چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 23 - 04 - 2025

Communist party of iran

مدرسه پادگان نیست!


آرام فرج‌الهی

#ارسالی_مخاطبان


تفاهم‌نامه‌ی اخیر میان فرمانده کل انتظامی و وزیر آموزش‌وپرورش که به‌موجب آن نیروهای پلیس اجازه‌ی حضور مستقیم در مدارس و دخالت در «امور فرهنگی» ـ از جمله کنترل حجاب دانش‌آموزان ـ را یافته‌اند، باید به‌عنوان بخشی از یک پروژه‌ی گسترده‌تر برای امنیتی‌سازی کامل نظام آموزشی در ایران تحلیل شود. این سیاست، در امتداد سلسله‌ تلاش‌های جمهوری اسلامی برای اعمال کنترل هرچه شدیدتر بر نهادهای مدنی و تربیتی، نه‌تنها پیامدهای اجتماعی و روانی وخیمی در پی خواهد داشت، بلکه در ذات خود تلاشی‌ست برای سرکوب نسلی که دیگر به فرمان گذشته تن نمی‌دهد.


نهاد آموزش‌وپرورش در هر جامعه‌ای صحنه‌ی تقابل دو نیروست: یکی متمایل به رهایی، خلاقیت و رشد فردی؛ و دیگری کوشنده در جهت مهار، هم‌شکل‌سازی و بازتولید نظم مسلط. در ساختار جمهوری اسلامی، کفه‌ی دوم همواره سنگین‌تر بوده؛ اما تفاهم‌نامه‌ی اخیر نقطه‌ای کیفی در این روند است: آموزش، اکنون نه‌فقط تابع ایدئولوژی رسمی، بلکه مستقیماً زیر چتر نهادهای امنیتی و سرکوب‌گر قرار می‌گیرد.

مقوله‌ای چون «حجاب» که در بیان رسمی حاکمیت به‌عنوان یک ارزش دینی، فرهنگی و ملی معرفی می‌شود، در عمل ابزاری‌ست برای مهار و کنترل بدن و ذهن زنان، و در نهایت مردان. اجرای آن در محیط آموزشی، به‌ویژه با حضور فیزیکی نیروهای پلیس، چیزی جز تحمیل زورمندانه‌ی انضباط ایدئولوژیک نخواهد بود. این تنها یک «قانون» نیست؛ بلکه سیاستی حساب‌شده برای حذف هر نشانه‌ای از سوژه‌گی، اختیار و اعتراض در نسل جوان است.


اکنون که جمهوری اسلامی میدان مبارزه، یعنی خیابان را، به زنان باخته است، باید صراحتاً گفت که ورود پلیس به مدرسه به‌معنای گسترش خشونت نهادمند در یکی از حساس‌ترین و بی‌دفاع‌ترین بسترهای اجتماعی است. این اقدام، نماد عریان سلطه‌ی سیاسی بر بدن، رفتار، و حتی افکار نسل نوجوان است. در شرایطی که نهادهای آموزشی باید پناهگاهی برای خلاقیت، گفت‌وگو و تفکر انتقادی باشند، اکنون قرار است به فضایی مملو از خشونت، ترس، کنترل و اطاعت تبدیل شوند.

سکوت در برابر این سیاست نه محافظه‌کاری، بلکه خیانتی جبران‌ناپذیر است. تشکل‌هایی مانند شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان که در تمام این سال‌ها بخشی از مبارزات خود را به بهبود شرایط آموزش و کیفیت فضای آموزشی اختصاص داده‌اند، و عملاً به تریبونی برای دفاع از کرامت انسانی، آزادی‌های بنیادین و حقوق کودکان بدل شده‌اند، همچنین سایر بخش‌های متشکل طبقه‌ی کارگر که همواره با اطلاعیه‌های مشترک، مواضع سوسیالیستی خود را در لحظات حساس اعلام کرده‌اند، باید با اقدامی هماهنگ و سراسری در برابر لشکرکشی به مدارس قد علم کنند؛ چرا که عملاً هرروزه فرزندان خود را به‌جای مدرسه، به سلول‌های بازجویی و شکنجه‌ی مأموران و بازجویان جمهوری اسلامی می‌فرستند.


واقعیت آن است که نسل امروز نوجوانان، زیسته‌اند، دیده‌اند، فهمیده‌اند و معترض‌اند. زبان زور، نه‌تنها ناکارآمد، بلکه خشم‌آفرین و واکنش‌برانگیز است. امنیتی‌سازی مدارس، همچون گاز اشک‌آور در کلاس درس، تنها منجر به انفجار خواهد شد؛ انفجار آگاهی، نافرمانی و طغیان.


نظام سیاسی ایران، با چنین تصمیماتی، عملاً خود را در برابر نسلی قرار می‌دهد که خواهان آزادی، کرامت و زیست برابر است. این تقابل، نه آموزشی است و نه فرهنگی؛ بلکه نبردی‌ست میان نظمی استبدادی و آینده‌ای رهایی‌طلب. آموزش، اگر بخواهد معنا داشته باشد، باید از سلطه‌ی پلیسی و امنیتی رهایی یابد. رسالت آموزش، تربیت انسان آزاد، آگاه و خلاق است؛ نه تولید شهروندی مطیع و ترسان. اگر مدارس به پایگاه‌های سرکوب بدل شوند، آن‌چه از دل آن‌ها بیرون خواهد آمد، نه جامعه‌ای سالم و شکوفا، بلکه نسلی زخم‌خورده، پر از خشونت درونی‌شده و خشم فروخورده خواهد بود.

امروز وظیفه‌ی هر انسان متعهد، به شکل فردی، و تمامی تشکل‌های کارگری و مدنی آن است که فریاد بزنند:

پلیس را از مدرسه بیرون کنید.

پیش از آن‌که مدرسه دیگر مدرسه نباشد، و آموزش به ابزاری برای خاموش‌سازی کامل جامعه بدل گردد.

📌 مطالب تحت عنوان #ارسالی_مخاطبان دیدگاه نویسنده است.

اینستاگرام #مدرسه_رهایی

https://www.instagram.com/freedomschool__?igsh=MTY1ZW9qYXV3cHhldQ==

🆔 @edalatxah

اشتراک در شبکه های اجتماعی: