مرگ خاموش پنج تن از کارگران در مخزن نفت
چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۲
بنا به گزارش ها شامگاه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ پنج تن از کارگران شرکت پیمانکاری ارگ سازان ناده که برای لایروبی مخزن ۲۰ میلیون لیتری نفت خام مربوط به ایستگاه پمپاژ مرکز انتقال نفت برداسپی کوهدشت در منطقه لرستان وارد منبع این ایستگاه شده بودند، بر اثر استنشاق مواد سمی و گاز گرفتگی جان خود را از دست دادند. هویت این کارگران جانباخته که پیکر بی جان آنها پس از گذشت بیست و چهار ساعت از محل کار بیرون آورده شد، “حسن لطفی، علی احمدجو، امین طالبیان، علیاکبر جباری و محمد احمد جو، شهروندان ساکن اصفهان” گزارش شده است.
این خبرهای دلخراش، این مرگهای خاموش فقط گوشه ای از فجایع ناشی از عدم رعایت استانداردهای ایمنی در محیط کار از سوی کارفرمایان بخش دولتی و خصوصی و شرکت های پیمانکاری در گوشه و کنار ایران را منعکس می کنند. موارد زیادی از اخبار مربوط به حوادث محیط کار هرگز گزارش نمی شوند و به ستون اخبار روزنامه ها راه نمی یابند. بر اساس پژوهش های انجام گرفته در سالهای اخیر به دلیل تشدید استثمار کارگران و ساعات کار طولانی، دستمزد چند مرتبه پایین تر از خط فقر که کارگران را تحت فشار روانی قرار می دهد و فقدان وسائل ایمنی، حوادث محیط کار افزایش پیدا کرده است. بنا به گزارش معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی ایران در سال گذشته مجموعا ۲۶ هزار و ۷۴ مصدوم در حوادث محیط کار به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردهاند بنا به این گزارش۱۹۰۰ کارگر در حوادث محیط کار در سال ۱۴۰۱جان خود را از دست داده اند. به این آمار، شمار کولبران و سوختبرانی که روزانه در مرزهای کردستان و سیستان و بلوچستان در اثر تیراندازی مزدوران رژیم اسلامی جان خود را از دست می دهند و یا زخمی می شوند را هم اضافه کنید. یعنی کارگران در محیط کار به اندازه یک جنگ تلفات می دهند. استانهای تهران، اصفهان و خراسان بیشترین مرگ ناشی از حوادث در محیط کار را داشته اند.یکی از مهمترین عوامل افزایش آمار حوادث در محل کار طی سالهای گذشته، عدم رعایت ایمنی از سوی کارفرمایان گزارش شده است. کارشناسان معتقدند که حوادث در حوزه کار ساختمانی بیشترین آمار از تلفات نیروی کار را به خود اختصاص می دهد. آنطور که آمارها می گویند بیش از ۵۰ درصد حوادث ناشی از کار در کارگاه های ساختمانی اتفاق می افتد.
آمارهای “سازمان تأمین اجتماعی، و مرکز آمار ایران “حاکی از آن هستند که، از هر سه کارگر ساختمانی، تنها یک نفرِ آنان به سن بازنشستگی میرسد و دو نفر دیگر، اگر شانس بیاورند و از مرگ رهایی یابند، معلول و از کار افتاده می شوند. لازم به ذکر است، اعتراضات کارگرانِ این رشته جهت پرداخت حق بیمه، و یا تهیه ی ابزار و تجهیزات ایمنی، به دلائلی از جمله پراکنده بودن، ممانعت از متشکل شدن در تشکل های مستقل و طبقاتی، و همچنین خارج بودن آنها از شمول قانونِ کار، تا کنون دستاورد چندانی در پی نداشته است. آنچه روشن است، نه تنها در بخش کار ساختمانی بلکه در اکثر محیط های کار و تولید در ایران سطح استانداردهای ایمنی بسیار نازل است و همواره خطر مرگ، مصدومیت و نقص عضو، و یا ابتلاء به انواع بیماری های مهلک و کشنده، جان و حیات کارگران را تهدید می کند. با این وجود مدیران و مسئولینِ دوائر ذیربط در بخش خصوصی و دولتی هر حادثەای در کارگاهها، کارخانه ها و دیگر مراکز کار را به سهل انگاری و بی احتیاطی کارگران ربط می دهند، و نه به فقدان اسباب و ادوات ایمنی و یا غیر استاندارد بودن محل های کار و فشارهای مضاعف کار که به خستگی و بهم ریختن حواس و تعادل فکری کارگران می انجامد.
اما یک ارزیابی کارشناسانه از رویدادها، این حقیقت را اثبات می نماید كه همه این قربانی ها ناشی از سودجویی، حرص و طمع كارفرمایان و دولت حامی آنان می باشد. سرمایه داران و صاحبان صنایع حاضر نیستند بخشی از سودی را که از خون کارگران می مکند، هزینه تأمین ایمنی محیط کار کنند و رژیم جمهوری اسلامی هم تداوم استثمار کارگران در این شرایط بردگی آور را برای آنان تضمین کرده است. بنابراین کارگران باید کارفرما و دولت را مسبب اصلی وقوع حادثه محیط کار بدانند. هر تک مورد از حوادث ناشی از ناامنی محیط کار، باید در ردیف یک جرم جنایی تلقی شود و کارفرمایان و ارگان های دولتی ذیربط باید مؤاخذه شوند.
واقعیت این است که کارفرمایان در بخش های خصوصی و دولتی از سر سودپرستی و حرص و آزی که دارند، نه تمایلی به بهبود امنیت محیط کار دارند و نه نگران از دست دادن کارگران در نتیجه رویدادهای محیط ناامن کار می باشند. اینها حتی این نگرانی را هم ندارند، که کارگرانی از بیم جان شغلشان را رها کنند. چون می دانند هر آن که اراده کنند می توانند از میان خیل میلیونی ارتش ذخیره کار، کارگران دیگری را به کار گمارند و در همان محل و محیط غیر استاندارد و ناامن کار، هر کار شاقی را به آنان تحمیل کنند. بنابراین تا زمانی که خروش انقلاب کارگران و مردم زحمتکش بساط رژیم جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری را درهم نپیچیده است، این خود کارگران هستند که باید به فكر خویش باشند و با اتکاء به مبارزات متشکل و نقشه مند خود، کارفرمایان و دولت را وادار به تأمین امنیت محیط کار خود بنمایند. تأمین ایمنی محیط کار هم مانند هر مطالبه دیگری، تنها به نیروی مبارزه و همبستگی طبقاتی کارگران به سرمایه داران و دولت حامی آنان تحمیل می شود.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له