، شورای هماهنگی تشکل های معلمان و دیگر تشکل های کارگری مستقل از دولت در خصوص ضرورت به میدان آمدن کارگران جهت به عقب نشاندن ماشین سرکوب و اعدام رژیم، این حقیقت را به روشنی نشان می دهد. اما واقعیت این است که سرکوب شدید و تفرقه افکنی نیروهای حراست حکومتی در محیط های کار، تهدید به اخراج و عدم امنیت شغلی، قراردادهای موقت، فقر بی سابقه و نگرانی از تأثیرات پیامدهای اعتصاب بر زندگی خانوادەهای کارگری در حالی که خط فقر خانوارها در ایران به بالای ۲۰ میلیون تومان در ماه رسیده است، از جمله موانعی هستند که فعالین و رهبران کارگری برای بسیج کارگران و سازماندهی اعتصاب با آن روبرو می باشند. این موانع هزینه اعتراض و اعتصاب کارگران را بسیار بالا برده است. اما غلبه بر این موانع امری ممکن است و روند اوضاع اقتصادی بطور اجتناب ناپذیری به رشد اعتصابات کارگری منجر خواهد شد. در لحظه کنونی چیره شدن بر این ضعف و کمبودها و آماده کردن طبقه کارگر برای رهبری این جنبش انقلابی، وظایف سنگینی را بر دوش فعالین و رهبران سوسیالیست جنبش کارگری و احزاب و سازمانهای کمونیستی قرار می دهد.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له