مقایسه افتراقی کومهلهی حزب کمونیست ایران و کومهله به رهبری کنونی (بخش ششم- مذاکره و پراگماتیسم)
چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰
عباس منصوران
در نوشتارهای پیشین از اختلافهای سیاسی و تشکیلاتی استراتژیک درون حزب و سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومهله) سخن رفت.(i) تلاشهای ما برای دیالوگ یعنی به میان گذاردن اختلافها و اشتراکها در پیشگاه جامعه با سکوت و انکار نگرش راست روبرو شدند. این وظیفه خود دانسته تا برای داوری افکار روشننگر و آزاد از بردگی فکری جامعه و آیندگان، ریشهی اختلافها نشان داده شوند و از سوی دیگر، اهمیت و ماهیت آنها نمایان گردند.
در پیشدرآمد بخش پنجم، اشاره رفت که رفیق ابراهیم علیزاده و همراهان در حالی که با برنامه ریزی و مهندسی، مهمترین ارگانها و اهرم های کلیدی سازمانی را با موقعیتی که در اردوگاه به شیوهای ضدسازمانی در انحصار گرفته بودند و حزب را از داشتن کوچکترین نظارت و دخالتی در امور لژستیکی، مالی، رادیو و تلویزیونی و رسانهای، عضوگیری و جلوگیری از اخراج و تعلیق ووو محروم کرده بودند، در پلنوم [اول اوت ۲۰۲۰] در برابر حیرت همهگان، در پشتیبانی از نماینده خود در همه جا(عادل الیاسی)که گفت: «بروید انشعاب کنید به درک»! نه تنها سکوت کرد، بلکه اینگونه به انکار اختلافها پرداخت که: «اختلافات جدی نیستند و بزرگ نمائی میشوند.»
بخش پایانی نوشتار پنجم در پاسخ ر. جمال بزرگپور به پرسش رادیو پیام کانادا مبنی بر اینکه:
«با توجه به این جنبش کارگری و اعتراضها در ایران (۹۶دیما) و جدا از اینکه با این جزیانات ناسیونالست میتواند قابل فهم باشد اما، طرح مذاکره آن هم در این شرایط با جمهوری اسلامی آیا فکر نمیکنید ایجاد توهم و عبور از خط قرمز باشد و یک نوع تو دهنی به این حرکت ها و به جامعه باشد…»
چنین آمده بود : یقینن..
- ج. بزرگپور: «خط قرمزهای ما روشن است جمهوری اسلامی باید شروطی که ما داریم جمهوری اسلامی عبارت از آن خواهد بود که …شرایط مذاکره قابل فهم و دید باشد …اگر مفهوم نشد و جمهوری اسلامی بخواهد دور بزند نوعی تفرقه آمیز است… برای اینکه این اتفاق رخ ندهد ولی ما مذاکره را رد نکرده و رد نخواهیم کرد. …ما باید از جمهوری اسلامی این حرکت را ابتدا ببینی …اگر رعایت نشود … به عکس خود تبدیل میشود…»(ii)
باید از «نمایندگان کومهله» در این مذاکره پرسید: دیدیم که جمهوری اسلامی و نورف دور زدند و تفرقه بین شما و دوستان ایجاد نشد،اما مذاکره قابل فهم بود! پیشنهادهای شما را دریافت کردند! هیچ پیش شرطی نداشتید! شروط حکومت اسلامی هم حتا اگر شما و دوستانتان در مرکز همکاری أحزاب کردستانی دریافت کردهاید، تا کنون آشکار نکردهاید. پرسش اینجاست که باید «از جمهوری اسلامی این حرکت را ابتدا ببینی.» هنوز ندیدهاید؟! منتظر چه حرکتی بودهاید! که باید «ابتدا ببینی»؟ میگویید: «اینکه با احزاب چگونه برخورد میکند» و مسئله کردستان و حتی حق تعیین سرنوشت و در آنجا که به میانجیگری انحلال جنبش انقلابی، در میان است که «رفع ستم ملی و با مردم کردستان چگونه عمل خواهد شد این میتونه به بعد موکول بشه برای بعد.» آیا این پیشنهاد سپردن همه تصمیمها به ویژه پیشکشانه «تعطیلی نیروی پیشمرگه» به معنای انحلال و خلع سلاح داوطلبانه نیست؟
آیا در این مبادله پیامها، از سوی چه کسانی نمایندگی داشتید؟ آیا مجاز بودید که داوطلبانه و پیشاپیش با بخششهای اینچنینی و تقدیم کومهله، خواستهای انقلابی و پایهای کارگران و زحمتکشان در کردستان را به داد و ستد بگذارید؟
- آیا شما به نمایندگی از حزب کمونیست ایران و تصمیم گیری حزب و سازمان کردستان و یا برگزاری کنگره یا پلنومی اضطراری و یا ویژهای ماموریت گرفته بودید که به حکومت اسلامی، پیشاپیش و یکجانبه، بدون هیچ پیش شرطی به رژیم پیام بفرستید که: «نیروهای مسلح اگر چه جای خاصی در استراتژی ما دارد،می توانیم علیه جمهوری اسلامی به کار نگیریم… ما این پیام را فرستادیم و به این نهاد میانجی گر گفتیم.» آیا این پیشکش مبانی استراتژیک، اعتبار و بنیانهای انقلابی و مبارزاتی کومهله در مقاومت مسلحانه علیه حکومت بورژوایی در ایران نیست؟
- آیا رژیم، این پیشنهاد را به معنای انحلال نیروی مسلح ارزیابی نمیکند؟ و سازمان ناتو از شادی، کومهله را به فارک و یاسر عرفات تداعی نمیکند؟
این پیام به چه مرکزی فرستاده شد و به چه معنا بود؟ آیا اینها از ملک و مالکیت خودتان بخشیده میشد یا از نیم سده مبارزه و ارزشها، اعتبار و تاریخ پرافتخار کومهله و جنبش انقلابی در کردستان که سوداگرانه و کالا وار به مبادله گذارده میشد؟
- آیا با چنین پیشنهاد پیشاپیش «مسالمت آمیزی» برای گفتگو و امتیاز بخشی از هستی کومهلهی انقلابی، از خط قرمزهای انقلابی عبور نکردهاید؟ آیا این وعده به رژیم غرق در بحران مشروعیت، بی اعتمادی خلق کرد (بیش و پیش از همه) و بی اعتمادی به کومهله و رهبرانش به بار نمیآورد؟
- آیا پس از این همه اطمینان بخشی به ارگان امپریالیستی نورف (که شما به نام «انجمن» و «ان جی اُ» از آن، تداعی مثبتی اختراع کرده و به دست میدهید) استراتژی و نیروی مسلح کومهله، جای دیگری جز موزه و طاقچه و فراموشی برای حضور و معنا مییابد؟
- در آنجا که پس از این بخشش به هزینه جنبش انقلابی و آن همه جانباخته و مبارزه انقلابی، پیام میدهید که: «که اول ما حرکت هایی از جمهوری اسلامی ببینیم و به طور جدی برای ما نشون بده…» آیا ۴۰سال حاکمیتِ «حرکتهای» رژیم برایتان مفهوم نشده؟ آیا هنوز آن حرکتها را ندیدهاید؟ و دیگر چه چیزی برایتان پوشیده مانده تا ببینید؟ آیا هنوز «جدی براتون نشون» نداده؟ و یا تا کنون با این همه جنایت و ویرانی همه سوء تفاهم بودهاند؟
- آیا این توهم افکنی نیست که از رژیمی که عراق، یمن، سوریه، لبنان و ایران را رسمن اشغال کرده و در سراسر جهان با نیروهای تروریستی و دخالت نظامی ویرانگری دارد، در کردستان و مرکز استراتژیک همه کردستانها و عراق و منطقه خاورمیانه،«به میلیتاریزه کردستان خاتمه بده»؟
- و اگر به فرض محال خاتمه داد، این همه نیرو و لشکرهای سپاه و ارتش و سپاه قدس و حشد الشعبی وووو را که مقاومت دلیرانه مردمان زیر ستم در کردستان در حال آماده باش دارد، به آسودگی از کردستان و سازش و «حل مسالمت آمیز» مورد نظر شما و نورف، بیرون میروند!؟
- آیا این سیگنالها، به معنای گزینه سازش و انحلال جنبش انقلابی به جای آن برقراری حاکمیت محلی حزبها با شرکت و نظارت مرکزی حکومت اسلامی برداشت نمیشود؟
- این پیام از سوی شما که «باید جمهوری اسلامی نشون بده، اگر جدی است در این مسئله این ها را بردارد. نشون بده… ما مسئله را جدی بگیریم…»!
آیا حکومت اسلامی از نوروز ۵۸ تا کنون «جدی بودن» خود را نشان نداده است؟! آیا به شوخی اگر نیروهای سرکوبگر خود را پس از «حل مسئلهکردستان» به آسودگی به سرکوب جنبش احتماعی و کارگری سراسر در ایران گسیل نمیدارد؟ و برای شما که هنوز خود را با رنگ سرخ میآرایید، «حل مسئله کردستان، در گرو همبستگی با اتنیکهای بلوچستان و سیستان عرب و آذربایجان و ترکمن صحرا ووو با کارگران و زنان و تهی دستان سراسر ایران، نیست!؟
- آیا در آنجا که میگویید: «به نظر میرسد نیروهای دیگر کردستان هم در یک نهادی به نام مرکز همکاری به یک شکلی این پیامها را هم آنها به یک شکلی به جمهوری اسلامی رساندند.» نشان از همراستایی و هماهنگی شما در «رساندن پیام» با آن۴جریان و تماس و مبادله نظر پیرامون مذاکره و نشست با رژیم ندارد؟
- آیا با توجه به نبود هیچ پیش شرطی و بدون تماس با شما به بیان خودتان، چهار جریان دوست شما به گفتگو ننشستند؟ آیا توهم پراکنانه نیست که هنوز چشم امید «حل مسئله مسالمت آمیز» با حکومت اسلامی را تداعی میکنید و میگویید «ما امیدداریم این جریانات مانع عوامفریبی و دست اندازی مانع تفرقه اندازی جمهوری اسلامی بشن …»
- آیا اینان ماندات و نمایندگی شما را نیز داشتند که انتظار و امید به آنها بستهاید که «مانع عوامفریبی و دست اندازی و مانع تفرقه اندازی جمهوری اسلامی بشن»؟
- آیا امیدواری شما به معنای تایید نشست آنان با حکومت اسلامی نیست؟ و آیا در این توهم شما، این معنا به دست نمیآید که اگر شما را هم باخبر میساختند و به نشست اسلو میبردند، توازن قوای شرکت کننده (۵ به علاوه یک) «مانع دست اندازی و تفرقه اندازی جمهوری اسلامی» میشدید؟
- اقرار دارید که نه چهارجریان بورژوایی و نه میانجی نروژی انحلال جنبش های انقلابی، شما را با خبر نکردند. آیا به راستی اگر با خبر میکردند با همان تعهد به مخفی کاریهای دو نشست پیشین، با همگرایان خود برای گفتگوهای مقدماتی روانه نمیشدید و یک هیئت ۵ به علاوهی یک برای «حل مسالمت آمیز مسئله کرد» با نمایندگان به گفتگو نمینشستید؟(iii)
در همین نوشتار سال ۲۰۱۹ با پرسشهایی۱۰۲ گانه در آسیب شناسی این رویکرد مطرح کردم و نوشتم: «کاربرد مفهوم کلی مذاکره، یک عام گویی است و کسی که به عام گویی متوسل میشود، باید در جستجوی توجیهی برای هدفی باشد. موضوعی کنکرت و مشخص در میان بوده است. شما یکسال و نیم به طور پنهانی و وعده به پنهانکاری با واسطه، با حکومت اسلامی پیام و پسغام داشتهاید و به تداوم آن پای میفشارید. در این رابطه مشخص است که موج اعتراضی عظیمی در نقد و محکومیت این رابطه مشخص در سراسر ایران و برون از ایران برخاسته است. آیا کسی است که مذاکره با دشمن را برای همیشه رد کند؟ آیا شرایطی که عمر ایلخانی زاده (در گفتگو با رادیو دویچه وله) برای توجیه مذاکره و نیز شما برای مذاکره تکرار کرده و به زبان میآورید از ۴۰سال پیش تا کنون تغییر نیافته؟
دو سال پیش در همان نوشتار تاکید کرده بودم «پرداختن به هر یک از بندهای۴۸گانه بالا که میتوانست تا ۱۵۰ پرسش هم افزایش یابد، ضروری نمییینم. تمام تلاش من در طرح این پرسشها و نوشتار کنونی این خواهد بود و نیز از خوانندگان این خواهش را دارم که از بینش و گرایش گفتگو شونده چشم بپوشیم و تنها و تنها به داوری روی آنچه در گفتاوردها آمده برآییم. … و امید است که رفقا ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور و یا هر فرد دیگری که به نام «نمایندگان ما» از آنها نام میبرد در برابر جنبش انقلابی کردستان و حزب کمونیست ایران و کومهله و افکار عمومی و جنبش کارگری و سوسیالیستی به پاسخ برآیند. این پرسشها تنها مرحله مقدماتی یک بررسی گسترده و اضطراری- سیاسی است.»
متاسفانه تا کنون از سوی ارگانهای رهبری حزب کمونیست ایران و کومله نیز به این مهم پرداخته نشده و باور ندارم که چنین موضوعی مشمول مرور زمان و فراموشی شود.
برای مشتاقان مذاکره، و بر مبنای همین اختلافهاست که حزب و کومهلهی انقلابی باید مسخ و دگرگون شوند. زیرا که استراتژی و أصول حزب کمونیست و کومهله انقلابی با سیاستها و رویکردها و ائتلافهای رهبری کنونی کومهله منافات دارند و تن به انحلال و سازش و مسخ و دیپلماسی نمیسپارند.
میبینیم که در این رویکرد نیز متاسفانه، اعتبار، اصول، تاریخچه و هویت یک سازمان انقلابی و سوسیالیستی به مزایده گذارده میشود.
میبینیم که «بازگشت» و «شان نزول» منشور کمیته مرکزی کومهله به قلم ر. جمال و سیاستهای رفیق ابراهیم علیزاده، همراستا سازی کومهله «خود» با « مرکز همکاری احزاب کردستانی» زمینه و ذهنیت و رویکرد دیرینهای دارد. این احزاب و نیز انحلال طلبان در رهبری کومهله کنونی از آنجا که «همان دایره تنگ» را میجویند، تنگ نظر هستند، زیرا سوسیالست نیستند، مصلحتگرا (پراگماتیست) و مصالح و اهداف خویش را میجویند و نه رهایی و اهداف طبقه کارگر و ستمبران و خلق زیر ستم دوگانه را. احزاب و نیروهای منطقهگرا و ناسیونالیست در همان «دایره تنگ» است که به رانتهای سیاسی و اقتصادی از حکومت مرکزی میاندیشند. چنین نیروهایی در بهترین شرایط با به دست آوردن خودمختاری پیرامونی،خویش را تا مرزِ مرزداران و پیشمرگههای محلی برای نظم و نَسَقِ سرمایهداری سازمان میدهند. این چنین نیروهایی با وعده »رفع ستم ملی و حل مسئله کرد» در قدرت سهیم میشوند تا شوراهای انقلابی، روشهای خودمدیریتی کارگران و سوسیالیستها را سرکوب کنند. از همین روی پیوسته دستشان برای این مبادله دراز و «حل» مسئله را به بورژوازی حاکم واگذار میکنند. اینان نه به سوی جنبش انقلابی در کردستان و نه سوسیالیسم و کارگری و نه همبستگی سراسریو انترناسیونالیستی، نه اتحاد سازمانها و نیروهای کمونیست و رادیکال، بلکه به سوی مرکز و قدرتهای منطقهای و جهانی آغوش میگشایند. آرمان شهر آنان «اقلیم» است که پس از صدها سال مبارزه و جانفشانی تودههای زیر ستم برای رفع ستم ملی و طبقاتی و برای دستیابی به هویت انسانی، برای آزادی و برابری، همچنان زیر تاخت و تاز حکومت اسلامی ایران و عراق و فاشیسم حاکم بر ترکیه و زیر مهمیز و ستم و ارتش سرمایه گرفتار آمدهاند. مهم نیست که ناتو و فاشیسم حاکم در ترکیه و ایران و نیروهای نیابتی منطقهای آنان، جنبش خودگردانی و شوراگرای سوریه (روژآوا) را به خون و بمبهای شیمیایی بنشانند!
کمیته مرکزی کنونی کومهله، با بیانیه سیاسی «بازگشت» به دوران سپری شده را آرزوست و معترض است که چرا کمونیستها در حزب کمونیست و کومهله، آنها را در همان «دایره تنگ جنبش ملی» رها نکردند و آنها را به «بیراههی» سوسیالیسم و انقلاب کارگری و حزب کمونیست بردند!
بیانیه سیاسی رهبری کنونی کومهله، راه حل بازگشت به همان «دایره» را اینگونه بیان میکند:
نگذاشتند که کومهله برگردد به: «کار و وظیفە خود و عجین شدن با جامعەای کە محصول آن بود».(iv)
«جامعهای که محصول آن بود» به بیان رهبری کنونی کومهله، یعنی جامعهی پیشا سرمایه داری و «محصول آن» یعنی آن دیدگاه در کومهلهای که سال ۵۷ تا ۵۸ جامعه را «نیمه فئودال –نیمه مستعمره» میدید. آیا دو حزب دمکرات کنونی و «بخشهای تا کنونی انشعابی از کومهله به آنگونه که ر. ابراهیم علیزاده آنها را چنین مینامد: «کومهلههایی که تکثیر شدهاند» و «هیچ اتفاق دیگری رخ نداده است.»، محصول چه بخشی از مناسبات اجتماعی و طبقاتی هستند! اینان همگی ممکن است، همانند پارتی در کردستان عراق با فرهنگ و بافت عشیرتی و تبار سالاری به حاکمیت سیاسی و طبقاتی رسیدهاند، اما نمایندگان و هیئت حاکمه مناسبات سرمایهداریاند. در تحلیل رهبری کنونی کومهله، در آنجا که از «کار و وظیفه و.. جامعه و محصول آن» سخن میگوید: تضاد عمده و اصلی را فئودالیسم و مسئله ملی میشمارد. این تحلیل، خواهی نخواهی برآن است که: برای گذار از این مرحله، باید فئودالیسم و پیشاسرمایهداری و «آن جامعه» ۵۰ سال پیش، پشت سرگذارده شود، سرمایهداری حاکم گردد و مسئله ملی را در این مرحلهی گذار «حل» شود. این است چکیده تمامی دغدغهها و نگرانیهای رهبری رفرمیست- ناسیونالیست کنونی کومه له. این اختلافها برخلاف ادعای رفیق ابراهیم علیزاده و دوستان «بزرگ نمایی شده… ناچیز و کم رنگ بوده و در حد یک کاغذ آ۴»(v) هم نیستند!!! …ادامه دارد.
عباس منصوران ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۰
i -http://www.chiran-echo.com/481.htm تارنمای چشم انداز کارگری: تبیین ریشههای بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری کنونی کومه له ـ مجموعه بخش های اول تا هفتم ـ
ii – http://www.azadi-b.com/G/2019/07/post_251.htmlآسیب شناسی توطئه حکومت اسلامی و احزاب بورژوایی در کردستان و عبور از خط قرمزها
iii همانجا منبع شماره ۵.
iv همانجا،منبع شماره ۱.
v ابراهیم علیزاده «چگونه اختلافنظرهای درون حزب کمونیست ایران بزرگنمائی میشود؟» (
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
مقایسه افتراقی