فقر و فلاکت میلیونی در افغانستان نتیجه بیست سال اشغال
پنجشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰
روز سه شنبه بیست ویکم دیماه، یازدهم ژانویه دفتر کمکهای اظطراری سازمان ملل اعلام کرد که بزرگترین فراخوان جهت جمع آوری کمکهای مالی به مردم افغانستان در تاریخ سازمان ملل توسط این سازمان انتشار یافته است. بر طبق این گزارش دستکم چهار و نیم میلیارد یورو کمک مالی در سال جاری مورد نیاز میباشد. گفته میشود بیست و هفت میلیون نفر در نتیجه انهدام ساختارهای جامعه نیاز به کمک مالی دارند. با توجه به اینکه که تمام سرویس خدمات بهداشتی از هم گسیخته است، لذا دستکم صد و سی هزار کودک در آستانه مرگ قرار دارند. حدود شش ماه پیش همه آن قدرتهای امپریالیستی غرب که فرش قرمز برای به قدرت رسیدن یکی از وحشیترین باندهای تروریستی اسلامی پهن کردند، در یک اقدام مشترک وهمزمان مجرای ارسال پول به این کشور را مسدود کردند. خود اشغالگران اعلام کرده اند که دولت دست نشانده اشرف غنی سالیانه مبلغ هشت ونیم میلیارد دلار جهت هزینه های نظامی وغیره دریافت میکرده وهفتاد وپنج در صد بودجه دولت از جمله سیستم بهداشت و درمان و آموزش از همین محل تأمین میشد. مضافا اینکه ارتباط افغانستان باسیستم جهانی بانکی قطع گردیده و دخایر ارزی این کشور در بانکهای بینالمللی توقیف شده اند. با توجه به وخامت اوضاع و اعتراضات موجود در جامعه، بالاخره بانک جهانی مبلغ دویست وهشتاد میلیون دلار برای کمک به افغانستان آزاد کرد. یعنی رقمی حدود سی در صد مقداری که در اختیار دولت اشرف غنی قرار میدادند. همزمان “برنامه تغذیه جهانی” هشدار داد که بحران اقتصادی، کشمکش های موجود در میان جنگ سالاران و خشکسالی باعث گردیده است که اکثریت خانواده ها با مشکلات تأمین مایحتاج اولیه روبرو شوند.
آمارهای رسمی نشان میدهند که هزینه نظامی آمریکا در جنگ اشغالگرانه بیست ساله معادل نهصد وسی و سه میلیارد دلار بوده است و دولت آلمان که در مقام دوم قرار گرفته بود معادل پنجاه ویک میلیارد در این جنگ هزینه کرده است. البته بسیاری از مؤسسات در خود آمریکا هزینه این اشغالگری را با توجه به هزینه های جانبی از جمله تبعات اقتصادی، تأمین هزینه بازگشت سربازان، معلول شدن برخی از آنان، هزینه معالجه صدمات روحی، معادل دوهزار و دویست و شصت و یک میلیارد اعلام کرده اند. البته در این محاسبات هزینه های انسانی، انهدام زیر ساخت کشور و آلودگیهای محیط زیستی و حتی تبعات اقتصادی چنین اشغالگری دراقتصاد جهانی را به سختی میتوان گمانه زنی کرد. کافی است مقایسه ای بین هزینه این جنگ وآنچه را که اکنون بانک جهانی به اصطلاح سخاوتمندانه در اختیار مؤسسات غیر دولتی قرار داده است، انجام داد تا آشکار گردد برای آنانی که در میدان جنگ مردم را کشتار و آواره می کنند جان انسان هیچ ارزشی ندارد.
گزارشاتی که همه روز از زندگی فلاکتبار مردم در افغانستان به رسانه ها راه می یابند، فقط گوشه ای از ابعاد فاجعه را نشان میدهند. سوء تغذیه، گرسنگی، مرگ ومیر کودکان و بیکاری در ابعاد میلیونی دارد به امر عادی در این جامعه تبدیل میشود. یونیسف صندوق کودکان سازمان ملل در بیست و سوم آبان اعلام کرد که وضعیت کودکان افغانستان در یکسال اخیر وخیمتر شده است. یونیسف قبلا با اعلام “وضعیت اضطراری انسانی بی سابقه” برآورد کرد که سه میلیون ودویست هزار کودک تا پایان سال 2021 دچار سوء تغذیه خواهندشد. این سازمان در عین حال نسبت به ازدواج اجباری کودکان ابراز نگرانی کرده وگفته است که خانواده ها به سبب فقر، دختران بیست روزه خود را در ازای پول معامله میکنند. یونیسف همچنین گزارش کرده است که در پانزده سال گذشته بیست وهفت در صد تلفات کودکان در جهان در افغانستان ثبت شده است.
شرایط آنچان هولناک است که بسیاری از زنان ومردان که شغل خود را از دست داده اند راهی کشورهای همسایه از جمله ایران میشوند، جائیکه مسئولان رژیم حتی آنان را به مثابه شهروند درجه چندم هم به حساب نمیآورد . برای جمهوری اسلامی ارزش آنان تنها برای این است که یا به بردگی مزدوی کشیده شوند ویا در خدمت بلند پروازیهای منطقه ای رژیم در سوریه، عراق لبنان و یا یمن قرار گیرند. همه اینها البته تصویر هولناکی از سیمای جامعه افغانستان است که محصول بیست سال اشغالگری آمریکا و دیگر دولتهای امپریالیستی می باشد. تصویر دیگر، اما مقاومتی است که دارد خود را سازمان میدهد. سیل عظیمی از کارگران بیکار وگروههای متعددی که به فقر دچار شده اند، زنانی که از ابتدائی ترین حقوق انسانی محروم شده اند، بدون تردید نظاره گر نابودی خویش نخواهند شد. این مردم فراموش نخواهند کرد که چگونه بر بالای سر آنان دولتهای دست نشانده فاسد را بر گماردند. بیست سال تمام در گوش این مردم خواندند که برای دمکراسی و آزادی زن، بمب هایشان را بر سر مردم ریختند. در بوق و کرنا دمیدند که به آنجا آمده اند تا مردم را از چنگال جنگ سالاران برهانند. با بمب های خوشه ای امنیت را از مردم سلب کردند. میلیونها انسان آواره شدند. جنگ سالاران طالبان همان زمان در بغل گوش ارتشهای اشغالگر در پاکستان آموزشهای لازم را دیده و خود را برای بازگشت به قدرت آماده میکردند. اگر زمانی همین جریان ارتجاع اسلامی با کمک های بیدریغ و کلان مالی آمریکا وعربستان و امکانات لجستیکی پاکستان برای مقابله به رژیم های وابسته به شوروی حاکم بر افغانستان در مدارس پاکستان آموزش میدیدند، این بار هم در همان مدارس خود را برای بازپس گیری قدرت از آمریکا در افغانستان آماده میکردند. اکنون آنانی که به نام دمکراسی و آزدی زن لشکر کشی کرده بودند، با هزیمت خود نه تنها سلاحها و تجهیزات مدرن برای طالبان به جای گذاشتند، بلکه جامعه ای از هم گسیخته، میلیونها مردم بیکار و فقر زده را به یادگار گذاشتند.
با وجود همه این شرایط فلاکتبار لحظه ای هم نباید فراموش کرد که گروه هایی از مردم و در پیشاپیش آنان زنان اعلام کرده اند که تسلیم این شرایط وحشتناک و غیر انسانی نخواهند شد. اینکه حتی گروهای کوچکی از زنان با شعارهای “نان، کار ، آزادی” در زیر برق سلاحهای وحشیان حاکم به خیابان میآیند، نوید این را میدهد که مردم مقاومت را در برابرتسلیم برگزیده اند واین چه اندازه افتخار آفرین و نوید بخش آزادی و فردای روشن است.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له