مردم ایران و فلسطین، قربانیان فرافکنی ترس رژیم و بلاگردان فرماندهان اسرائیلی!
جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲
نیما مهاجر
حکومت جمهوری اسلامی وحشت زدهتر از هر زمانی است و این ترس خود را با کشتار مردم معترض و موشکپراکنی به کُردها در اقلیم کوردستان عراق و روژآوای سوریه فرافکنی میکند. اعدامیان و قربانیان موشک پراکنیهای کور جمهوری اسلامی بلاگردان پایگاههای نظامی دولت فاشیستی اسرائیل میشوند. آنها کشته میشوند تا جمهوری اسلامی، هم اقتدار کذاییاش را به رخ بکشد، هم ترس رویارویی واقعی با اسرائیل را پنهان کند، هم جان فرماندهان صهیونیست و غاصب حفظ شود تا از غضبشان در امان بمانند. حکومت سرمایهداران اسلامی با به بکار بردن عبارت پوشالی «انتقام سخت» و به دنبال آن کشتار مردم در داخل کشور، شدیدترین وحشتپراکنیها را علیه مردم ایران اعمال میکند تا از این طریق ترس و وحشت خودش را برونفکنی کند.
مردم ایران بارها قربانی ترس رژیم و تلاش حکومت برای پنهان کردن ضعفهایش شدهاند. از کشتار زندانیان سیاسی در دههی شصت بعد از نوشیدن جام زهر و قبول کردن صلح با رژیم بعث عراق گرفته تا کشتار ۱۴۷ انسان بیگناه در هواپیمای ۷۵۲ اوکراین در دیماه سال ۱۳۹۸. ناتوانی و بیتفاوتی جمهوری اسلامی نسبت به کشتار مردم غزه به دست جانیان اسرائیل، علیرغم همهی شاخ و شانه کشیدنها و دغلکاریها مشهود است و این درماندگی با موشکپراکنی به هولیر پردهپوشی میشود؛ در حالی که همین موشکها آنقدر بُرد داشتند که پایگاههای نظامی اسرائیل را هدف قرار دهند و به جای کشتن زنان و کودکان، فرماندهانی را در سطح قاسم سلیمانی از جبههی فاشیسم اسرائیل به کام مرگ بفرستند. این در شرایطی است که اسرائیل بیمهابا دهها فرماندهی نظامی رژیم را در پایگاههای نظامی محور مقاومت در سوریه و عراق و لبنان به کام مرگ فرستاده است. ریختن خون مردم ستمدیدهی ایران و خون مردم ستمدیدهی فلسطین، محصول سیاستهای زبونانهی جنایتکاران محور مقاومت و متحدانش (چین و روسیه) و سیاستهای دولت فاشیست اسرائیل و همپیمانانش (آمریکا و ناتو) در منطقه است.
در این جنگ مابین قدرتهای ارتجاعی و امپریالیستی هیچ گونه جنبهی رهایی بخشی وجود ندارد و هیچ شکلی از مقاومت مردمی در کار نیست تا بتوان از آن زاویه به این جنگ نگاه کرد یا از یکی از جبههها دفاع کرد. عروج اسلامیها در ایران و افغانستان و فلسطین و کل خاورمیانه محصول سیاستهای امپریالیستی و سرکوب سوسیالیستها در دهههای قبل بودهاند و شکلگیری یک جریان سوسیالیستی قدرتمند در خاورمیانه نیز در گرو بازپسگیری موقعیت گذشته و تضعیف جریان بورژوایی-اسلامی در منطقه است. جلوگیری از جنگ و ویرانی در خاورمیانه از مسیر تقویت احزاب کمونیستی مستقل و به راه انداختن جنبش کارگری-تودهای علیه جنگ و نظام سرمایهداری است. هر گونه توهم پراکنی در مورد دفاع از به اصطلاح مقاومت اسلامیها (حماس و حوثی و حشدالشعبی و جمهوری اسلامی) در برابر آمریکا و اسرائیل به نام سوسیالیسم، دمیدن در آتش جنگ و ویرانی و خیانت به آرمان سوسیالیسم است.