ماشین قتل و کشتار جمهوری اسلامی را باید از کار انداخت
پنجشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰
هیچ ترفندی نمیتواند این حقیقت را پنهان کند که سران رژیم قاتل بکتاش آبتین هستند. آین تبهکاران اینجا هم همان جنایتی را مرتکب شدند که پیش تر در جریان قتلهای زنجیره ای مختاری و پوینده مرتکب شده بودند، همان جنایتی را مرتکب شدند زمانی که گلوله هایشان را به سینه معتزضان آبان نود وهشت شلیک کردند. همان جنایتی را مرتکب شدند، زمانی که هواپیمای مسافربری اوکرائینی را ساقط کردند و باعث مرگ صد و هفتاد و شش سرنشین آن شدند. در همه این تبهکاریها جامعه اما بدون تعلل انگشت اتهام را به سوی سران رژیم گرفت. اکنون ماشین قتل و کشتار جمهوری اسلامی یکبار دیگر از میان کانون نویسندگان ایران قربانی گرفت. زمانی که در اردیبهشت نود وهشت سرکوبگران سه تن از اعضائ کانون نوسندگان را به اتهام ” تبلیغ علیه نظام ” و ” اجتماع وتبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور در مجموع به هیجده سال زندان محکوم کردند، معلوم شد که سران رژیم چه وحشتی از قلم متعهد و از آگاهی جامعه دارد.
اما حافظه تاریخی این جامعه نمیتوانست و نمیتواند فراموش کند که به خون کشیدن هر گونه مقاومت عادلانه بخشی از جوهر ارتجاعی این رژیم است. این جامعه تجربه خونبار لشکرکشی به کردستان و خلق ترکمن، یورش به اعتراض زنان، نسل کشی دهه شصد، به گلوله بستن کارگران، یورش به خوابگاههای دانشجویان، حمله به تجمعات اعتراضی فرهنگیان، بازنشستگان، کشتار کولبران را دارد. با وجود همه این تبهکاریها مردم رنجدیده ایران زیر سایه مرگبار کرونا در هر فرصتی که یافته اند، کارخانه و خیابان را به میدان ابراز وجود شجاعانه خود تبدیل کرده اند. شماری از زندانیان سیاسی در بند ۸ زندان اوین، به محض دریافت خبر درگذشت آبتین با تحصن در هواخوری این بند با فریاد “مرگ بر خامنه ای” اعتراض خود را نشان داده و مدتی بعد برای برگزاری مراسمی در یادبود وی در اتاق پیشین او جمع شدند. علاوه بر این جمعیتی از شهروندان با تجمع مقابل بیمارستان ساسان تهران در گرامیداشت وی شمع روشن کردند. یکی از کارگردانان سینما نوشت “بکتاش آبتین همسفر مسافران پرواز اوکرائینی شد. مرگ او سند جنایت تازه جمهوری اسلامی است”. در همین روز یکشنبه گذشته شرکت کنندگان در مراسم وداع با بکتاش آبتین و در حالیکه در محاصره کامل نیروهای سرکوبگر قرار گرفته بودند، باز هم مرگ بر دیکتاتور را فریاد زدند.
سالها پیش تر زمانی آبتین گفته بود: « وضعیت جامعه معاصر ما اینه که ما به اندازه کافی شاعر خوب داریم، به اندازه کافی فیلمساز خوب داریم، هنرمند خوب داریم، چیزی که کم داریم اینه که یک سری آدم وایسن مبارزه کنن، که یک سری آدم وایسن حقشون رو بخوان، یک سری آدم وایسن وایداری کنن. مبارزه وایستادگی حلقه مفقود معاصر کشور منه. بدین ترتیب دوست دارم که همین امروز در جوانی، در اقتدار جان شیرینم را فدا کنم». این رؤیای آبتین جوان به یک امر واقعی تبدیل شد، زمانیکه مردم حماسه دیماه را آفریدند، زمانیکه مردم در آبانماه به برج وباروی رژیم حمله ور شدند، زمانیکه کارگران در هفت تپه بر مقاومت وایستادگی پای فشردند، زمانیکه سپیده قلیان با وجود اسیر بودن در سیاهچالهای رژیم پرده از شرایط مرگبار زندان زنان برداشت، زمانیکه لیلا حسین زاده فعال چپ جنبش دانشجوئی در پشت میله های بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند 209 زندان اوین نوشت: «زندان دوست دارد ما را احاطه کند و فرو بخورد، آما آزادی در رؤیای ما می شکوفد و در چشمانمان امید میشود». زمانیکه اسماعیل بخشی فعال شجاع هفت تپه مینویسد: « به خیالشان محکومش کردند، زندانش کردند، بیمارش کردند، جانش را گرفتند تا دیگر سرود آزادی را از دهان سرخش نشنوند. آسوده نباشید که از گور بکتاش آبتین این شاعر آزادی، هزاران جوانه خواهد روئید که از دهان سرخشان سرود آزادی و آزادیخواهی را بر سرتان فریاد خواهند کشید، آسوده نباشید». زمانیکه جمعی از زندانیان سیاسی زندانهای جمهوری اسلامی در بیانیه خود نوشتند: «همین ظاهر تا بن دندان مسلح در برابر مردم بیدفاع که جز صدای اعتراض ابزار دیگری برای طرح خواستهای خود ندارند گویای ضعفی بنیادین در تشکیلات حکومت است. از این مضحک تر هنگامیست که زندانیان سیاسی محبوس در زندانها نیز موجب ترس و وحشت حاکمان میشوند و با توسل به روشهای حیلهگرانه در صدد قتل آنها برمیآیند». و این چنین است که میتوان گفت تا چه اندازه رؤیاهای آبتین مادیت میگیرند. او آرزو داشت که ” یک سری آدم وایسن وپایداری کنن ” واکنون این تنها یک سری آدم نیستند که پایداری میکنند. گوشه گوشه این سرزمین از جنوب تا شمالش، از شرق تا غربش، از کارخانه تا خیابانهایش مردمانی در مقیاس توده ای ایستاده اند و پایداری میکنند.
واقعیت این است که به بند کشیدن، اعدام و قتل انقلابیون ومخالفین بخشی از اعمال دیکتاتوری توسط دولت طبقه حاکم علیه توده های مردم است. این اعمال جنایتکارانه تنها از میان بردن انسان منتقد نیست. بلکه در جوهر خود میخواهد هر حرکت زنده و اعتراض توده های مردم وآمال وآرزوهای آنان برای رهائی از جهان وارونه را سرکوب نماید. این نظام طبقاتی سرکوبگر در تمامی اجزایش در تقابل با آن افق رهایی بخش سوسیالیستی قرار دارد که چشم انداز جامعه انسانی، جامعه انسانهای آزاد و انسانهای فارغ از خود بیگانگی را در برابر جامعه بشری ترسیم می کند.
نباید برای یک لحظه هم فراموش کنیم که دشمن برای سرکوب ما حاضر است تا چه حد سبعیت و وحشیگری از خود نشان دهد تا مانع پیشروی انقلاب ما بشود و همزمان نباید یک لحظه هم فراموش کنیم که رهائی ما از چنگال دشمن طبقاتی در گرو مقاومت، ایستادگی، همبستگی و سازمان یافتگی جنبش کارگری و دیگر جنبش های اعتراضی در بعد سراسری است.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له