مردم فلسطین قربانی جنگ افروزی دو بلوک ارتجاعی
یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
درهفته گذشته نوار غزه که از سال ٢٠٠٧ تحت کنترل گروه اسلامی حماس بوده، بار دیگر به میدان جنگ ضد انسانی میان دولت فاشیست و نژادپرست اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو و گروه ارتجاعی و تروریست “جهاد اسلامی” تبدیل شده است. این جنگ تا کنون دهها کشته و صدها مجروح و ویرانیهای زیادی برجای گذاشته و زندگی و امنیت مردم در نوار غزه و برخی از شهر و روستاهای اسرائیل را در معرض تهدید قرار داده است. این جنگ ظاهرأ پس از اعلام مرگ “خضر عدنان” از مقامات بالای گروه جهاد اسلامی در زندان اسرائیل در روز سه شنبه ١٢ اردیبهشت روی داد و آتش این جنگ جنایتکارانه از هر دو سو زبانه کشید و تا کنون نیز ادامه دارد.
“خضر عدنان” بر اثر اعتصاب غذای ٨٧ روزه در زندانهای اسرائیل جان خود را از دست داد. در واکنش به مرگ او گروه “جهاد اسلامی” همان روز ١٢٠ راکت به سوی اسرائیل پرتاب کرد. ارتش اسرائیل نیز با آتش تانک هایش غزه را مورد حمله قرار داد. اما یک هفته پس از آن در١٩ اردیبهشت، ارتش اسرائیل در یک سلسله عملیات برنامه ریزی شده فرماندهان نظامی و رهبری “جهاد اسلامی” را هدف قرار داد. با بمباران هوایی در آن روز ٢١ نفر دیگر از آن گروه و مردم عادی جانشان را از دست دادند که سه تن آنها از رهبران و فرماندهان بالای سیاسی و نظامی جهاد اسلامی بودند. در این عملیات وحشیانه چندین کودک نیز جان باختند. در مقابل، جهاد اسلامی نیز ٢٠٠ راکت دیگر به جنوب اسرائیل شلیک کرد. گرچه بسیاری از آنها توسط سیستم ضد هوایی اسرائیل موسوم به ( گنبد آهنین) خنثی شدند با این حال تعدادی از آنها به زمین افتاده و موجب خساراتی به ساختمان ها و زخمی شدن تعدادی و کشته شدن یک نفر شده است. این جنگ ارتجاعی میان دو طرف روز پنج شنبه ۲۱ اردیبهشت نیز همچنان ادامه داشت و با بمباران شهر “خان یونس” علی حسن غالی، معاون فرمانده نیروی موشکی “سرایا القدس” شاخۀ نظامی جهاد اسلامی و دو عضو دیگر آن گروه کشته شدند و چهار نفر دیگر مجروج شدند. عصر همان روز اسرائیل اعلام کرد ١٦٦ نقطۀ نظامی جهاد اسلامی را در نقاط مختلف نوار غزه بمباران کرده و آنها نیز حملات راکتی به داخل شهر و روستاهای اسرائیلی را ادامه دادند. تا کنون تلاشهای مصر، آلمان، فرانسه، قطر و اردن برای توقف جنگ بی نتیجه بوده است و طرفین بر تهدیدات خود به انتقام جویی ادامه می دهند.
اما برپایی چنین جنگی مورد نیاز هر دو طرف این جنگ می باشد. از طرفی نتانیاهو برای تداوم دولت ضعیف و بی ثباتش باید به احزاب فاشیست تر از حزب لیکود در ائتلاف دولت که هیچ گونه حقی برای فلسطینی ها به رسمیت نمی شناسند امتیاز بدهد. آنها نتانیاهو را برای تشدید جنگ تحت فشار قرار می دهند. وزیر امنیت ملی اسرائیل هر گونه شرکت در جلسات دولت نتانیاهو را به انجام عملیات گسترده تر علیه سازمانهای فلسطینی مشروط کرده بود. علاوه برآن خود نتانیاهو نیز که پرونده های فساد مالی و اداری زیادی با خود دارد، می خواهد به هر زد و بند و جنایتی برای نجات خود از پیگیری قضایی دست بزند. به این منظور او چند ماه قبل تلاش نمود طرحی را به تصویب برساند که اختیارات قوۀ قضائیه را محدود و بر اختیارات دولت می افزود. بر اساس آن طرح احکام دادگاه عالی اسرائیل بعنوان بالاترین مرجع قضایی، برای دولت بی اثر می شد و اختیارات دولت در تعیین کمیته قضات آن دادگاه افزایش می یافت. این طرح با اعتصاب و تظاهرات میلیونی تودەهای مردم، اتحادیه و سندیکاهای کارگری، کارکنان شهرداریها، شرکت هواپیمایی دولتی، قضات، مدارس و دانشگاهها و دیگر اقشار جامعه روبرو شد و نتانیاهو را مجبور به عقب نشینی نمودند. از نظر نتانیاهو برپایی چنین جنگ جنایتکارانه ای علیه فلسطینی ها می‌تواند افکار عمومی را از مخالفت با خود کاهش دهد. در این رابطه او اعلام کرد: “اسرائیل با هدف قرار دادن اتاق فکر جهاد اسلامی ضربه سنگین را به این گروه وارد آورده است این جنگ هنوز به پایان نرسیده است و اسرائیل حاضر است در چندین جبهه با جمهوری اسلامی بجنگد”. از این نظر نتانیاهو تداوم چنین جنگ جنایتکارانه ای را به نفع خود می‌داند و می خواهد ادامه داشته باشد.
از طرف دیگر برای جهاد اسلامی که یک جریان حلقه به گوش جمهوری اسلامی است و با کمکهای بی دریغ مالی و تسلیحاتی رژیم به فعالیت خود ادامه می دهد، مرگ “خضر عدنان” می تواند بهانه‌ای برای برپایی جنگ با اسرائیل باشد. جنگی که در شرایط کنونی مورد نیاز رژیم اسلامی است. “زیاد نخاله” دبیر کل سازمان جهاد اسلامی فلسطین، روز ١٤ اردیبهشت در دمشق با ابراهیم رئیسی قاتل دیدار کرده بود. در شرایطی که اسرائیل مرتبأ نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه را مورد حملۀ نظامی قرار می‌دهد و رژیم نمی‌تواند در مقابل آن عکس‌العملی نشان دهد، تشویق جریانات مزدوری که مرتبأ حکومت اسلامی را سرکیسه می‌کنند به برپایی جنگ با اسرائیل امری طبیعی است. هدف جمهوری اسلامی از برپایی چنین جنگی نشان دادن امکانات خود در ایجاد نا امنی و خرابکاری در منطقه به منظور امتیاز گیری از آمریکا و دیگر قدرتهای سرمایه داری در شرایط بحران داخلی است.
جنگ و نزاع میان اسرائیل و جریانات اسلامی در غزه و کرانۀ باختری تاکنون از سویی به نفع دست راست ترین گروههای نژادپرست و فاشیستی اسرائیل تمام شده و از سوی دیگر مورد بهره برداری رژیم جمهوری اسلامی و جریانات مرتجع اسلامی قرار گرفتە است. دولت اسرائیل آنرا بهانه‌ای برای سرکوب آزادیخواهان و مردم صلح جو در داخل قرار داده است و سران حماس و جهاد اسلامی و فتح و دیگر گروههای فلسطینی از آن برای تداوم حاکمیت و منافع خود استفاده کرده اند. آمریکا و دیگر قدرتهای امپریالیستی نیز تلاش کرده اند با طرحهایی از قبیل “معاملۀ قرن و صلح ابراهیمی” ضمن دفاع از حکومت اسرائیل مصالح و اهداف خود را به حساب مردم ستمدیدۀ فلسطین برآورده سازند.
در چنین شرایطی برای کارگران و مردم زجر کشیدۀ فلسطین راهی جز اتحاد و همبستگی با کارگران و نیروهای آزادیخواه و جریان های انقلابی در اسرائیل و جلب حمایت و همبستگی نیروهای ترقی خواه در سطح جهان برای بهبود توازن قوا در مبارزه بر علیه رژیم نژادپرست اسرائیل و ترد جریانات مرتجع مذهبی باقی نمانده است. لازم است با حمایت و تقویت نیروی همبستگی جهانی با مردم ستمدیده فلسطین توازن قوا را به نفع مبارزه حق طلبانه و آزادیبخش این ملت ستمدیده تغییر داد. نباید گذاشت که آرزوها و امیدهای یک ملت برای رهائی از چنگ یک رژیم نژادپرست و اشغالگر مدفون گردد.
سخن روز تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له