عملیاتی که نه “کشنده” بود و نه “غافلگیر کننده”
شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳
سرانجام در حدود ساعت ۲ بامداد روز شنبه ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴عملیات تلافی جویانه دولت اسرائیل در پاسخ با حملات موشکی اول اکتبر رژیم جمهوری اسلامی انجام گرفت. بر خلاف ادعای یوآو گالانت وزیر دفاع اسرائیل که گفته بود «پاسخ تلافی جویانه کشورش به حمله موشکی جمهوری اسلامی در روز اول ماه اکتبر، “کشنده، دقیق و غافلگیرکننده” خواهد بود»، این عملیات نه کشنده و نه غافلگیر کننده بود، اما عملیات دقیق بود. در این عملیات دولت اسرائیل بر خلاف میل و تهدیدات اولیه خود که در نظر داشت مراکز هسته ای جمهوری اسلامی و تأسیسات نفتی ایران را مورد حمله قرار دهد و زمینه را برای ورود امریکا به یک جنگ مستقیم و تمام عیار با جمهوری اسلامی فراهم کند، مجبور شد به توصیه های دولت امریکا عمل کند و به بمب بارن محدود اهداف نظامی اکتفا نماید.
اسرائیل در همانحال که با مانور ده ها جنگنده بمب افکن برای مدت چند ساعت در آسمان ایران قدرت نظامی خود را به رخ سران جمهوری اسلامی کشید، اما حملات خود را به چند پادگان نظامی، سایتهای تولید موشک و پهباد، سایتهای موشکهای زمین به هوا و پدافند هوایی با حداقل تلفات انسانی محدود کرد. آکسیوس روز شنبه ۲۶ اکتبر به نقل از منابع آگاه گزارش داد که: «اسرائیلیها به طور کلی به ایرانیها اطلاع دادند که چه چیزی را قصد دارند هدف قرار دهند و چه چیزهایی را هدف قرار نمیدهند و همچنین هشدار دادند که به این حملات پاسخ ندهند». البته دولت امریکا نیز هشدارهای مشابه و لازم را به جمهوری اسلامی داده است. دو روز قبل از آن قطر و ترکیه نیز با قطع پروازهایشان به ایران، به سران رژیم پیام دادند که حمله قریب الوقوع است.
اگر چه فرماندهان سپاه پاسدارن اعلام کرده اند که حملات دفع شده و خسارات محدود بوده است و فقط دو نفر از پرسنل ارتش کشته شده اند، اما اطلاعیه شتابزده “مرکز مبارزه با جرایم سازمان یافته سازمان اطلاعات سپاه پاسداران”، موسوم به «گرداب» که طی آن «هرگونه ارسال تصویر یا خبر» را برای آنچه این سازمان «رسانههای معاند» میخواند، جرم دانسته، نشان از آن دارد که عملیات کوبنده تر از آن بود که فرماندهان سپاه ادعا می کنند. در هر حال عملیات حساب شده اسرائیل علیه اهداف نظامی ایران در ۲۶ اکتبر نشان می دهد که دولت نتانیاهو نتوانسته از نتایج تلاش هایش برای به میان کشیدن پای امریکا به یک جنگ مستقیم با ایران اطمینان حاصل کند. دولت نتانیاهو اگر چه برای شکل دادن به معادلات و نظم جدید مورد نظر خود در خاورمیانه به جنگ تمام عیار با ” سر مار” نیاز دارد، اما می داند که بدون به میان کشیدن پای امریکا، توانایی جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی را ندارد.
دولت اسرائیل که بعد از بیش از یک سال جنایات جنگی و نسل کشی، کشتار بیش از ۴۲ هزار نفر و نابودی تمام زیر ساخت های اقتصادی ، بهداشتی و فرهنگی نتوانسته به هیچ یک از اهداف اعلام شده خود در غزه برسد، اکنون مدت ها است که آزادی گروگانها را از اولویت سیاست جنگی خود خارج کرده و استراتژی جنگی خود را ایجاد معادلات و نظم جدید منطقه ای تعیین کرده است. نظمی که در آن نیروهای نظامی حماس و حزب الله را نابود و یا فلج و زمینگیر کرده باشد و رژیم جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن در منطقه را در موقعیتی قرار دهد که نتوانند بیش از این استراتژی جنگ فرسایشی علیه اسرائیل را پیش ببرند. موشک باران کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه در اوایل بهار سال جاری و کشتن چندین تن از فرماندهان سپاه پاسداران، ترور هنیه در تهران، و تهاجم به حزب الله و ضربات سنگینی که به آن وارد آورده، تلاش برای به میان کشیدن پای امریکا به یک جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی در راستای شکل دادن به همین معادلات جدید است. دولت اسرائیل می خواهد با تلفیقی از ایجاد منطقه حائل، استقرار پایگاه های نظامی، عزه را نیز اشغال و کنترل آن را در دست بگیرد.
دولت امریکا در همانحال که ضربه زدن به حزب الله، حماس، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن را در راستای سیاست ها خود برای کنترل زیاده خواهی های جمهوری اسلامی می داند، ولی به دلایل مختلف خواهان یک جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی نیست. دولت امریکا که به افول قدرت اقتصادی خود واقف است و شکست در لشکرکشی نظامی به افغانستان و عراق را تجربه کرده است، کسب پیروزی بر روسیه در جنگ اوکراین را در اولویت دارد، نگران افزایش قیمت نفت و گاز و انرژی در بازارهای جهانی و تأثیران آن بر کشورهای وارد کننده است، در رقابت با چین اولویت های سیاست خارجی خود را تعیین می کند، و نگران سیر تحولات ایران در دوره بعد از جمهوری اسلامی است، در شرایط کنونی نمی خواهد وارد یک جنگ مستقیم و تمام عیار با جمهوری اسلامی شود.
رژیم جمهوری اسلامی که بنیه اقتصادی و بنیه نظامی وارد شدن به جنگی تمام عیار با اسرائیل با ابعادی ناشناخته را ندارد و در پشت جبهه این جنگ نیز با جنبش های اعتراضی رو به گسترش کارگری و توده ای و اکثریت مردمی روبرو است که برای سرنگونی رژیم لحظه شماری می کنند، وارد شدن به جنگ تمام عیار با اسرائیل را در راستای استراتژی بقای خود نمی داند. با اینحال از آنجا که کادر رهبری سپاه پاسداران هنوز شکست و بن بست استراتژی جنگ بازدارنده را به رسمیت نشناخته اند و می خواهند از طریق نیروهای “محور مقاومت”، به جنگ فرسایشی علیه اسرائیل ادامه دهند، عملا به استراتژی جنگی دولت نتانیاهو خدمت می کند و همچنان خطر گسترش جنگ وجود دارد.
تردیدی نیست که کارگران و زحمتکشان و مردم ستمدیده ایران و اسرائیل و منطقه که هر کدام به گونه ای از قربانیان اصلی این جنگ افروزی ها هستند، هیچ منافعی در این جنگ ارتجاعی و سرمایه دارنه ندارند. جنگ احتمالی تمام عیار بین دولت فاشیست و نژاد پرست اسرائیل و رژیم فاشیست جمهوری اسلامی، ادامه نسل کشی دولت اسرائیل در غزه، جنگ و ویرانی در لبنان و در ادامه سیاست های رژیم اسلامی برای احیای “نظام خلافت اسلامی شیعه محور”، “آزادسازی قدس با نابودی اسرائیل”، ادامه راهبرد جنگ بازدارنده و جهنمی است که حکومت اسلامی با تکیه بر سیاست هایش در عرصه داخلی و منطقه ای در ایران بپا کرده و از هر دو طرف جنگی ماهیتا ارتجاعی و سرمایه دارانه است. کارگران و مردم ایران و اسرائیل و منطقه هیچ گونه منافعی در این جنگ ارتجاعی ندارند. همانطور که لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق و ساقط کردن رژیم های طالبان و صدام و ساقط کردن قذافی در لیبی توسط جنگنده بمب افکن های ناتو غیر از ویرانی، آوارگی، فقر و رشد جریانهای بنیادگرای اسلام سیاسی ارمغانی در پی نداشت، جنگ دولت اسرائیل با جمهوری اسلامی و حمله جنگنده بمب افکن های ارتش اسرائیل نیز نتایج بهتری در پی نخواهد داشت.
خطر این جنگ تا همین لحظه غیر از افزایش قیمت نفت، سقوط بیشتر ارزش ریال در برابر دلار و افزایش قیمت کالاهای اساسی مورد نیاز روزانه مردم و گسترش موج بگیر و ببندها و اعدام ها و تشدید فضای امنیتی نتیجه دیگری در بر نداشته است. با آغاز جنگی تمام عیار و گسترش کشتار و ویرانی و آوارگی، جنبش کارگری، و همه جنبش های پیشرو اجتماعی و جنبش انقلابی ژینا در شرایط دشوارتری برای پیگیری مبارزه و روند تکامل خود در زمینه سازمانیابی و شکل دادن به یک رهبری سراسری قرار می گیرند. جنبش کمونیستی ایران در موقعیت دشوارتری برای شکل دادن به یک آلترناتیو انقلابی و سوسیالیستی قرار خواهد گرفت. از اینرو “سرنگونی جمهوری اسلامی” با قدرت جنگنده بمب افکن های ارتش اسرائیل که سران نیروهای اپوزیسیون راست آن را موعظه می کنند هیچ ربطی به منافع طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران ندارد.
در چنین شرایطی تداوم سیاست های جنگ افروزانه جمهوری اسلامی در سطح منطقه و تشدید فضای سرکوب در داخل را باید با گسترش اعتصابات کارگری در مراکز کلیدی تولید، اعتراضات سراسری و برپایی اعتصابات سیاسی توده ای و سراسری داد. جنبش کارگری لازم است علاوه بر پرچم مطالبات عاجل اقتصادی، با برافراشتن پرچم مبارزه علیه جنگ افروزی های رژیم اسلامی، آزادی زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام و لغو حجاب اجباری رهبری مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را در دست بگیرد. فقط با گسترش و تشدید مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است که می توان سایه جنگ را از سر مردم ایران دور کرد و با سرنگونی این رژیم است که می توان خطر وقوع جنگ را بر طرف کرد.
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv