معلمان متحد در مقابل جمهوری اسلامی پیروز خواهند شد
شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱

با فرخوان “شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران”، روز پنج شنبه ٢٦ خرداد ١٤٠١ فرهنگیان شاغل و بازنشسته در بسیاری از شهرهای ایران دوباره به خیابانهای سرازیر شدند. این فراخوان از چند روز قبل به طور علنی منتشر شده بود و نیروهای امنیتی رژیم برای جلوگیری از چنین تجمعی اقدامات زیادی به عمل آورده بودند. از دو روز قبل سه تن از نماینئگان معلمان در بندد “جعفر ابراهیمی، محمد حبیبی و رسول بداقی” را که تسلیم سناریو سازیهای نخ نما و ننگین دستگاههای امنیتی و صدا و سیمای وابسته نشده بودند را به منظور ایجاد فضای سرکوب و اعمال فشار روحی و قطع رابطه با خارج و با همدیگر، از بند ۲۰۹ زندان اوین به بند ۲۴۰ و سلولهای انفرادی همان اسارت گاه انتقال دادند. در همه شهرها بسیاری از فعالین فرهنگی را به ادارات اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران فراخواندند. با تهدید و ارعاب و گرفتن تعهد کتبی اجباری از آنها خواستند در تجمعات روز پنجشنبه شرکت نکنند. در همه شهرها لشکر نیروهای مزدور سرکوبگر را در مناطق حساس شهر مستقر کرده تا با زور اسلحه از تجمع فرهنگیان جلوگیری نمایند.
با این وصف معلمان مبارز شاغل و بازنشسته از پای ننشسته اند و از آنجا که از تشکل سراسری و رهبری رادیکال و جمعی خود برخورداربودند، با شهامت و جسارت و مصمم به مصاف دشمنان و غاصبان حق و حقوق خود رفتند. به خیابانها آمدند و در تجمعات شرکت کردند. بار دیگر خواستها و مطالبات صنفی و سیاسی برحق خود را با صدای پر طنین در شعارهایشان به گوش مردم و حاکمیت فرهنگ ستیز اسلامی رساندند و اعتراض و نارضایتی از وضعیت مشقت زندگی خود را ابراز کردند. البته پاسخ اول و آخر حکومت اسلامی سرمایه، یعنی سرکوب را نیز مثل همیشه دریافت کردند. رژیم اسلامی در بسیاری از شهرها نیروهای سرکوبگر را به جان معلمان مبازر انداختند و بیش از پنجاه نفر از آنان را دستگیر و با خود بردند. با این وجود فرهنگیان مبارز با انتشار و قرائت “قطعنامه پایانیی تجمع”، به رژیم درمانده و ورشگسته جمهوری اسلامی حالی کردند که نمی توانند دست بردار مطالبات خود باشند و نخواهند شد.
مورد خطاب آن قطعنامه فرهنگیان فرهیخته، مردم آگاه و اولیای دانش آموزان بودند نه سران رژیم دروغگوی اسلامی. آن قطعنامه در ابتدا به درست وعده های دروغین رئیس جمهور قاتل در ابتدای انتصابش را یاد آور شده که گفته بود: ” معیشت مردم را به مذاکرات هسته ای گره نخواهیم زد، رشد اقتصادی۵ در صدی خواهیم داشت، سالانه یک میلیون شغل و یک میلیون واحد مسکونی ایجاد خواهیم کرد، نرخ بیکاری کاهش خواهد یافت، فقر مطلق را به سرعت ریشه کن خواهیم کرد” و غیره. در حالی که شکاف طبقاتی و فقر سفره ما معلمان و سایر مزدبگیران را هدف گرفته به گونه ای که طبقه متوسط را با سرعت به زیر خط فقر کشانده است. در چنین شرایطی کارمند، کارگر، معلم شاغل و بازنشسته قدرت خریدشان کمتر و سفره شان کوچکتر شده است. مردم از فقر و فرق به ستوه آمده اند. در بند دیگری از قطعنامه فرهنگیان از حق دانش آموزان در برخورداری از آموزش رایگان مطابق بند ۳۰ قانون اساسی کذایی رژیم به دفاع برخواسته و از خواست و مطالبۀ ١٤سالۀ بازنشستگان و رتبه بندی شاغلان حمایت می کند. قطعنامه همچنین به سناریوی کثیف و سخیف صدا و سیمای رژیم اشاره می کند که با تلاش عبث در جهت به انحراف کشاندن افکار عمومی و تخریب چهره معلمان می خواهد آنان را وابسته به خارج معرفی نماید.
فرهنگیان در پایان قطعنامه اهم و محور مطالبات خود را بار دیگر در چهار بند به اطلاع مخاطبین خود رسانده و به رژیم هشدار داده اند آنها را برآورد سازد و ” برشاخ نشسته بُن نبُرد”.
این چهار بند در برگیرنده مطالبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معلمان شاغل و بازنشسته، دانش آموزان و جامعه در رابطه با امر آموزش و پرورش می باشد که عبارتند از:
۱- مختومه کردن پرونده کنشگرانی صنفی و ازادی هرچه زودتر معلمان زندانی.
۲- اجرای کامل رتبه بندی معلمان و همسان سازی حقوق فرهنگیان بازنشسته.
۳- اصل ۳۰ قانون اساسی را به اجرا در آورند که دولت را موظف به فراهم کردن وسایل و امکانات لازم برای آموزش و پرورش رایگان همه ملت تا پایان دوره متوسطه میکند.
۴- برچیدن آموزش پولی و جلوگیری از کالایی سازی آموزش.
معلمان در جامعه از احترام و محبوبیت اجتماعی برخوردارند. مورد حمایت و پشتیبانی دانش آموزان و خانواده هایشان هستند. مورد حمایت کارگران دانشجویان و دیگر اقشار تهیدست جامعه هستند. یقینأ برخورد سرکوبگرانۀ رژیم و زندان و شکنجه نمی تواند جنبش معلمان را خاموش نماید و آنگونه که در قطعنامه مزبور آمده، “تشکل معلمان طی دو دهه فعالیت خود توانسته است هزاران معلم دادخواه و کنشگر را وارد عرصۀ مطالبهگری و حقخواهی نماید، بنابراین با زندانی کردن تعدادی از کنشگرانِ خوشنام، رژیم نمیتواند این حرکت را عقیم و ناکارآمد کند.”
جنبش متحد، سازمان یافته و متشکل معلمان مبارز و زحمتکش ایران به عنوان بخشی از طبقه کارگر سالهاست در شرایط مشقت باری به فعالیت خود ادامه می دهد. سالهاست معلمان با حقوق و دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر به کار و مسئولیت خطیر آموزش و پرورش نسلهای دیروز و امروز جامعه مشغولند. سالهاست برای تأمین هزینه زندگی خانواده شان مجبورند پس از انجام وظیفه روزانۀ معلمی با جسمی خسته و اعصابی نا ارام به کار دوم و سوم بپردازند. با این وجود درآمد حاصل از این همه خستگی کفاف تأمین هزینۀ سبد معیشتی خانواده را نمی کند. این در حالی است که در حاکمیت جمهوری اسلامی صدها هزار آخوند انگل صفت در دهها هزار نهاد خرافه و تحمیق بدون آنکه مشغولیت شان نفعی برای جامعه داشته باشد، با هزینه ثروت و سامان مردم در رفاه و آسایش به سر می برند. صدها هزار نفر را با هزینه مردم کارگر و زحمتکش در نهادهای نظامی و امنیتی برای سرکوب کارگران و دیگر اقشار تهیدست جامعه و در محافظت از این نظام قرون وسطایی سرمایه با حقوق مُکفی به کار گماره اند. در این نظام وارونه دیکتاتوری سرمایه جای کارگران و معلمان و بازنشستگان زندان است و جای دزدان و مفسدان مناسب حکومتی است.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله