«مرکز همکاری احزاب کردستان» در آیینهی توهمات لیبرالی و استراتژیهای شکست خوردهی ضد مردمی
چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰
نیما مهاجر
«در حاشیهی مصاحبهی اخیر خالد عزیزی با صدای آمریکا»
در مهر ۱۴۰۰ مطلبی را با عنوان «تداوم استراتژیهای شکستخوردهی اپوزسیون بورژوایی در کردستان» با امضای نیما. م از سایتهای حزب کمونیست ایران و آزادی بیان منتشر کردم. اگر چه متن پیش رو در کل شاکله و موضع متن قبلی را حفظ کرده است اما به فراخور اوضاع و احوال کنونی نکات و جنبههای دیگری را به طور مفصل در خود گنجانده است. از آن زمان تاکنون سردرگمی و پریشان حالیِ رهبران احزاب بورژوازی کردستان نه تنها کم نشده است بلکه با وضوح بیشتری مشاهده میشود. علت تاکید دوباره بر این موضوع، ضرورت مقابلهی مداوم با مضرات استراتژیهای بورژوایی است که جنبش انقلابی کردستان برای پیشروی مؤثرتر باید هر چه بیشتر از زیر نفوذ هر چند ناچیز این آلترناتیوها خارج شود. سیاستهایی که همواره ضربات جبرانناپذیری به مردم زحمتکش کردستان وارد کرده است و همچنان از سوی بورژوازی کُرد دنبال می شود.
همان موقع گفته شد: «برخلاف انقلابیون مُرَدَد و رفقای نیمهراه که به همراهی و همکاری با احزاب و جریانات ناسیونالیست دل بستهاند، سوسیالیستها در مبارزت انقلابیشان به تودهی وسیع کارگران و زحمتکشان و نیروی سازمانیافتگی مستقل و طبقاتی خویش متکی هستند. تودههای زحمتکش حق دارند در مقابل ارتجاع هار جمهوری اسلامی، و هر زمان که تشخیص دادند، دست به اسلحه ببرند. مبارزه و مقاومت مسلحانه حق بیچونوچرای کارگران و زحمتکشان است. اما کارگران به خوبی میدانند که اپوزسیون بورژوازی و نیروی مسلحاش، زندگی و منافع طبقات زحمتکش را قربانی سیاستهای سودخواهانهی خودشان میکنند. کارگران به خوبی میدانند که نباید به گوشت دَمتوپ جناحهای مختلف بورژوازی تبدیل شوند. مسلح شدن تودهها در ساختار شورایی یگانه راه رهایی از شر جمهوری اسلامی و استراتژیهای بورژوایی است. مضافا، مذاکره و گفتوگو دور از چشم مردم و بر فراز سَر تودهها دستاوردی برای زحمتکشان نخواهد داشت. هر گونه گفتوگویی باید به صورت علنی و از سوی نمایندگان مستقیم و منتخب مردم کردستان به پیش برود. مبارزه با جمهوری اسلامی جدای از مبارزه با استراتژیهای مضر و شکست خوردهی بورژوازی نیست. سکوت و مماشات در برابر مواضع و عملکردهای تسلیمطلبانهی اپوزسیون بورژوازی، بیش از همه به زیان کارگران و زحمتکشان و به سود نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی است.»
آن زمان نوشتم: «در پی حملات توپخانهای حکومت جمهوری اسلامی به خاک کردستان عراق احزاب بورژوا-ناسیونالیست کُرد بر استراتژی خفت بار به اصطلاح مذاکره با رژیم و حَسرت بهرسمیت شناختهشدن از سوی جنایتکاران جمهوری اسلامی تاکید میکردند. همان موقع دو شاخهی حزب دمکرات، جبههی متحد کُرد، و اتحاد نامبارکی از شخصیتهای مستأصل در کردستان با انتشار مطالب، مصاحبه و بیانیههای محقرانه در پیشگاه ارباب خشمگینشان ندبه و زاری سر میدادند. همین چند سال پیش بود که رژیم اسلامی و احزاب ارتجاعی کردستان مخفیانه و به واسطه سازمان نوروف پشت میز به اصطلاح گفتوگو نشستند. این معامله که بر سر سرنوشت مردم کردستان و از بالای سَر آنها شکل گرفته بود بعد از مدتی طولانی توسط جمهوری اسلامی لو رفت و برای چندمین مرتبه با به بازی گرفتن این احزاب، بی اعتباریشان را بیش از پیش نمایان کرد.»
حالا که رژیم اعدام برای سهمخواهی احزاب بورژوایی کردستان تَره هم خورد نمیکند و در مذاکراتاش با آمریکا مشغول سَر کشیدن جامزهر دیگری است، گویی اثرات این جامزهر پیش و بیش از همه مرکز همکاری احزاب کردستان را کلهپا کرده است. استراتژیهای احزاب ناسیونالیست هر بار شکست و جسد متعفنی روی دستشان باقی می گذارد. آنها که همواره مانند پاندولِساعت در نوسان هستند حالا که از مذاکره با پادوهای رژیم اسلامی آبی برایشان گرم نشده است، تنها با گذشت چند ماه، بار دیگر به جای قبلیشان برگشتهاند و روی فشارها و تحریمهای جنایتکارانهی آمریکا حساب باز کردهاند. به همین دلیل با کراواتهایی که دستگاههای جاسوسی اسرائیل و پادوهای وزارت خارجهی آمریکا بر گردنشان بستهاند به سرزمین موعودشان آمریکا بازگشتهاند. برای نشاندادن عُمق یأس اپوزسيون بورژوایی کافی است بخشهایی از مصاحبهی اخیر خالد عزیزی دبیر اول حزب دمکرات کردستان با صدای آمریکا را مرور کنیم.
وی در حالی که به استدیوی صدای آمریکا رفته است، در پاسخ به سوال نخست مجری مبنی بر اینکه “هدفش از سفر به آمریکا چه بوده است؟ و چه کارهایی کرده است؟” چنین میگوید:
«دقیقاً، در این سفر واشنگتن به تبعیت از این واقعیت که حالا مسائل ایران در سطح بینالمللی در بُعد روابط بینالملل «متاسفانه» تنها مسئلهی ایران را از طریق مسئلهی برجام و مسئلهی هستهای تعریف میکنند، ما خواستیم اینجا با تماس خودمون با مؤسسات مختلف چه مؤسسات دولتی چه مؤسسات غیر دولتی بهشون بگیم موقعی که از ایران صحبت میشه، مسئلهی جمعیت ۸۰-۹۰ میلیونی هست که مشکلاتشون دمکراسی، حقوق بشر، بیکاری، فقر هست، عامل این هم جمهوری اسلامی هست. بنابراین حتی اگر خود شما هم با جمهوری اسلامی در بُعد برجام به توافقی برسید، مسئله سَرجای خودشه. جمهوری اسلامی همون جمهوری اسلامی چند سال قبل هست، دوباره یک فاکتور بسیار تعیین کننده و جدی در سطح امنیت منطقه و امنیت جهانی خواهد بود. ما میخواستیم بگیم که مسئلهی ایران تنها مسئلهی هستهای نیست. مسئلهی حقوق مردم هست، حقوق بشر هست، مسئلهی دمکراسی هست، اینها مسائلیه که ما روشون تاکید زیاد کردهایم.
مجری: موفق شدید با مقامات دولت بایدن ملاقات کنید؟
خالد عزیزی: بسیار مشکل بود. منتهی ما تونستیم پیغام خودمون رو بهشون برسونیم.
مجری: با نمایندگان کنگره احیاناً ملاقاتی نداشتید؟
خالد عزیزی: به دلیل کرونا بسیار مشکل بود ولی تونستیم با مؤسسات مختلف مخصوصا «تین تان کا» دیدار و گفتوگوهای زیادی داشته باشیم.
مجری: چه دستاورد جدیای احزاب کُرد بویژه حزب دمکرات کردستان از این سفر واشنگتن داشته است؟
خالد عزیزی: ببینید ما هدفمون از این سفرها و اصولاً از ارتباط با محافل بینالمللی و کشورهای مختلفی که رو مسائل ایران تمرکز داره، اینه بگیم که اگه دربارهی ایران فکر میکنند بایستی تعریف خودشون رو از ایران تغییر بدن. میخوایم بگیم که همونطور که قبلا اشاره کردم، ایران به این آسونی امنیت و آرامش به خودش نمیگیره اگه جمهوری اسلامی ادامهی حیات داشته باشه. میخوایم بگیم که چطور به ایران اجازه ندید از مسئلهی اتمی و مسئلهی هستهای به عنوان یه کارت…
مجری علاقهای به گوشدادن به ادامهی سخنان ندارد و حرف مهمان را قطع میکند: ولی آیا گوش شنوایی هست برای حرفهای شما، شما خودتون احساس میکنید؟
خالد عزیزی: متاسفانه زیاد نیست. علتش هم اینه که متاسفانه مخالفین جمهوری اسلامی و اپوزسیون جمهوری اسلامی بسیار پراکنده هستند. نفس اینکه مخالفت رو با جمهوری اسلامی داشته باشیم، من اغلب میگم هنر نیست بایستی تبدیل به آلترناتیو بشیم. چون خوشبختانه اکثر مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی هستند، اونها کار خودشون رو میکنن. مشکل ما اینجا هست در روابط بینالملل که حداقل تا به حال موفق نشدهایم یه آلترناتیو، یه بدیلی رو علیه جمهوری اسلامی درست بکنیم و موقعی که مردم و محافل بینالملل احیاناً اگه بگن جمهوری اسلامی باید بره، کدومها بایستی جایشون رو بگیرن؟ پس به عنوان حزب دمکرات ما خودمون روی این مسئله زیاد تاکید میکنیم و زیاد هم روش کار میکنیم که بتونیم کمکی به این مسئله داشته باشیم.»
خالد عزیزی میخواهد چنین نشان دهد که گویا مُنجیان آمریکایی باید بیایند و با سرنگونکردن جمهوری اسلامی، قدرت را به دیپلماتهایی مانند ایشان و دیگر همطبقهایهایش در کردستان و ایران بسپارند تا امنیت -امنیت مورد نظر سرمایه- تأمین شود. وی به فقر، بیکاری، مسئلهی حقوقبشر و دمکراسی در ایران هم اشارهای میکند. اما نه حزب ایشان و نه دیگر احزاب لیبرال ایرانی تاکنون هیچ برنامهی روشنی در مورد رفع فقر و بیکاری ارائه ندادهاند. آلترناتیو اقتصادی مجموع اپوزسیون بورژوایی چیزی جز خصوصیسازیهای بیشتر، سیاستهای دیکتهشدهی بانک جهانی و صندوقبینالمللی پول، و ادغام در بازار جهانی سرمایه نبوده است و نخواهد بود. تجربهی جهانی نشان داده است رژیم چنج از بالا و تسریع پیادهسازی نئولیبرالیسم، نتیجهی دیگری جز فقر و فلاکت گستردهتر برای مردمان کشورهای مختلف نداشته است. احزاب راستگرای کردستان همیشه بر این باور بودهاند که حکومتهای غربی میتوانند و میخواهند دمکراسی را به مردم ایران و کردستان هدیه کنند. اما برعکس آن را در چند دههی گذشته و دخالت کشورهای غربی و دیگر قدرتهای سرمایهداری در سرنوشت سیاسی کشورها را به وضوح دیدهایم. دخالتهایی که چیزی جز ریختن بمبهای ناتو بر سر زحمتکشان جامعه، بَرسَرکار آوردن دولتهای مستبد و دستنشاندهی سرمایهداری جهانی، تقویت نیروهای ارتجاعی و فقر و عقبماندگی هر چه بیشتر برای تودهی کار و زحمت را بهدنبال نداشته است. صنعتِ حقوق بشر و دمکراسی مورد نظر آنها فقط برای تزئین ویترین مناسبات سرمایهداری است. با اولین اعتصابهای کارگری و اعتراضات تودهای زحمتکشان، کاخ دروغین حقوقبشر بورژوایی و دمکراسی پارلمانی به سرعت فرو میریزد.
همانطور که میدانیم، دخیل بستن به امپریالیسم آمریکا توسط مرکزی همکاری احزاب کردستان به تجربهی اقلیم کردستان عراق متکی است. این در حالی است که وضعیت مردم کردستان عراق تحت سلطهی حکومت اقلیم که بر اساس تقسیم قدرت و ادارهی احزاب مختلف شکل گرفته است، مثلِ روز روشن است. اَنفال پناهجویان کُرد عراقی در آبهای اروپا که از زندگی تحت حکومت کُردی فرار میکنند و سرکوب دانشجویان معترض سلیمانیه تنها گوشه ای از واقعیات تلخ جامعهی کردستان عراق است. پُشت بستن احزاب ناسیونالیست به آمریکا هیچوقت مردم کردستان را حتی در مقابل ستمگری ملی حکومتهای منطقه مصون نداشته است. آمریکاییها همواره احزاب کُردی بُریده از مردم را در مقاطع سرنوشتساز تنها گذاشتهاند. هَزیمت احزاب حاکم در کردستان عراق که مُنجر به سقوط کرکوک و وقوع فاجعهی شنگال شد، توافق آمریکا با دولت اردوغان که جنگ عفرین را بهدنبال داشت، تحویل افغانستان از دولت بیاختیار و دستنشاندهی اشرف غنی به وحوش طالبان، همه و همه امید اپوزسیون بورژوازی به استراتژی دخالت و حمایت امپریالیستی در خاورمیانه را نقش بر آب کرده است. طبقهی کارگر و اکثریت مردم زحمتکش ایران و کردستان نمیخواهند آیندهشان را زیر غژغژ جتها و هواپیماهای جنگی و بر روی خرابههای جنگ بسازند. مردم ایران را نه دمکراسی بورژوازی از بند ستم رها میکند و نه بمب آمریکایی. مخالفت قاطع با جنگ و دخالت خارجی، همواره فریاد رسا و بلند کارگران و زحمتکشان خواهد بود.
در ادامهی مصاحبه معلوم میشود که مسئولین آمریکایی درگیر مذاکره با رقبای خالد عزیزی یعنی سران بورژوازی حاکم هستند و فعلا ایشان و دیگر دوستانشان باید پشت درهای بسته منتظر بمانند. کاشف به عمل میآید که گوش شنوایی هم برای خواهش و تمنای اپوزسيون بورژوایی کردستان در میان آمریکاییها وجود ندارد و سفر اخیر آقای عزیزی هم هیچ دستاوردی نداشته است. آدم متعجب میشود که چطور عَرَق شَرم از این همه خفتوخواری بر پیشانی خالد عزیزی جای خوش نمیکند. آدم بیشتر متعجب میشود وقتی میبیند با این وضع احزاب ناسیونالیست، جناح راست و متوهم کومله تازه فیلش یاد هندوستان کرده است و میخواهد با آنها بَرسَر درستکردن بَدیل و تقسیم قدرت در دوران گذار به گفتوگو بنشیند. خالد عزیزی صراحتا از پراکندگی اپوزسيون بوژوازی و تبدیلنشدنشان به آلترناتیو جایگزین رژیم اسلامی گله میکند، و تاکید میکند که در تلاش هستند تا به آلترناتیو تبدیل شوند. منظور او تلاشهایی است که در مرکز همکاری احزاب کردستان جریان دارد و جناح راست کومله هم از این که صلاحیت حضور در آنجا را پیدا کرده است سَر از پا نمیشناسد. افسوس و هزار افسوس!
خالد عزیزی در بخش دیگری از سخنانش در مورد موضوع به اصطلاح مذاکره با جمهوری اسلامی و موشک باران مقرهایشان میگوید:
«چون ما بعداً هم در مرکز همکاری احزاب کُردی که بخشاً وارد مذاکرات شدیم با میانجیگری یه سازمان نروژی… اونجا هم ما هیچوقت تردید نداشتیم که ماهیت جمهوری اسلامی این نیستش که بایستی باهاش مذاکره کرد و این مسئله رو حلش کرد. منتهی ما همیشه سعی کردیم از طریق مذاکره به مردم ایران بگیم که ما کُردها -بخوانید احزاب ناسیونالیست- دنبال حل مسالمت آمیز مسئلهی کُرد هستیم. ما جنگ طلب نیستیم. این جمهوری اسلامی هست به کردستان حمله میکنه و سعی میکنه تصویری از مبارزات کردستان و مبارزات مردم کردستان به مردم ایران نشون بده که ما فقط جنگجو هستیم. یعنی اینو حقیقتاً باید بگم که نه به هیچ وجه مسئلهی حملهی موشکی هیچ ربطی به این مسئلهی مذاکرات و اینها نداشت. من فکر میکنم جمهوری اسلامی در مبارزاتش علیه مردم کُرد در داخل کردستان ایران به شیوهای به بُنبست رسیده بود. میخواست این مسائل رو بیشتر از طریق نظامی بهش توجه بشه و اونموقع هم با این حملهی موشکی میخواست یه پیغامی هم به آمریکا بده. یه پیغامی به عراق بده، به عربستان بده، به کشورهای منطقه بده. شاید ما به عنوان حزب دمکرات به علت اینکه متاسفانه به دفاع بودیم، موشک نداشتیم که جوابشون رو بدیم در نتیجه ما هدف مناسبی بودیم برای اونها که این تمرینات نظامی رو بکنن. یعنی من فکر میکنم از این لحاظ هم اونها این مسئله رو از این دید هم تعقیب کردن.
مجری: سپاه ادعا کرده بود که این یک واکنشی بوده به حملهای که در منطقهی مرزی مریوان یک ماه پیش حدوداً، تقریباً انجام شده بود. اون حمله رو حزب دمکرات کردستان انجام داده بود؟
خالد عزیزی: این به طور مطلق حقیقت نداره. چون ما قبلاً هم در داخل کردستان ایران درگیریهایی با نظام جمهوری اسلامی داشتهایم. هیچوقت ما از داخل کردستان عراق این حملات رو رهبری و مدیریتش نکردهایم و در سالهای قبل هم که جمهوری اسلامی در داخل کردستان با پیشمرگان برخورد داشته، تلفات بسیاری زیادی داشته است منتهی هیچوقت از موشک استفاده نکرده است. من فکر میکنم حمله موشکی به رهبری حزب دمکرات کردستان بخشاً تابعی از معادلات منطقه بود و از این طریق میخواست که این پيغامها رو برای کشورهای منطقه بفرسته و آزمایشی هم برای موشکهای بالستیکی خودش باشه.
مجری: پس اون حملهای که در منطقهی مرزی مریوان انجام شد رو حزب دمکرات کردستان انجام نداده، که گفتن اونجا انبار مهماتی منفجر شد و ده یا یازده نفر کشته…
خالد عزیزی: نه، به هیچ وجه. به هیچ وجه ما از داخل عراق و کردستان عراق در عرض چند سال گذشته حملاتی رو علیه نظام جمهوری اسلامی در داخل ایران نداشتهایم.
مجری: شما نامهنگاریهایی کردید به دبیر کل سازمانملل در این ارتباط، آیا جوابی گرفتهاید؟
خالد عزیزی: متاسفانه نه. تنها نمایندهی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل این مسئله رو مطرح کرد.»
مجری برنامه پس از اشاره به ملاقاتهای متعدد عوامل جمهوری اسلامی با رهبری حزب دمکرات کردستان اضافه می کند، ولی از هیچکدوم از اینها شما هیچ نتیجهای…
خالد عزیزی: نه.
مجری: ولی با این وجود همچنان آمادگی دارید که با…
خالد عزیزی: ببینید آقای دهقانپور، ما میخوایم به مردم ایران این پیغام رو بدیم، ما طرفدار حل مسالمتآمیز مسئلهی کُرد در کردستان ایران هستیم. وَاِلا مطمئن هستیم نظام جمهوری اسلامی با این ماهیتی که داره، آمادگی این رو نداره حداقل مسائل دمکراتیک و مسائل مربوط به کردستان رو حلش بکنه. چون همونطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی متاسفانه در خارج از کردستان ایران در میان مردم غیرکُرد یه تصویری رو که در استراتژی و منافع خودش بیشتر دنبالش هست از قضیه ی کردستان برای مردم ایران ترسیم کرده.
مجری: آقای عزیزی آخه نکته این هست که شما این حافظهی تاریخی رو دارید که چه اتفاقاتی برای دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی رخ داده؟
خالد عزیزی: دقیقاً
مجری: اونها هم در گفتوگو و مذاکره بود که این اتفاقات براشون رخ داد. یعنی در جنگ نبود که اتفاق… آمده بودن برای اینکه با هردوی اونها گفتوگویی انجام بشه، در شکلی از این تماسها برقرار بوده. نگران نیستید که این اتفاق برای خود شما یا اعضای حزب بیافته؟ با این تجربهای که الان صحبت کردیم در حملهی موشکی اتفاق افتاد.
خالد عزیزی: موقعی که ما وارد مذاکره شدیم، چه مستقیم چه غیر مستقیم. یکی از شرطهای جدی ما این جنبهی امنیتی این مذاکرات بود. و تا اونجایی که به اَبعاد امنیتی یا قواعد بازی مسئلهی امنیتی مربوط هست، از این لحاظ تقریباً این مسئله جدی گرفته شد، از طرف کشور میزبان یا طرفهای میزبان این قضیه.
خالد عزیزی صحبتهایش را با تأکید بر ضرورت اتحاد احزاب ناسیونالیست در کردستان، انتظار اپوزسيون لیبرال ایرانی از آنها و توافق احزاب بورژوا-ناسیونالیست بر سر مذاکراه -معامله- در شرایط فعلی با جمهوری اسلامی پایان داد.
در مصاحبه مشخص میشود که نامهنگاریهای خالد عزیزی و حزب متبوعش به سازمانملل هم پاسخ درخوری نگرفته است. خالد عزیزی برای چندمین بار در این مصاحبه به واژهی متاسفانه متوسل میشود. یک سرافکندگی دیگر و باز هم عرق شرمی بر قیافهی متظاهر این دیپلمات بورژوایی نمایان نمیشود. چه دیپلمات زبدهای! از گدایی در آمریکا که چیزی به دست نیاوردهاند و سَرخَمکردنهای متعدد در پیشگاه رژیم اسلامی هم راه به جایی نبرده است. دیپلماتهای سودجو تا بحال نتوانستهاند از کوچکترین دستاوردی در جریان مذاکرات پنهانی با رژیم اسلامی برای مردم کردستان پردهبرداری کنند -البته آنها اساساً با چنین هدفی بر سر میز معاملات نمیروند و فقط ادعایش را دارند- اما بعد از تلفات متعدد در مذاکرات قبلی از تأمین جدی امنیت خودشان در گفتوگو و معاشقه با سَران جنایتکار سرمایهداری حاکم بر ایران خبر میدهند. بایستی دید داستان عشق یکطرفهی احزاب بورژوا-ناسیونالیست کُرد به دو معشوقهی زشت و کَریه -یعنی جمهوری اسلامی و آمریکا- چه سرانجامی خواهد داشت.
در پاسخهای خالد عزیزی به مصاحبهکنندهی صدای آمریکا، چیزی جز سردرگمی، ناامیدی و گدامنشی وجود ندارد. وی اعتراف میکند که مردم ایران و کردستان کار خودشان را میکنند و منتظر گداییهای او و هم قطارانش از آمریکا و دیگر قدرتهای امپریالیستی نمیمانند. برخلاف اپوزسيون بورژوایی ایرانی و اپوزسیون لیبرال در کردستان، جمعیت ۸۰-۹۰ میلیونی ایران و در رأس همه کارگران، معلمان، بازنشستگان و زنان برابریخواه کمربندهای مبارزاتشان را با فرمان و تحریم و فشار آمریکا و ناتو نبستهاند تا حالا با مذاکرات برجام در وین کمربندهایشان مانند خالد عزیزی و هم پالههایش شُل شود و از خطر اُفتادن تَنبانشان وحشت کنند. مردم زحمتکش ایران و کردستان هرگز به دولتهای غربی و به بالاییها چشم ندوختهاند، تا مثل آنهایی که چشم انتظار حملهی نظامی آمریکا هستند، حالا به جای بمبهای ویرانگر بَرسَر مردم ایران، فضولات پرندگان -آنچه که به جای عرق شرم بر چهرههای منفور رهبران اپوزسیون بورژوایی جای خوش کرده است- نصیبشان شود. خالد عزیزی در مقابل دیدگان خود میبیند که یک جنبش مطالباتی پرشور در کف جامعه توسط کارگران، معلمان، بازنشستگان و دیگر تودههای زحمتکش و ستمدیده به راه افتاده است و رفته رفته به سوی یک جنبش انقلابی حرکت میکند. او و همپالههایش میدانند که با عروج اعتلای انقلابی توهمهای آنها در چشمبههمزدنی محو میشود. به همین دلیل است که بار دیگر به تکاپو افتادهاند تا به قول خودشان تبدیل به آلترناتیو شوند. در این شکی وجود ندارد که آلترناتیو فدرالی مرکز همکاری احزاب کردستان نقطه مقابل آلترناتیو حاکمیت شورایی مردم در کردستان است. احزاب ناسیونالیست برای تقویت آلترناتیو بورژوایی به بند و بست از بالا و پشتیبانی دولتهای غربی کَمر بستهاند، و آلترناتیو حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان به مبارزات رو به رشد کارگران و مزدبگیران متکی است.
در شرایط انقلابی که پایههای اصلی شوراها و ارگانهای حاکمیت تودهای شکل گرفته باشد، هرگونه تصمیمگیری و بدیلسازی مرکز همکاری احزاب در کردستان به لحاظ عملی بیاعتبار خواهد بود. به همین دلیل است که جناح راست کومله و شخص دبیر اول کنونی کومله رفیق ابراهیم علیزاده، اولویت سیاستهای تبلیغاتی و عملی خود را به فوریت، پیشدستانه و از هماکنون بر دفاع خزنده و حساب شده از برنامهی مرکز همکاری احزاب کردستان برای ادارهی مشترک دوران گذار متمرکز کرده است. پاشیدن بذر ناامیدی و ناممکن خواندنِ فوری ارگانهای حاکمیت شورایی در شرایط انقلابی که از زبان عنصر فداکار جناح راست کومله آقای جمال بزرگپور جاری میشود، از جمله تلاشهای علنی جناح راست کومله برای عقب راندن آلترناتیو شوراهای کارگران و زحمتکشان و هموارکردن مسیر به قدرت رسیدن احزاب بورژوا-ناسیونالیست است. متاسفانه این تلاشها از درون صفوف کومله-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران صورت می گیرد، حزبی که طی این سالها با قدرت و افتخار پرچم جنبش انقلابی کردستان را به اهتزاز درآورده است. به همین دلیل پیوستن به صفوف جناح چپ تشکیلات کومله-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران و اتحاد با این جناح که جانانه از سنت های انقلابی کومله پاسداری میکند، ضرورت عاجل رفقای کمونیست در ایران و کردستان است. در بخش دوم مطلب به موضوع مذاکره با دشمن در کلیت و مشخصاً مذاکرهی پنهانی مرکز همکاری احزاب کردستان با جمهوری اسلامی میپردازیم.
«توجیه مذاکره تحت نام مسالمتجویی، اسم رمز خریدنِ حقانیت برای بندوبست پنهانی مرکز همکاری احزاب کردستان با رژیم اسلامی و معامله از بالای سر مردم کردستان است»
در این بخش از مطلب به طور مُفصل موضوع مذاکرات احزاب بورژوایی با جمهوری اسلامی را تحلیل میکنیم. خالد عزیزی در این مصاحبه همچنان که ابتدا برای دفاع از مذاکرات پنهانی مدال جعلی مسالمتجویی را برگردن میآویزد، چند دقیقه بعد تلویحاً از نداشتن موشک برای مقابلهبهمِثل شکایت میکند. ادعای نخنمای مسالمتآمیز بودن سیاست احزاب ناسیونالیست را در ادامه بیشتر توضیح میدهیم. اما قبلش باید از آقای عزیزی پرسید این چه نوع مسالمتجویی است که بلافاصله با آرزوی داشتن موشک برای شلیک به طرف مقابل از بین میرود؟ معلوم میشود که مسالمتجویی آقای عزیزی و همطبقهایهایش تنها برای بوسهزدن بر دستهایی که از آنها قدرتمندتراَند حکم میکند. اگر پایش بیافتد در برابر کسانی که زورشان بهشان برسد، با قساوت و بیرحمی رفتار میکنند. او میداند که برادرهای تَنی و ناتَنیاش در مرکز همکاری احزاب کردستان با هدف جنبش مدنی و مسالمتآمیز نیروهای مسلحشان را به داخل خاک کردستان ایران نفرستاده بودند که از جنایتکاران رژیم اسلامی انتظار پیشوازی داشته باشند. برای همین است که باید دوباره و هزار باره بهشان بگوییم، به رژیم اسلامی توهم نداشته باشید. جنگ، جنگ است آقایان! این را در گوشهایتان فرو کنید! مردم کردستان از مقاومت انقلابی دههی شصت تاکنون به اَشکال مختلف با استبداد سیاسی و رژیم سرمایهداری حاکم بر ایران در جنگ و جدال هستند. آنهایی که این جنگ را به شوخی میگیرند، به ناچار چوب نادانیشان را میخورند.
به گفتهی خالد عزیزی آنها دهههاست که مبارزهی مسلحانه ندارند، با در نظر گرفتن این واقعیت که عملیات مسلحانهی احزاب برادر ایشان نیز چیزی جز شکست به همراه نداشته است، پس ایشان و همپالههایشان به اعتبار مبارزات مردم زحمتکش کردستان به مذاکره فراخوانده شدهاند، نه اِعمال فشاری که از طرف احزاب ناسیونالیست به رژیم اسلامی وارد شده باشد. هدف رژیم هم از مذاکره با این احزاب، منحرفکردن مبارزات مردمی و ترویج سیاست انتظار در میان تودههاست، وگرنه خود این احزاب مستأصل را هر زمان بخواهند بر سر میز کوتاه مذاکره میکشانند و رهبرانشان را به سادگی ترور میکنند.
اگر خالد عزیزی با تمام استعداد یک دیپلمات حرفهای خود را به تَجاهُل نمیزد قطعاً میفهمید، جمهوری اسلامی در حالی مرکز همکاری احزاب کردستان را در خیمهشببازیِ مذاکرات پنهانی و با میانجیگری سازمان امپریالیستی نوروف به بازی میگرفت، که همزمان موشکهایش را برای تمرین و آزمایشِ شلیک به اردوگاههای حزب دمکرات کردستان واقع در اقلیم کردستان مستقر میکرد. مذاکراتی که به اعتراف خود عزیزی هیچ دستاوردی نداشته است. بعلاوه، برخلاف آنچه که خالد عزیزی میگوید پرتاب این موشکها فقط برای تمرین یا فرستادن پیغام به آمریکا و عراق و عربستان و… نبود، بلکه چنگ و دندانی بود که حاکمیت به مردم بهجانآمدهی کردستان نشان میداد. باید به یاد احزاب معاملهگر و رهبرانشان بیاوریم که در ۳ شهریور ۱۳۹۷ چهار تن از فعالین و مدافعین محیطزیست شهر مریوان به نامهای شریف باجور، امید حسینزاده، رحمت حکمتنیا و محمد پژوهی در آتش سودطلبانه و جنایتکارانهی سپاه پاسدارن سوختند. فردای آن روز در ۴ شهریور مردم انقلابی کردستان کیفرخواست خود را در مقابل این جنایت سرمایهداری حاکم با تظاهرات و سردادن شعارهای کارگری و ضدسرمایهدارانه از جمله شعار «نان، کار، آزادی – محیط زیست سالم» مطرح کردند. شور و شوق انقلابی و مبارزهطلبانهی کارگران و زحمتکشان مریوان به سرعت به دیگر شهرهای کردستان و حتی نسبتاً ایران سرایت کرد. مجری برنامه آگاهانه یا ناآگاهانه به آقای عزیزی کُد هم میدهد و از موضوع آتشسوزیهای مریوان میپرسد، اما خالد عزیزی چنان محو و محسور زرقوبرق واشنگتن شده است که با هیچ تلنگری به خود نمیآید. با اینکه دیپلماتهای کارکشته و کل احزاب بورژوایی معمولاً فاکتور مردمی و اعتراضات از پایین را ناچیز میشمارند اما موشک پراکنی سپاه به مقرات حزب دمکرات کردستان در کنار اعدام زندانیان سیاسی زانیار مرادی، لقمان مرادی و رامین حسینپناهی در ۱۷ شهریور، بیش از همه اقدامی تلافیجویانه و وحشتافکنانه علیه تودههای معترض و انقلابی کردستان بود. این حربهی رژیم با شکست مواجه شد. البته نه با اتکا به دخالت قدرتهای ارتجاعی و امپریالیستی یا بَرسَر میز معاملهی مرکز همکاری احزاب کردستان و جمهوری اسلامی. بلکه با اتکا به سنت اعتصاب عمومی (سنتی که ریشه در سیاستها و تاریخ مبارزاتی کومله-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران دارد) و با اتکا به قدرت لایَزال مردم زحمتکش و ستمدیدگان کردستان پاسخی محکم به حکومت داده شد. خالد عزیزی اعتصاب عمومی را هم از خاطر برده است. او و همفکرانش جنبشهای تودهای و مبارزات از پایین را تهدیدی برای آلترناتیو خودشان و حاکمیت احزاب میدانند، به همین دلیل تنها به مذاکره، معامله، بند و بست از بالا و آنچه که بر بالا سر تودههای زحمتکش اتفاق میافتد، چشم اُمید بستهاند.
احزاب حاضر در مرکز همکاری احزاب کردستان مذاکرات پنهانی خود را در شرایطی با رژیم اسلامی به پیش بردهاند که در واقعیت و به اعتراف خودشان نیز کنترل روستایی را به دست ندارند. این رهبران سرخورده مذاکرات بیهوده و سراسر مَملو از زبونی خود را در توازن قوایی به شدت نامُساعد با جمهوری اسلامی انجام میدهند، و آن را تحت نام مسالمتجویی توجیه میکنند. «توجیه مذاکره تحتِنام نشاندادن حُسننیت و مسالمتآمیز بودن» از سوی احزاب بورژوازی در کردستان، «اسم رمز رسمیتدادن به مذاکره یا دقیقتر بگوییم معامله از بالا و به دور از چشم مردم کردستان» با رژیم اسلامی یا هر قدرت امپریالیستی و ارتجاعی دیگری است. تاریخ نشان داده است که همین نیروهای سازشکار در مقابل جمهوری اسلامی، در رویارویی با طبقهی کارگر کردستان، جنگطلب و آشتیناپذیر هستند. مذاکرات پنهانی به نام مردم کردستان و دور از دیدگان آنها تنها با هدف درست کردن جایِپایی برای نمایندگان خودخواندهی مردم کردستان صورت میگیرد. نیروهای بورژوازی با مشاهدهی رشد جنبش معلمان و بازنشستگان در شهرهای کردستان، نگران آناند که آلترناتیو انقلابی از پایین شکل بگیرد، برای همین با خواهش و وامصیبتا که به دادمان برسید در کُریدورهای سنای آمریکا اشک تمساح میریزند. تجربهی تاکنونی نشان داده است که ناپیگیری، منفعتطلبی، خودمحوری، خیانت و پنهانکاری از خصوصیات بارز بورژوازی است. ضدیت جریانات بورژوا_ناسیونالیست با آرمان آزادی و برابری و دشمنی با منافع کارگران و زحمتکشان در کردستان، تاکنون اجازه نداده است که آنها در یک صف متحد با پرولتاریای انقلابی کردستان به مصاف جمهوری اسلامی بروند.
لازم به یادآوری است، طبقات مختلف اجتماعی و احزابشان راهکارهای متفاوتی برای رفع ستم ملی دارند که با هیچ ترفند و حیلهای -حتی با رنگ زرد چراغ راهنما- نمی توان آنها را یکجا جمع کرد. راهکار طبقهی سرمایهدار و احزاب بورژوا-ناسیونالیست در کردستان، راهکاری مبتنی بر نمایندگی پارلمانی و حاکمیت احزاب است. آنها بدون تردید و فَوتوَقت برای بهثمررساندن این راهکارشان تلاش میکنند. در مقابل راهکار تودههای ستمدیده و کمونیستهای کردستان، راهکاری متکی بر برنامهی حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان در کردستان است. بدون شک لازم است برای بهثمررساندن این آلترناتیو بدون تزلزل و با قاطعیت تمام مبارزه کرد. هر گونه تقدمدادن به راهکار لیبرالی حاکمیت احزاب، تحت هر توجیه و بهانهای، معنایی جز ترک کردن صفوف طبقهی کارگر ندارد. رفقای پشیمان! ما اجازه نخواهیم داد سرنوشت مردم کردستان به دست دوستان جدیدتان در مرکز همکاری احزاب کردستان سپرده شود، مردم کردستان باید خودشان بر سرنوشت خودشان حاکم باشند. رفقای نیمه راه! اگر حافظهتان مانند اهداف و آرمانهایتان دچار زوال نشده باشد، باید بدانید که بهدستگرفتن سرنوشت سیاسی جامعه توسط ستمدیدگان و استثمارشدگان کردستان، در گروی استقرارِ سریع و بیکموکاستِ برنامهی حاکمیت شورایی مردم در کردستان است.
در تاریخ مبارزات مردم کردستان برای رهایی از ستم ملی، همواره گفته شده مردم کردستان در مبارزات مسلحانه بیشتر موفقیت دارند و سَر میز مذاکرات ناکامی بیشتری را متحمل میشوند. این واقیعت مُدام بازگو شده است اما از دلیل آن کمتر سخن به میان آمده است. واقعیت این است که نیروی محرکهی انقلابی و پایهی اصلی مبارزات مسلحانه خود مردم زحمتکش کردستان بودهاند که با فداکاری و مقاومت توصیفناپذیری در میدان مبارزه پیکار کردهاند. اما مذاکرات را همواره -به استثنای مذاکرات جنبش انقلابی کردستان در سال ۵۸- شیوخ و خوانین و بالادستی ها -نمایندگان طبقهی حاکم- و به دور از چشمان و بدون دخالت تودههای زحمتکش کردستان به پیش بردهاند. بنابراین مسئولیت شکست و افتضاحهایی که در مذاکرات پیش آمده است با نمایندگان طبقات حاکم و استثمارگر کردستان است. بدون شک مذاکرات و معاملات اخیر و آتی احزاب بورژوایی در کردستان نیز از قاعدهی بالا مستثنی نخواهد بود. احزاب بورژوایی در کردستان همواره معاملات فرصتطلبانهی خود با سَرانِ دَستچندم رژیم اسلامی در سالهای اخیر را با بازگوکردن مذاکرات هئیت نمایندگان خلق کُرد در سال ۵۸ قابل دفاع معرفی میکنند. این احزاب طبق خصلت تمام نیروهای بورژوازی، بدون تحریف تاریخ و وارونهکردن حقایق نمیتوانند از اَعمال محکوم امروزشان دفاع کنند و آن را به رویدادهای تاریخی نسبت دهند. علاوه بر اینکه مذاکرات آن دوره در یک توازنقوای مشخص اتفاق افتاد که شهرها و روستاهای کردستان در تصرف مردم مسلح کردستان بود، مذاکرات آن زمان تحت هژمونی جریان انقلابی کومله از اصول و سنتهای کارگری و مترقیای تبعیت میکرد که با سنت و عملکرد این احزاب بیگانه است. اکنون با ذکر دو نمونهی تاریخی از نحوهی پیشبُرد امر واقعی مذاکره توسط کمونیستها، تفاوتها را نشان میدهیم.
بعد از انقلاب سه دور مذاکره اصلی در بین نمایندگان جنبش انقلابی کردستان و حکومت مرکزی ایران صورت گرفت:
۱. مذاکرات در شهر مهاباد با داریوش فروهر/ قطعنامهی ۸ مادهای مهاباد
۲. مذاکرات نوروز خونین سنندج با طالقانی/ قطنامهی ۸ مادهای سنندج
۳. مذاکرات در شهر مریوان با چمران/ نتیجه و پیامد کوچ تاریخی مریوان.
این رویدادهای تاریخی بهتر از هر چیزی تفاوت سنت انقلابی کومله با سنت سازشکارانه و سهمخواهی احزاب بورژوایی در کردستان را نشان میدهد. در جریان مذاکرهی سنندج که با آن صدای پرشور و پولادین رفیق جانباخته، کمونیست آشتیناپذیر «صدیق کمانگر» در ذهنها تداعی میشود، حکومت مرکزی سعی کرد با پرواز دادن هواپیماهای جنگی در ارتفاع پایین آسمان سنندج خونین و در حین مذاکرهی طالقانی با نمایندگان مردم کردستان، فضای رعب و وحشت را بر روند مذاکرات حاکم کند. نتیجه اما برعکس آنچه بود که رژیم انتظار داشت. رفیق صدیق کمانگر پاسخ سؤال تهدید آمیز طالقانی که پرسیده بود: «چه کسی فرمان حمله به پادگان و مسلح شدن مردم را از رادیو صادر کرده است؟» را با فریادی جسورانه که لرزه بر اندام طالقانی و هیئتاش انداخت، جواب داده بود: «من فرمان دادم.» آری این صدای دلیر از حنجرهی صدها و هزاران انسان کارگر و زحمتکشی برمیخواست که در جلوی مدرسهای در سنندج -مکان مذاکره- با هدف حمایت از نمایندگانشان تجمع کرده بودند.
در جریان حوادث مریوان نیز روند مذاکره به همین منوال پیش رفت. رفیق جانباخته کاک فواد مصطفی سلطانی، از طراحان و سازماندهندگان جنبش تودهای و اتحادیهی دهقانان مریوان، مذاکرات را با همراهی مردم شهر که به روستای کانیمیران کوچ اعتراضی کرده بودند بهپیش برد. کاک فواد همه روزه از واقعیات مذاکره، از اجبارها و از دستاوردهای کوچ تاریخی با زبانی روشن و صادقانه با مردم سخن میگفت. او در همان چادرها با مردم زحمتکش زندگی میکرد و با همدیگر از مشکلات و افقهای مبارزه میگفتند. مردم حق داشتند که در مورد سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند و بَرسَر سرنوشت خودشان گفتوگو کنند و هیچ کسی در هیچ جایگاهی این حق را از تودهها سلب نمیکرد. تا جایی که یکی از زنان زحمتکش مریوان در جریان مذاکره خطاب به چمران و هیئتاش گفته بود: از گرسنگی این برگهای درخت بلوط را میخوریم، اما به شهر برنمیگردیم. این سنت انقلابی کومله و ارتباط مردم با نمایندگان واقعیشان بود. جنبش انقلابی کردستان توان و اعتماد به نفس خود را از چنین سنتی، از چنین نمایندگانی و از چنین مردمی کسب میکرد. اسناد مکتوب جنبش انقلابی کردستان واقعیات بیشتری را نمایان میسازد. در یکی از سندهای کومله به تاریخ آبان ۱۳۵۸ اصول و ضرورتهای مهمی در مورد مذاکره با دشمن طرح شده است که بخش هایی از آن را ذکر می کنیم:
«۱. ما با شرکت در مذاکره و کشاندن جریان آن به میان مردم، تودهها را به بحثهای فعال و جنب و جوش سیاسی میکشانیم. تجربه مشخص مذاکرات در کردستان نشان داده است که هر جا جریان مذاکرات به میان مردم برده شده، همانجا نیز با استقبال و پشتیبانی مردم روبرو شده و آنها را به فعالیت کشانده است.
۲. در تمام مذاکراتی که سازمان ما شرکت فعال داشته، همواره سعی کرده از این اصل پیروی کند و نتایج بسیار عالی هم از این روش گرفته است. قطعنامههای مهاباد و سنندج، مورد پذیرش و پشتیبانی فعال خلق کُرد و نیروهای انقلابی و آزادیخواه سراسر ایران قرار گرفتند.
۳. کسانی هم که با حوادث مریوان و مذاکرات آن آشنایی دارند، به خوبی می دانند که تنها شرکت نیروهای انقلابی و منجمله کومله و در جریان گذاشتن دائمی آن با مردم اردوگاه کانیمیران و سراسر کردستان بود که نگذاشت مذاکرهکنندگان به سازش و انحراف کشیده شده و پیوند بین رهبری و مردم قطع شود.
۴. کشاندن جریان مذاکرات بهمیان مردم باعث میشود تودهی مردم به نمایندگان و مذاکرهکنندگان خود اعتماد کنند. ما با کشاندن جریان مذاکرات به میان مردم، مذاکرات را از صورت «اسرارآمیز» و «سیاست پنهان» که تودهها خود را شایسته شرکت در آن نمیدانند و از «یک امر مخصوص رهبران» بیرون میآوریم.
۵. انتظارات فوق العادهای را که از مذاکرات در میان مردم وجود دارد، کاهش میدهیم و واقعبینی را ترویج میدهیم. ما هم خود را در معرض قضاوت و انتقاد و اصلاح از طرف تودههای مردم قرار میدهیم و هم سطح توقع آنها را بالا برده و با شیوه اصولی مذاکره آشنا میسازیم.»
همانطور که در این فاکت تاریخی خواندیم، در سنت جنبش انقلابی کردستان مذاکره با دشمن بر پایههایی متکی است که چند مورد از آنها به اختصار ذکر میشود:
۱. مذاکره یکی از ابزارهای پیشبرد مبارزه است که کارکرد موثر آن همیشه و در همهی شرایطها ممکن نیست. مذاکره در یک توازن قوای مشخص و با تشخیص اکثریت مردم کردستان و نمایندگان واقعیشان حقانیت دارد.
۲. مذاکره باید به اطلاع عموم مردم کردستان برسد. هیچ مذاکره ای از طرف هر حزب و سازمانی که باشد بدون اطلاع دقیق مردم کردستان از طرفین مذاکره، مفاد مذاکره، علل مذاکره و نتایج آن مشروعیت ندارد.
۳. انجام مذاکره با حضور مردم یا نمایندگانی که مستقیماً و تحت مکانیزم مجمع عمومی و انتخاب شوراهای مردمی برگزیده شدهاند، رسمیت دارد.
۴. لازم است نمایندگانی که بیواسطه توسط تودهها انتخاب شدهاند، کل مراحل مذاکرات را از طریق رسانهها و نشریات به اطلاع مردم برسانند و تصمیمگیری نهایی را با اتکا به برگزاری رفراندوم یا مجمع شوراهای کُل مردم کردستان اتخاذ کنند.
باید تاکنون روشن شده باشد که کمونیستها برخلاف آنچه بورژوازی ادعا می کند با خود امر مذاکره مخالفتی اصولی ندارند. کمونیستها مخالف مذاکره با سبکوسیاق نیروهای بورژوایی هستند و از مذاکرات مستقیم تودهای با اتکا به سنت انقلابی و تحت توازن قوای مشخص پشتیبانی میکنند.
دیماه ۱۴۰۰
لینک مصاحبهی کامل خالد عزیزی با صدای آمریکا
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
مرکز همکاری احزاب کردستان