متن سخنرانی محمود قهرمانی در مراسم روز کومه له در کلن (آلمان)
یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۳
برگرفته از نشریه جهان امروز

گرامیداشت روز کومه له برای ما از جنس نوستالژی، زنده نگهداشتن یاد و خاطرات نیست. فقط روز ارج گذاری از بنیاد نهادن و یا علنی شدن کومه له و خاطرات آن نیست. روز یک جریان و جنبشی است که امروز، همین حالا در کوچه ها و خیابانها و کارگاه ها و همه جای کردستان وجود دارد و حاضر است. روز کومه له سمبل و نشانه به میدان آمدن نیرویی جدید و مبارزه جدیدی در صحنه تحولات کردستان است.
چرا می گویم جدید؟ اگر در گذشته مبارزات سراسری در کردستان برای خودمختاری یا به حق علیه ستم ملی و حق تعیین سرنوشت بود، این بار پس از انقلاب ۵۷ نبرد مردم کردستان علیه ستم طبقاتی هم بود. به میدان آمدن مردم کارگر و زحمتکش شهری و روستائی بخصوص حاشیه نشین های شهری، علیه همه انواع ستم و نابرابری و تبعیض، علیه سنت های کهنه و ارتجاعی.کومه له پرچمدار این اعتراضات بود، زمانی که ارتجاع مذهبی مسلح گردید تا در برابر مبارزات انقلابی مردم سد و مانع ایجاد کند،کومه له بی هیچ تزلزلی دست به خلع سلاح سپاه رزگاری زد. یا همان موقع اتحادیه مسلح خوانین و مالکان اراضی که علیه دهقانان فقیر تشکیل شده بود را در جنگ “کرفتو” متلاشی کرد. از سوئی دیگر کومه له به تشکیل اتحادیه های دهقانان، سندیکاها، انجمن های معلمان و پرستاران و شوراهای مختلف یاری می رساند سبب گردید که مردم بخصوص برای شرکت و دخالت خود در همه امور سیاست،اقتصاد، آموزش و بهداشت و اداره جامعه و فرهنگ مدرن به میدان آمدند. این روز، روز سر بر آوردن مردم کارگر، محرومان و تحقیرشدگان ملی و جنسی است. به این اعتبار این روز، روز جریان و جنبشی رادیکال، انقلابی، آزادیخواه، برابری طلب،جریان کمونیستی کومه له است. جریان و تشکیلاتی که از همان ابتدا خودش را کمونیست معرفی و بنیان گذارانش برای تشکیل حزب کمونیست ایران عجله داشتند. نامه “پشکو” که “عبدالله مهتدی” به رهبری “اتحاد مبارزان کمونیست” می نویسد، به روشنی جهت تعجیل در تشکیل حزب کمونیست ایران است.
روز کومه له روز این جنبش بزرگ و جریان سوسیالیسم در کردستان است، جنبشی که تا همین امروزکومه له با وفاداری به اهداف آن با تعهد و شایستگی آن را نمایندگی کرده است. اما سالهاست که کسانی و جریاناتی دیگر هم خودشان را کومه له معرفی می کنند، مردم حق دارند بدانند کدام کومه له واقعی است؟ چه جریانی از نام و حرمت کومه له سئو استفاده می کند؟ به عنوان نمونه در دوره جنبش ژینا، “سازمان زحمتکشان”، با جریانات سلطنت طلب و لیبرال ها همراه شد، برنامه و منشور نوشت تا از بالای سر مردم و با کمک دولت های غربی، حکومت آینده ایران بعد از جمهوری اسلامی را بدست گرفته و دیکتاتوری دیگری برقرار کنند. این نقشه به همت جنبش کارگری و نیروهای چپ به شکست کشانده شد،رسوا گردید و اتحاد شان از هم پاشید. اما “سازمان زحمتکشان” همان سیاست و همان جهت را تعقیب می کند که هیچ ربطی به کومه له ندارد.
با توجه به این نمونه معیار کومه له بودن چیست؟ معیار ادعا و تاریخ سازی دروغین نیست. کومه له تشکیلاتی عشایری نبود، جریانی کمونیست و منضبط، با اهداف، استراتژی، سیاست، سنت ها و فرهنگ مبارزاتی مدرن که تماما در کنگره ها، کنفرانس ها و اجلاس ها به تصویب رسیده، همگی ثبت، ضبط و یا تصویر برداری شده است. بنا براین معیار کومه له بودن عبارت است از: اولا وفادار بودن به تمامی اهداف، استراتژی، سیاست ها، فرهنگ و سنت های انقلابی کومه له و ثانیا متعهد بودن به تمامی مصوبات کنگره ها و کنفرانس های کومه له. ما، کومه له و حزب کمونیست ایران این جریان وفادار و متعهدیم.
خوب حالا ببینیم امروز کومه له اوضاع منطقه و ایران را چگونه ارزیابی و تحلیل میکند؟ آنچه که بطور برجسته ای در خاورمیانه جلو چشم همه مردم جهان است، کشتار وسیع، توحش و ویرانی خارج از تصور دولت نژادپرست اسرائیل علیه مردم فلسطین در غزه است. دادگاه بین المللی لاهه همراه با صفوف میلیونی مردمی در سراسرجهان، حملات وحشیانه به بیمارستانها و بمباران مردم غیرنظامی غزه را محکوم کرده، دولت اسرائیل را طی حکمی به نسل کشی، کشتار جمعی، جنایات جنگی، اشغال و کوچ اجباری محکوم کرد. در همین حکم حماس نیز به جنایت علیه بشریت محکوم گردید. اکنون غزه بطور کلی ویران، بخش بزرگی از نیروها و تجهیزات نظامی حماس نابود و بشدت تضعیف گردیده. پشتیبانی حزب الله لبنان از حماس و وارد شدن به جنگ علیه اسرائیل سبب گردید که حزب الله نیز متحمل ضربات نظامی بیش از حد سختی گردد، رهبران اصلی آن کشته و مناطقی از جنوب لبنان را از دست بدهد، اکنون در لبنان تناسب قوا بشدت به زیان حزب الله تغییر کرده، بطوریکه در تعیین دولت و وزرا چهار وزیر شیعه را که قبلا به حزب الله تعلق می گرفت،اینبار به حزب امل سپرده شد و یا نتوانست جلو ممنوعیت به زمین نشستن هواپیما های ایرانی در فرودگاه بیروت را بگیرد.
آخرین حلقه تحولات خاورمیانه، باسقوط سریع حکومت “بشار اسد” در سوریه طی ده روز توسط “تحریرشام” و با کمک دولت ترکیه رقم خورد. جمهوری اسلامی با سرافکندگی و حقارت از صحنه سوریه اخراج گردید بطوریکه ۴۰۰۰ نفر از نیروهایش را روسیه منتقل و بخشی هم به عراق فرار کردند.
بطور قطع می توان گفت که علیرغم رودرروئی مستقیم و موشک باران کردن اسرائیل توسط ایران، شکست حقارت بار جمهوری اسلامی در سه جبهه، غزه، لبنان و سوریه شکست آنچه که جمهوری اسلامی عمق استراتژیک خود میدانست را رقم زد. چرا که جمهوری اسلامی با تعریف “استراتژی باز دارنده” مدعی بود که سه پایتخت عربی را کنترل میکند و بجای جنگیدن در خیابانهای تهران، کمربند امنیتی در بیروت و دمشق است. اما سرافکندگی ترور “هنیه” رهبر حماس در مهمانسرای مخفی سپاه پاسداران در تهران و عملیات موشکی اسرائیل در عمق خاک ایران، نشان داد که اکنون تهران سنگر مقدم شکست “استراتژی باز دارنده” جمهوری اسلامی است. در عراق نیز نیروهای “حشد شعبی” تن به محدودیت های و سیعی داده و احتمالا در ارتش ادغام گردند. اکنون تناسب قوا در منطقه به نفع رقبای جمهوری اسلامی یعنی عربستان و ترکیه چرخیده و با عملی شدن آتش بس موقت درغزه، موقعیت جمهوری اسلامی در صحنه سیاسی منطقه بشدت تضعیف گردیده است.
در مورد “روژآوا” که می بایست در بحث سوریه صحبت میکردم، فقط به یک نکته اکتفا میکنم. در شرایط کنونی تجربه ارزشمند خود مدیریتی کانتون ها که بخش وسیعی از سوریه را در کنترل خود دارند، با خطر تحمیل جنگ از سوی ترکیه و نیروهای وابسته اش از جمله “تحریر شام ” که حالا دولت سوریه را هم در اختیار دارند، روبرو هستند. نیروهای دمکراتیک امیدوار به پشتیبانی از سوی آمریکا هستند، اما این امیدواری به نظر من یک توهم است، زیرا که در معادلات پیچیده منطقه، معامله آمریکا با سایر بازیگران قدرتمند (روسیه، ترکیه، عربستان و اسرائیل) که اکثرا متحد آمریکا نیز هستند. در یک چنین شرایطی ترجیح و سیاست آمریکا منافع خود و متحدینش می باشد، نه سرنوشت کانتونها و خودمدیریتی در کردستان سوریه و نه اینکه چه آینده ای در انتظار یگانهای مدافع خلق و نیروهای دمکراتیک است و نه حتی حق تعیین سرنوشت مردم کرد در سوریه.
در مورد اوضاع داخلی ایران باید خاطر نشان کرد که اقتصاد متلاشی و رو به ورشکستگی،با تورم بسیار بالا، با افت و سقوط ارزش ریال، بحران آب، برق، مسکن،دارو، تعطیلی خدمات، صنایع، بحران محیط زیست و گرد و غبار و مهمتر از هر چیز برای کارگر سیاست ارزان کردن و پائین نگهداشتن دستمزدها و دریافتی بازنشستگان و… در واقع پیش از چیز شکست همه سیاست ها،پروژه ها و برنامه های اقتصادی رژیم است. همچنین مسایلی مثل اعدام ، زندانیان سیاسی و حجاب اجباری و شدت یافتن اجرای ارتجاعی ترین سنن و قوانین ضد زن مثل قتل های ناموسی و زن کشی، فساد ریشه دار در بالاترین سطوح حکومتی (همین حالا بحث فساد مالی عظیم پسران پاسدار علی شمخانی و دبیر قبلی مجمع امنیت ملی، برملا شده که مثل بقیه پوشانده میشود). همگی این ها سبب جان به لب رسیدن مردم و تنفر عمیق تا حد انفجار توده ای رسیده است. چه موقع این انفجار رخ می دهد کسی نمی تواند بگوید کی؟ اما دیر نخواهد بود.
جامعه ایران یک جامعه پر جنب و جوش، پر از مبارزه و اعتراض است، کمتر کشوری با چنین حجم وسیعی از اعتراض در جهان یافت میشود، اکنون اعتراض به بخشی از فرهنگ مترقی در جامعه ایران تبدیل شده است. مردم با دریائی از خشم، تنفر و انزجار همه روزه مبارزه و اعتراض می کنند. کارگران در همه رشته ها بخصوص رشته های حیاتی و مهم از نظراقتصادی مثل فولاد، معادن و پتروشیمی ها و بویژه این اواخر در نفت. ما مبارزات سر سختانه و پیگیر بازنشستگان، معلمان، پرستاران، زنان، زندانیان سیاسی در زندانها علاوه بر مبارزه روزمره، هفتگی علیه اعدام اعتصاب و اعتراض میکنند، اینها نمونه هائی از این فضای خشم و اعتراضی جامعه است.
در مورد آینده ایران و کردستان باید خاطر نشان کرد که با توجه به اقتصاد متلاشی شده، مخارج حیرت آور پروژه های غیرضروری نظامی – امنیتی و بلند پروازیهای اتمی، بحرانهای مختلف محیط زیستی، زنان، کارگری، ملی، فرهنگی و انزوای سیاسی، شکستهای استراتژی بازدارنده نظامی و مخارج سهمناک آن که همچنان ادامه دارد، سبب انباشت حجم عظیمی از نارضایتی عمومی، تنفر و انزجار مردم از حکومت گردیده است. این وضعیت به باور من سه احتمال را در مورد آینده ایران در برابر ما قرار میدهد:
اول: اگر بخواهم مقایسه ای کنم، بدلایلی که در بالا گفتم، ایران شبیه کوه آتشفشانی است که از داخل در حال غلیان و جنب و جوش و آماده شروع انفجار است. یک اتفاق، یک شکست، یا به نقطه انفجار رسیدن،این کوه نارضایتی، نفرت و انزجار، محتمل ترین سرنوشت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است.
دوم: سقوط رژیم در اثر سازش از بالا توسط جریانات بورژوائی جمهوری خواه، سلطنت طلب و به کمک دولتهای خارجی عمدتا غربی و احتمالا با کمک بخش هائی از نیروهای مسلح سپاه و ارتش.
سوم: سازش جمهوری اسلامی با غرب، عقب نشینی و دادن امتیازات و تعهدات اساسی بویژه بر سر پروژه های اتمی، در ازای کاستن و شاید رفع تحریم ها.
همینجا بگویم که در این حالت احتمال قدرت نمائی و سرکوب خونین از اعتراضات داخلی وجود خواهد داشت که طبیعتا با مقاومت و مبارزه مردم روبرو خواهند شد.
سیاست های کومه له دراین شرایط چییست؟ مبارزه و مقابله با هر سیاست سازش از بالای سر مردم، ما با هر نوع سیاستی تحت لوای امنیت و یا بهانه های مشابه دیگری که حق مردم در تعیین سرنوشت و دخالت در آینده سیاسی کشور را از آنها سلب، محدود و یا مشروط گرداند، مخالفت کرده و مبارزه خواهیم کرد. ما در این راستا تنها نیستیم، نیروهای چپ و کمونیست و بسیاری از نهادها، تشکل ها و جریانات چپ داخل و خارج از کشور همراه با پشتیبانی وسیع اجتماعی همین سیاست را دارند.
کومه له برای نهادینه کردن بالاترین دمکراسی یعنی شرکت مستقیم و دخالت مردم در سرنوشت سیاسی کردستان و اداره کردستان پس از جمهوری اسلامی، استراتژی خود یعنی “حاکمیت شورائی مردم در کردستان” را سالهاست که بصورت یک سند مصوب کنگره کومه له، در معرض قضاوت و آگاهی مردم کردستان قرار داده است. بنابراین مبارزه و تلاش برای تشکیل شوراهای مراکز کار و محلات جهت ایجاد بنیادهای حاکمیت شورائی مردم جهت اداره جامعه، شرکت و دخالت مستقیم مردم در اتخاذ سیاست ها و تصمیمات در همه زمینه های زندگی،از مهم ترین وظایف ما است.
جایگزینی اداره شورائی جامعه کردستان یا حاکمیت شورائی مردم بجای نسخه های پارلمانتاریستی نیروهائی که برای بقای کارمزدی، فقر، محرومیت،سرکوب و همه نوع ستم طبقاتی ،تبعیض و نابرابری ملی، جنسی میکوشند امر ما است. مردم کردستان بدلیل تجربه مستقیم خود، در شوراها و اتحادیه های دوره انقلاب ۵۷ و جنبش انقلابی قادر هستند که اکنون از آن تجارب استفاده و دست به ایجاد شوراهای محلات و اتحادیه های مختلف خواهند زد.
به عنوان آخرین نکته تاکید می کنم که در صورت رشد جنبش اعتراضی و پیدایش شرایط تعرض گسترده توده ای، بصورت اعتصابات عمومی، حرکتهای اعتراضی وسیع در کردستان باز هم بدلیل تجربه مستقیم گذشته، مردم آمادگی و توانائی مقابله با نیروهای سرکوبگر را خواهند داشت و به سرعت قرارگاه ها، پایگاه های امنیتی و نظامی و کلانتری ها را تسخیر و خلع سلاح خواهند کرد. کومه له میکوشد به آمادگی مردم در چنین شرایطی کمک نماید تا همچنین نهادهای اعمال حاکمیت دولتی جمهوری اسلامی نظیر شعبات وزارت اطلاعات صدا و سیما، استانداری و غیره را نیز تسخیر نمایند و بخصوص نیروی مسلح مردم انقلابی را تشکیل و سازمان دهند.