قتل آرمیتا گراوند، تکرار قتل ژینا به دست دژخیمان رژیم جنایتکار اسلامی؛ «حتی تاریکترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید»!
یکشنبه ۷ آبان ۱۴۰۲
خبرگزاری “تسنیم” وابسته به سپاه پاسداران روز شنبۀ ۲۹ مهر ۱۴۰۲ خبر مرگ مغزی آرمیتا گراوند را منتشر نمود. این خبرگزاری نوشت: “پیگیری ها برای اطلاع از آخرین وضعیت سلامت آرمیتا حاکی است که سلامتی او روند امیدوار کنندهای ندارد و مرگ مغزی آرمیتا قطعی می باشد”. آرمیتا گراوند دانش آموز هنرمند نقاش خوش فکر و ورزشکار بشاش و فعال ١٧ ساله، روز نهم مهر ماه همراه دو نفر دیگر از دوستانش همانند هزاران زن دیگر بدون داشتن حجاب، در مسیر رفتن به مدرسه، در ایستگاه متروی میدان “شهدا” و در داخل واگُن قطار مترو به خاطر نداشتن حجاب مورد ضرب و شتم مأموران مزدور “حجاب بان” قرار گرفت و با کوبیدن سرش به میله آهنی همان جا به کُما رفت. دوستانش پیکر نیمه جان این کودک نونهال و معصوم را کشان کشان از واگن خارج کردند. اما مأموران امنیتی رژیم اسلامی سر رسیده و با تهدید و ارعاب دوستان او و دیگر شاهدان، به آنان گفتند حق هیچ گونه خبر رسانی و اظهار نظر در مورد چگونگی برخورد مأموران حجاب بان یا همان “گشت ارشاد” با آرمیتا را ندارند. این جانیان پیکر نیمه جان او را ربوده و تحت شرایط امنیتی شدیدی به بیمارستان نظامی “فجر” بردند. مأموران امنیتی و مزدوران لباس شخصی در تمام مدت ٢١ روز، نه تنها با کنترل شدید و ایجاد فضای امنیتی بر کل بیمارستان هر گونه رفت و آمد خبرنگاران و مردم را نیز زیر نظر گرفتند، بلکه خیابانهای اطراف بیمارستان را نیز به کنترل خود درآورده بودند تا کسی نتواند خبری از آرمیتا کسب کند.
دستگاههای امنیتی در این فاصله که پیکر آرمیتا را در بیمارستان نگهداشته بودند، هر گونه خبر رسانی در مورد وضعیت “آرمیتا” از سوی رسانهها را ممنوع کردند؛ خبرنگاری که برای تهیه گزارش به بیمارستان رفته بود را بازداشت کردند؛ مانع انتشار گزارش تخصصی تیم پزشکی از وضعیت او شدند. پوشش خبری وضعیت او را در انحصار خود داشتند. در این فاصله گاه گاهی با اشاعۀ اخبار مبهم و مشکوک روند تدریجی اعلام قطعی مرگ او را طی کردند. در این فاصله حتی به پدر و مادر او نیز نه تنها اجازۀ دیدار نمی دادند، بلکه با تهدید و اِعمال فشارهای پلیسی اصرار داشتند تا آنان روایت دروغ آشکار آنها دایر بر اینکه “دخترشان بر اثر افت فشار خون به زمین افتاده و سرش به لبۀ قطار خورده و بیهوش شده” را تکرار نمایند. این جانیان حتی مادر داغدیدۀ آرمیتا را بخاطر عدم تکرار دقیق آنچه به او دیکته کرده بودند بازداشت کردند. ربودن پیکر آرمیتا از مترو و انتقال وی به بیمارستان نظامی توسط مأموران امنیتی و اِعمال کنترل شدید بر بیمارستان و تیم پزشکی و تهدید و اعمال ممنوعیت خبر رسانی پزشکان و خبرنگاران مستقل و دیگر رفتارهای ضد انسانی دستگاههای امنیتی رژیم، نشان از آن داشته که آرمیتا این کودک مظلوم بی گناه از همان روز اول بر اثر ضربات وارده به سرش خون ریزی مغزی کرده و جان باخته است. اظهارات پدر آرمیتا نیز مبنی بر اینکه “وضعیت جسمانی آرمیتا از روز اول تاکنون هیچ گونه تغییری نکرده است” بیان همین واقعیت است.
در واکنش به این جنایت رژیم اسلامی روز چهارشنبه سوم آبان “امنستی اینترناشنال” سازمان عفو بین الملل اعلام نمود که “با استناد به گزارشهای منتشر شده و با اشاره به شواهد متعدد در بارِۀ مخفی کاری مقامهای جمهوری اسلامی، آرمیتا گراوند روز نهم مهر پس از حملۀ یک مأمور اعمال حجاب اجباری به کُما رفته است”. جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران نیز در گزارش مبسوطی در رابطه با مرگ آرمیتا نوشت: “زنان و دختران ایرانی در معرض آپارتاید جنسیتی و تبعیض قرار میگیرند.”
رژیم کودک کش جمهوری اسلامی از ترس شکل گیری اعتراضات تودهای و برآمد خیزش “ژینا”، مدت سه هفته پیکر بیجان آرمیتا را در بیمارستان نگه داشتند تا به خیال خود با تأخیر در اعلام قطعی مرگ او بتوانند به تدریج قتل حکومتی آرمیتا را به فراموشی مردم بسپارند. اما هیچ وجدان بیداری نمیتواند توجیهات ابلهانه و اقدامات جنایتکارانۀ دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی و تصاویر تقطیع شده دوربینهای مترو (نه دوربین داخل قطار که محل جرم بوده است و بنا به ادعای مقامات دروغگوی رژیم در آن هنگام خاموش بودهاند و تصویری ثبت نکردهاند) را باور کند و قتل حکومتی این نوجوان را فراموش کند. این جنایت وحشیانه بر دریای نفرت و انزجار تودههای مردم علیه حاکمان اسلامی خواهد افزود. قتل حکومتی آرمیتا نه تحت تأثیر فضای تبلیغات جنگی اسرائیل و حماس گم خواهد شد و نه بی پاسخ خواهد ماند. فشار افکار عمومی و رقابت باندهای حکومتی موجب شد که روز چهار شنبه سوم آبان نمایندۀ تبریز در مجلس ارتجاع اسلامی اعلام کند: “وظیفۀ کمیسیون امور داخلی مجلس است که به موضوع آرمیتا گراوند ورود کند و از وزیر کشور سؤال نماید”. به دنبال پخش گزارش مرگ آرمیتا گراوند از سوی برخی رسانههای داخل ایران، سرپاسدار احمد وحیدی، وزیر کشور رژیم با تجاهُل در برابر حقایق قتل او اعلام کرد که: “این مسئله یک مسئله کاملا شفاف و روشن است که یک حادثۀ اتفاقی بوده و ممکن است هر روز در هر جای کشور اتفاق بیافتد. دشمنان کشور نمیخواهند فضای عمومی کشور آرام باشد. آنان تلاش کردند کشور را به آشوب بکشانند.”
جریان قتل آرمیتا بار دیگر نشان داد که رژیم درمانده جمهوری اسلامی حتی با گذشت بیش از یک سال از جنبش انقلابی و سراسری ژینا که در پیشاپیش آن زنان آزاده و مصمم قوانین پوسیده و ارتجاعی اسلامی را با دور انداختن حجاب و آتش زدن آن منسوخ اعلام کردند و پایههای حاکمیت دینی را به لرزه درآوردند، هنوز نفهمیده است که نمیتواند با قتل، دستگیری، اذیت و آزار و شکنجه “حجاب اجباری” آین نماد آپارتاید جنسیتی اسلامی را به زنان آزاده و مبارز تحمیل کند. و آنچنان که آرمیتا گراوند این نوجوان فکور و پر شور در یکی از استوریهای اینستاگرام قبل از قتلش توسط جنایتکاران حکومت اسلامی نوشته بود: “حتی تاریکترین شب نیز پایان خواهد یافت و خورشید خواهد درخشید…”، عمر ننگین و پر از جرم و جنایت رژیم به پایان خواهد رسید و خورشید رهایی کارگران و مردم ستمدیده ایران و کل منطقه از شر حکومت اسلامی و فقر و بیحقوقی و تباهی بیرون خواهد آمد.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له