یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ | 15 - 06 - 2025

Communist party of iran

علل واقعی جنگی که اسرائیل علیه ایران آغاز کرده است، به روایت روزنامه اومانیتە

در ظاهر، دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو شبیه بازیگران صحنه‌ها و نمایش‌های خیابانی‌اند؛ دو نمایشگر که نقش‌هایی را بین خود تقسیم کرده‌اند تا به مقاصد پنهانی‌شان برسند. مشکل اصلی این است که در این بازی جنجالی با ادعاها، صلح در خاورمیانه و جهان به خطر افتاده است.


ده سال است که دولت‌های متوالی اسرائیل، ایران را به‌عنوان نقطه مرکزی تمامی مشکلات معرفی کرده‌اند. اما امروز چه چیزی باعث شده تا اسرائیل – و بله، واژه جنگ مناسب است – علیه ایران اقدام کند؟ تاکنون اقدامات زمینی رخ داده؛ مثلاً سرقت اسناد دفاعی محرمانه یا ترور دانشمندان هسته‌ای توسط موساد، یا تبادل موشکی و پرتاب پهپاد در پاییز گذشته. اما هرگز پیش نیامده بود که اسرائیل با جنگنده‌های خود بیش از ۲۰۰ هدف را بمباران کند. پیش‌تر، چنین حمله‌ای تنها علیه تاسیسات هسته‌ای عراق در سال ۱۹۸۱ یا شمال سوریه در سال ۲۰۰۷ رخ داده بود. این حمله – که هنوز ادامه دارد – تصادفی نیست. بخشی از طرحی پیچیده است که می‌کوشد کل منطقه را به حیاط خلوت منافع آمریکا تبدیل کند و اسرائیل را نگهبان آن سازد. جنگ ویرانگر در نوار غزه پس از حملات هولناک ۷ اکتبر توسط حماس، راه را برای نابودی گروه‌هایی چون حزب‌الله لبنان، حماس و حتی دولت‌هایی چون لبنان و سوریه هموار کرد؛ تا فقط ایران باقی بماند.


اینجا معامله نتانیاهو و ترامپ آغاز می‌شود. ترامپ در ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و ایران را به‌عنوان شریک بدترین توافق ممکن معرفی کرد. در حالی که نهایتاً ۱۱ گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پایبندی ایران به توافق را تایید کردند. اکنون، دولت جدید ترامپ در ماه ژوئن ۲۰۲۵ دوباره وارد مذاکرات شده است. توافقی محتمل برای محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران مطرح بود. ترامپ ماه پیش اعلام کرده بود که به‌خاطر نزدیکی به توافق، از نتانیاهو خواسته جلوی حمله را بگیرد. روی کاغذ، زمزمه توافق ادامه دارد؛ ولی ایران تا ۱۳ ژوئن فرصت بررسی پیشنهاد نهایی آمریکا را داشت. دو روز مانده به آن، آیت‌الله خامنه‌ای موضعش را این‌گونه بیان کرد: «صد در صد مخالف منافع ماست.» حالا نتانیاهو وارد میدان شده است. واشنگتن نه مجوز داده، نه رسماً مانع شده – و سکوت یعنی رضایت. نخست‌وزیر اسرائیل اکنون خود را تنها مدافع سیاستش می‌داند و می‌خواهد با این حمله بار دیگر حمایت آمریکا را برای خود جلب کند؛ به‌ویژه وقتی در غزه رسوایی‌آمیز ظاهر شده و در عرصه جهانی منزوی شده است.


حالا سیاست تحریم‌ها علیه دو وزیر تندرو دولت او (بنگیر و اسمتریش) مطرح شده. اتحادیه اروپا نیز درباره توافق با اسرائیل در حال بررسی مجدد است. اعتراضات داخلی علیه جنگ در اسرائیل و خارج از آن تقویت شده‌اند، به‌ویژه با تصاویر دلخراش گرسنگی و قربانیان غزه. نکته مهم دیگر این است که کنفرانسی در سازمان ملل قرار بود ۱۷ ژوئن در نیویورک برگزار شود و فرانسه به‌همراه عربستان میزبان آن بود؛ قرار بود فرانسه اعلام رسمی به رسمیت‌شناسی دولت فلسطین را انجام دهد، اما با حمله اخیر به تاسیسات ایران، این هم متوقف شد. چرا؟ زیرا اسرائیل هرگز نمی‌پذیرد فلسطینی‌ها دولتی در مرزهای ۱۹٦۷ و با اورشلیم شرقی به‌عنوان پایتخت داشته باشند. چند دیپلمات اروپایی مطرح کرده بودند «ممکن است اسرائیل دخالت‌هایی انجام دهد تا جلوی این رخداد مهم را بگیرد». حمله به ایران دقیقاً در همین راستا انجام گرفت. ترامپ نیز هم‌زمان ایران را تهدید می‌کند که «باید توافق کند قبل از این‌که چیزی از آن باقی نماند»، و تاکید می‌کند آمریکا و اسرائیل هم تجهیزات و هم نیات لازم برای تخریب‌های شدید را دارند.


جمعه بعدازظهر، ماکرون اعلام کرد که کنفرانس به دلایل «امنیتی و لجستیکی» به تاخیر افتاده است ولی قول داد «به‌زودی برگزار می‌شود». او تاکید کرد «تصمیم ما برای به‌رسمیت‌شناسی فلسطین، بدون تغییر و جدی است». اما بار دیگر تعویق عملی شد.
ماکرون همچنین تاکید کرد ایران مسئول «بی‌ثباتی منطقه» است؛ اما در عین حال افزود نگرانی درباره تسلحش هسته‌ای ایران باید شامل شرایط اسرائیل نیز باشد، چراکه این کشور با سلاح هسته‌ای غیررسمی و بدون حضور بازرسان آژانس هشتاد و چند سال است بدون پیوستن به پیمان منع گسترش فعالیت می‌کند. در همین حال، جنگ در غزه ادامه دارد و امید برای آتش‌بس جدید هر روز کم‌رنگ‌تر می‌شود. چنین است تحلیل دقیق و جامع از انگیزه‌ها و پیامدهای حمله اخیر اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران که هدفی فراتر از نابودی گام‌های متقابل هسته‌ای دارد؛ حمله‌ای با نقشه‌هایی ژئوپولیتیک و پیامدهایی جهانی، از تعویق کنفرانس فلسطین تا روش‌های جدید فشار در سیاست خاورمیانه.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: