قتل کانی عبداللهی؛ زنکشی: جنایتی سیستماتیک و مشروع در دل نظام مردسالار؛ همدستی نهاد خانواده و دولت برای سرکوب و نابودی زنان
سه شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳
شیوا عاملیراد
✍🏽 شیوا عاملیراد
در ۶ بهمن ۱۴۰۳، کانی عبداللهی، کودک ۱۷ ساله اهل پیرانشهر، توسط پدرش به قتل رسید. این جنایت هولناک، بازتاب خشونتی است که در دل نظام مردسالار ریشه دارد و نشانگر همدستی نهادهای قدرت و جامعه در عادیسازی زنکشی است.
زنکشی پدیدهای جهانی است که در هر گوشهای از جهان، ابزاری در تحکیم و تثبیت سلطهی مردسالارانه و سرکوب سیستماتیک زنان بدل شده است. این جنایت نه تنها از هراس عمیق ساختارهای قدرت از توانمندی، استقلال و انقلابخواهی زنان نشأت میگیرد، بلکه در تلاش است تا هر صدای رهاییخواهانه را در گلو خفه کند. زنکشی در اشکالی چون قتلهای ناموسی و خشونتهای مبتنی بر جنسیت در سراسر دنیا خود را نشان میدهد و همواره در خدمت سرکوب جنبشهای زنان است. این عمل وحشیانه تنها یک جنایت فردی نیست، بلکه بخشی از پروژهای سیاسی و اجتماعی بزرگتر و پیچیدهتر است که هدف آن خفه کردن جنبشهای رهاییبخش زنان و استمرار هژمونی مردسالارانه است. زنکشی در حقیقت حربهای است که برای حفظ و گسترش سلطهی نهادهای مردسالار، به صورت سیستماتیک در سراسر جهان به کار گرفته میشود.
زنکشی در ایران، همانند بسیاری از نقاط جهان، ابزاری سرکوبگر است که از هراسی عمیق از قدرت رهاییبخش زنان نشأت میگیرد. چنین به نظر میرسد که این هراس پس از جنبش «ژن، ژیان، ئازادی» بیش از پیش آشکارتر شده است. جنبشی که آرمانهایی چون آزادی زنان، برابری، و عدالت اجتماعی را نمایندگی میکند و نظام مردسالار را به لرزه انداخته است، به طوری که سرکوبگریها شدت یافته است. اما این سرکوبها هرگز نمیتوانند اراده و مقاومت زنان را خاموش کنند.
جامعهای که در سکوت یا همدستی با نظام سرکوبگر به این جنایتها میدان میدهد، جامعهای است که از تغییر و قدرت زنان میترسد. از خانواده تا دولت، هیچ ساختاری برای مقابله با زنکشی اقدامی مؤثر انجام نمیدهد. زنکشی به بیهزینهترین جنایت علیه زنان* تبدیل شده است، چرا که این نظام جنسیتی فضا را برای اجرای این خشونتها باز گذاشته و هیچ مجازاتی برای عاملان آن در نظر نمیگیرد.
جهانی شدن این جنایت ضرورت همبستگی جنبشهای فمینیستی در سراسر جهان را بیش از پیش آشکار میسازد. در حالی که جامعه جهانی باید این جنایتها را محکوم کند، ساختارهای سیاسی و اجتماعی که از این خشونتها حمایت میکنند، نیازمند تغییرات بنیادی هستند. بنابراین، نهتنها این خشونتها باید افشا شوند، بلکه ساختارها و ایدئولوژیهایی را که این جنایتها بر آنها بنا شدهاند، نابود کرده و به سوی ساختن جهانی نوین مبتنی بر آزادی، برابری، و عدالت قدم برداشته شود.
قتل کانی عبداللهی و دیگر زنان، نشانهای از عمق سرکوب و حملهای مستقیم و غیرمستقیم به زنانی است که در خط مقدم مبارزه برای عدالت و آزادی ایستادهاند. با وجود این خشونتها، زنان و دیگر نیروهای مترقی از مقاومت دست برنمیدارند. جنبش #ژینا، بهعنوان نماد امید، تغییر و مبارزه، نشان داده است که زنان* همچنان پرچمدار آزادی و برابری هستند و در برابر نظام مردسالار عقبنشینی نخواهند کرد. مبارزه برای عدالت، آزادی و برابری، تنها راه ممکن برای ساختن جهانی عاری از سلطه، سرکوب و خشونت است؛ جهانی که در آن همه انسانها در صلح و عدالت زندگی کنند.