دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

مذاکرات برجام بر متن تداوم اعتصابات کارگری و اعتراضات توده ای


روز چهار شنبه ششم مرداد خبرگزاری ایسنا در گزارشی به سخنان علی خامنه ای در آخرین جلسه با هیأت دولت روحانی پرداخت. در این جلسه خامنه ای در کمال یأس و ناامیدی از نتایج شش دور مذاکرات هسته ای با دولتهای (۱+۵) پس از روی کار آمدن دولت بایدن، در وین پرداخت. او برای تبرئه خود طبق معمول نتیجۀ بی حاصل مذاکرت را به عملکرد دولت روحانی منتسب کرد و به آن تاخت. خامنه ای گفت : ” این عملکرد در مواردی طبق انتظارات نبوده. هر جا که کارها منوط به غرب و مذاکره با آن و آمریکا بوده ناموفق بودید و هر جا بدون اعتماد به غرب حرکت و از آنها قطع امید کردید موفق بودید و پیش رفتید. تجربه‌ای که من مکرر تکرار کرده‌ام، عبارت است از بی اعتمادی به غرب “. سخنان خشم آلود خامنه ای از آنجا ناشی می‌شود که انتظارات او در مذاکرات با آمریکا پس از روی کار آمدن دولت بایدن که کل تحریمها بلا فاصله برداشته شوند و ایشان برای تداوم سیاستهای جنگ افروزانه و توسعه طلبانه اش به پول کافی دسترسی داشته باشد، برآورد نشده است. این بخش از انتقادات فرصت طلبانۀ خامنه از دولت روحانی در مذاکرات هسته ای در حالی است که هر کسی می ‌داند دولت روحانی در رابطه با مسائل و سیاستهای کلان حکومت از جمله مذاکرات هسته ای، نقش تدارکاتچی بیشتر نداشته است. عباس عراقچی معاون وزارت خارجه دولت روحانی که پس از کنار زدن جواد ظریف به دلیل لو رفتن نوار صوتیش به عنوان مسئول تیم مذاکره کننده در شش دور اخیر مذاکرات منسوب شده بود، نیز آنچنان بی‌اختیار بود که می بایست بعد از هر دور از  مذاکراه، برای کسب دستورات جدید از هسته اصلی قدرت در سپاه پاسداران و خامنه ای به تهران بازگردد. با این حال حسن روحانی و دیگر مسئولان دولتش در چهار ماه گذشته مرتبأ به دروغ از پیشرفت مذاکرات دم می‌زدند و مژده می‌دادند که بسیاری از تحریمها از حالا لغو شده‌اند و تنها چند مسأله کلیدی مانده و گرنه توافق کامل حاصل شده است. اما دو هفته مانده به پایان کار دولت روحانی و  پس تأخیر زیاد در بازگشت به دور هفتم مذاکرات، عباس عراقچی اعلام کرد که دور هفتم و ادامه مذاکرات را به دولت رئیسی واگذار می کند.


واقعیت این است که مذاکرات از همان آغاز با موانع زیاد داخلی و خارجی روبرو بوده است. از همان ابتدا آمریکا و دیگر قدرتهای سرمایه داری گفته بودند که مذاکرات این دوره مقدمه‌ای برای مذاکرات جامع‌تر می‌باشد و برای رفع تحریمها جمهوری اسلامی علاوه بر محدود بودن در فعالیتهای هسته ای و تولید اورانیوم به میزان محدود و با غلظت پایین، باید از سیاست دخالت در امور دیگر کشورهای منطقه و تولید موشکهای بالستیک نیز دست بردارد. این همان شروطی است که خامنه ای و دیگر مراکز قدرت رژیم تصور می‌کردند در جریان مذاکرات می‌توانند آمریکا را با انجام اقدامات نظامی و موشک پرانی و انفجار و ایجاد مشکلات در منطقه، از آن به عقب نشانند. اما طی شش دور مذاکره حکومت اسلامی متوجه شده که در پیشبرد این تاکتیک موفقیتی به دست نخواهد آورد. نماینده جمهوری اسلامی در وین در مصاحبه با سایت خامنه ای اعتراف نمود که آمریکا بسیاری از خواسته‌های جمهوری اسلامی را نپذیرفته است. از جمله برداشتن تحریمهای بیت رهبری و ۵۰۰ شخص و نهاد دیگر جمهوری اسلامی و در آوردن سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی. این واقعیات را  که دولت روحانی هرگز بر زبان نیاورد. خامنه ای در بخش دیگر از سخنانش گفت : ” آمریکائی ها در زبان  وعده می‌دهند و می‌گویند تحریمها را بر می‌داریم اما برنداشتند و بر نمی دارند. شرط هم می‌گذارند و می‌گویند باید در همین توافق جمله‌ای بگنجانید که بعدأ در باره برخی موضوعات صحبت شود و گرنه توافقی نخواهیم داشت.”  البته خامنه ای در اینجا  فراموش می‌کند که قبلأ برای فریب طرفداران داخلی و خارجی گفته بودند با آمریکا مذاکره نخواهند کرد.


از سوی دیگر آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا یک روز پس از انتشار سخنان خامنه ای اعلام نمود ” ما مصمیم که ایران هرگز به سلاح هسته ای دست پیدا نکند. گفتگوهای هسته ای نمی‌تواند بطور نامحدود ادامه داشته باشد و اگر مذاکرات شکست بخورد گزینه نظامی روی میز خواهد بود. منتظریم ببینیم ایران آمادگی انجام چه کاری دارد. مطمئنأ دولت رئیسی به چیز بیشتری دست پیدا نخواهد کرد”.


اعلام چنین موضع یأس آوری از جانب خامنه ای و چنین موضع تعرضی از جانب آمریکا در شرایط است که هم جمهوری اسلامی و هم آمریکا می‌دانند که موقعیت رژیم اسلامی در داخل ایران به دنبال موج جدید اعتراضات توده‌ های مردم تهیدست و به جان آمده همزمان با اعتصابات وسیع و گستردۀ کارگران صنایع نفت و پتروشیمی و هفت تپه و دیگر مراکز کارگری جمهوری اسلامی را در موقعیت بسیار ضعیفی قرار داده و راهی ندارد جز آنکه پس از آغاز به کار دولت رئیسی جلاد به میز مذاکره برگردد و تمام شرایط آمریکا را نیز بپذیرد.


با وجود این باید بار دیگر بر این واقعیت تأکید نمود که آثار و پیامد تحریمهای جنایتکارانۀ آمریکا و دیگر قدرتهار سرمایه داری بر مَصائب و مشقات زندگی کارگران و توده های مردم ایران افزوده است. اما بحران اقتصادی عمیقی که جمهوری اسلامی را به آستانۀ ورشکستگی کشانده و زمین گیر کرده است، تنها مربوط به تحریمها نیست. بلکه بحران ساختاری سرمایه داری و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی و فساد و دزدیهای کلانی سران و مسئولان جمهوری اسلامی از عوامل اساسی‌تر اوضاع نا بسامان زندگی در ایران می باشد. جمهوری اسلامی نه قادر به رفع این بحرانها است و نه توانایی پاسخگویی به مطالبات کارگران و مردم معترض را دارد. البته گسترش اعتصابات و اعتراضات و شعارهایی ار قبیل “مرگ بر اصل ولایت فقیه” مرگ بر جمهوری اسلامی” بیانگر آنست که آنان بر این واقعیت آگاهند که راه نجات از این همه فقر و فلاکت و محرومیت از مسیر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می گذرد.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: