عادل الیاسی پا در جای پای عبدالله مهتدی گذاشته است!
دوشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۴
ناصر زمانی

طی روزهای اخیر نوشته ای بسیار کوتاه از طرف عادل الیاسی از جریان منشعب از حزب کمونیست ایران و کومه له، تحت عنوان: ‶آیا چپ ایران می خواهد در این مبارزە با مردم کردستان برقصد؟‶ با اشاره به سه نکته نظراتی را مطرح کرده است. در واقع این مطلب با ارزیابی از برگزاری نوروز و رقص و پایکوبی مردم کردستان و مناطق کُردنشین فرموله شده است. در بخشی از این نوشته آمده است:
«باید دید که آیا چپ ایران می خواهد آنچه به «مسئله کرد» شناختە شدە است را به عنوان یک جنبش پیشرو، که خواستهای فراتر از رفع ستم ملی را نمایندگی می کند، به رسمیت بشناسد؟ جنبشی که از جمله رفع ستمهای درهم تنیده طبقاتی و جنسیتی را مطالبه می کند و نیز ثابت قدم بودن کردستان در فرهنگ سازی حول ارزشهایی همچون تکثرگرایی، مدارا گرایی، سکولاریسم و حفاظت از محیط زیست را تثبیت کردە است.» در بند سوم نیز آمده است: «آیا این چپ می خواهد از فرهنگ «نخبەگرایی» (موقعیتهای متمرکز و مناسبات هیرارشی) فاصله بگیرد و دانش و نوآوری در روشهای سازماندهی و رهبری مشارکتی و تفویضی را بیاموزد؟» (پایان نقل قول)
قبل از آنکه به ماهیت نگرش عادل الیاسی بپردازم، برای رعایت جانب انصاف هم شده لازم است تأکید کنم که این سئوال عادل الیاسی «آیا چپ ایران می خواهد در این مبارزە با مردم کردستان برقصد؟ آیا می خواهد این جنبش پیشرو که خواستهای فراتر از رفع ستم ملی را نمایندگی می کند، به رسمیت بشناسد؟ و …» بر یک فرض نادرست و بر خلاف یک حقیقت گویی آشکار استوار است. چپ رادیکال و انقلابی ایران نه فقط در زمان شادی و برپایی جشن های نوروزی، بلکه در زمان تهاجم ضد انقلاب اسلامی به کردستان در سال ۱۳۵۸ و سال های بعد از آن در سنگر مقاومت و دفاع از حقوق و مطالبات مردم کردستان جنگیدند. در این سالها و در جریان جنگ های خونینی که رژیم جمهوری اسلامی به مردم کردستان تحمیل کرد، ده ها تن از کادرها و پیشمرگان سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر، کادرها و پیشمرگان سازمان چریکهای فدائی خلق ایران (قبل از خیانت جریان اکثریت)، از کادرها و پیشمرگان سازمان فدائیان اقلیت، چریک های فدائی خلق، راه کارگر، اتحادیه کمونیست ها و … در صفوف مقاومت و مبارزه مردم کردستان در برابر تهاجم رژیم اسلامی شجاعانه جنگیدند و جان خود را از دست دادند. چپ رادیکال و انقلابی ایران بر خلاف برخی از احزاب و جریان های ناسیونالیست در کردستان ایران که در هم پیمانی با سلطنت طلبان چوب حراج بر مطالبات مردم کردستان گذاشتند، و عادل الیاسی زیر پوشش تقدیس تکثر گرایی آنها را تطهیر می کند، همواره و بدون لکنت زبان از حق تعیین سرنوشت مردم کردستان دفاع کرده اند. عادل الیاسی با نقل جمله ای از مارکس به کنایه از چپ ایران می پرسد که آیا می خواهد در این مبارزە با مردم کردستان برقصد؟
اگر به مفهوم واقعی این جمله، “گل همینجاست، همینجا برقص” از کارل مارکس در کتاب ایدئولوژی آلمانی توجه داشته باشیم، روشن می شود که که عادل الیاسی تا چه اندازه نابجا از آن برای بیان وضع حال و نقد مواضع چپ انقلابی در قبال جنبش انقلابی کردستان استفاده کرده است. مارکس این عبارت را در نقد ایدئالیستها و فلاسفهای که فقط به نظریهپردازی مشغول بودند به کار برد. او میخواست بگوید که واقعیت و تحقق ایدهها در همین جهان مادی است، نه در آرمانشهرها یا نظریههای انتزاعی. در واقع، “گل” نمادی از آرمانها و حقیقت است، و “رقصیدن” نمادی از عمل و تحقق آنها در زندگی واقعی. با این تعبیر معلوم می شود که چپ رادیکال و انقلابی ایران در جای خود در دل مقاومت و مبارزه خونین مردم کردستان علیه دژخیمان رژیم جمهوری اسلامی رقصیدند و خونشان در سنگرهای مقاومت کردستان ریخته شد. این عادل الیاسی است که در خارج از میدان این نبرد انقلابی می رقصد.
در دهههای اخیر و بویژه بعد از سقوط دیوار برلین بسیاری از جریانهای «چپ» تحت عنوان اتحادهای گسترده و «جنبش همه با هم» با چشم بستن به روی تمایزهای طبقاتی و وداع با مبارزه کمونیستی، حتی مبارزه برای تحقق خواسته های دمکراتیک را هم از محتوا خالی کردند. نتیجهی این فرآیند، شکلگیری گفتمانهایی همچون “چپ مداراگرا”، “چپ چندفرهنگی” و “چپ غیرمرکزگرا” بوده که عملن هیچ تهدیدی برای سرمایهداری ایجاد نمیکنند، بلکه تنها به بازتولید و تطهیر نظام استثمار سرمایه داری کمک می کنند. طرح این دسته از اصطلاحات سیاسی شیک در ویترین این تطهیر کنندگان نظام سرمایه داری، مقولات تازه ای نیست. نتیجه چنین رویکردی، هموار کردن راه برای بقای نظام سرمایهداری و جلوگیری از سازمانیابی مستقل پرولتاریا است. به عبارت دیگر اگر موافق باشیم که مبارزه طبقاتی بهعنوان نیروی محرک تاریخ، بر تضادهای بنیادی میان طبقات اجتماعی در نظام سرمایهداری متمرکز است، در این چارچوب، مفاهیمی همچون تکثرگرایی، مداراگرایی و سکولاریسم، که عمدتن در چارچوب گفتمان لیبرالی برای تنظیم روابط میان طبقات و گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی به کار میروند، ربطی به مبارزه طبقاتی بهعنوان نیروی محرکه برای تغییرات بنیادین ندارند. این مفاهیم، در بهترین حالت، ابزارهایی برای مدیریت تعارضات درون سیستم سرمایهداری به کار گرفته میشوند، نه عاملی برای رهایی طبقه کارگر و زحمتکشان و فرودستان جامعه از ستم و استثمار طبقاتی و ملی. ازاینرو، اتکا به چنین ارزشهایی به جای سازمانیابی و تقویت آگاهی و سازمانیابی طبقاتی کارگران و تحزب یابی آنان، در نهایت به حفظ وضع موجود و تداوم سلطه سرمایهداری کمک میکند.
طرح مباحثی همچون «چپِ غیرمرکزگرا» یا «چپی که از گفتمان مرکز فاصله میگیرد» در واقع تلاشی است برای فرار از موضعگیری صریح در برابر سرمایهداری. اینگونه مباحث، در بسیاری موارد، بهجای ارائهی یک تحلیل انقلابی، تنها راه را برای نفوذ گفتمانهای بورژوایی، ناسیونالیستی و اصلاحطلبانه در درون جنبش کارگری باز میکنند. چپِ واقعی، نه بر اساس فاصلهگرفتن از «مرکز» بلکه با اتکا به اصول مارکسیستی، باید خود را درون مبارزات طبقاتی و در کنار منافع طبقاتی کارگران تعریف کند. هر گونه تلاش برای مبهم گویی یا انکار تضادهای طبقاتی، تنها به نفع سرمایهداری و طبقات حاکم تمام خواهد شد. این واژهها نه تنها هیچ ارتباطی با مبارزهی طبقاتی و جنبش کارگری ندارند، بلکه ابزاری هستند برای خنثیسازی و بی اثر کردن نیروی انقلابی طبقهی کارگر. این نوع گفتمان، که عمدتن در ویترین شیک محافل آکادمیک بورژوایی و رسانههای لیبرالی ترویج میشود، چیزی جز پنهان کاری سیاسی و تلاشی برای کنار گذاشتن مواضع صریح ضدسرمایهداری نیست. به جای موضعگیری روشن علیه نظام سرمایهداری، به دنبال ساختن چهرهای بیضرر و سازشکار از چپ هستند که بتواند در چهارچوبهای لیبرالی و بورژوایی جای بگیرد. تلاشی است که سوسیالیسم را به شکلی از تکثرگرایی فرهنگی و گفتمانهای غیرطبقاتی تقلیل دهد، در حالی که حقیقت مبارزهی سوسیالیستی چیزی جز مبارزه برای نابودی سرمایهداری و استقرار حاکمیت طبقه کارگر نیست. البته چند سال پیش نیز عادل در روز اول ماه مه ۲۰۱۶ در اردوگاه سلیمانیه به عنوان سخنران این مراسم واژههای “سرمایهداری لایق و نالایق” برای مشروعیت بخشی تا تطهیر استثمار طبقه سرمایه دار مطرح کرده بود، و امروز تحت عنوان مداراگرایی، تکثرگرایی و سکولاریسم، به این شیوه فرموله می کند: «آیا این چپ می خواهد از فرهنگ «نخبەگرایی» (موقعیتهای متمرکز و مناسبات هیرارشی) فاصله بگیرد و دانش و نوآوری در روشهای سازماندهی و رهبری مشارکتی و تفویضی را بیاموزد؟» (پایان نقل قول). این اصطلاحات تنها بهانهای برای همان استراتژی مطرح می شود که تا به امروز نتوانسته است نیروی قابل اتکایی به دور خود جمع کند، هرچند بخشن، نشان از اختلافاتی موضعی در تشکیلاتی است که عادل در رهبری آن است.
جنبش انقلابی و سوسیالیستی در کردستان با پیشتازی کومه له، تاریخی درخشان از مبارزهی مستقیم علیه سرمایهداری، استثمار و سلطهی طبقاتی دارد و رفع ستمگری ملی را نیز بخشی از استراتژی سوسیالیستی خود تبدیل کرده است. این مبارزه، برخلاف تلاشهای رفرمیستها و ناسیونالیستها و یا پنهان شدن پشت واژه ‶چپ‶، هیچگاه در چارچوبهای فرهنگی و مناسکی در کردستان محدود نبوده است. اما کسانی همچون عادل و شُرکا، تلاش دارند که کمونیسم و سوسیالیسم را با نام چپ در کردستان، به مراسمی همچون نوروز، رقص و پایکوبی و نمادهای فرهنگی تقلیل دهند. به جای تمرکز بر تشکل یابی کارگران، سازمانیابی زنان و برپایی شوراها و پیشبرد مبارزهی انقلابی که تاریخ و تجربه و آزمونی درخشانی در کردستان به ثبت رسانده است، همچین واژه هایی را مطرح میکنند، تا از شیف سیاسی شان پشت نام چپ، به عنوان یک سوسیال دمکرات راست، قطره چکانی عمل کنند. اگر عبدالله مهتدی بعد از جدایی از کومه له و حزب کمونیست ایران و پشت کردن به تمام بنیادهای فکری و سنت های پیشرو و انقلابی آن، از تریبون بی بی سی رسما اعلام کرد که سوسیال دمکرات شده است، عادل الیاسی بعد از ۲۴ سال تازه پای در جای پای وی می گذارد. این گرایش، عملن به نفع طبقات حاکم و سرمایهداری عمل میکند و آشکارا به چشم کارگران خاک می پاشد. در حالیکه شاهدیم با یک شیفت سیاسی در استراتژی، پشت این اصطلاحات فریبنده، چیزی جز یک چپ عقیم و بیخطر پنهان نشده است، که به جای سازمانیابی کارگران و رهبری یک مبارزهی انقلابی، در مباحث نظری بیپایان و اصطلاحات آکادمیک غرق میشوند تا خجولانه مبارزات کارگری را کم اهمیت نشان دهند. اما کمونیستها و نیروهای انقلابی باید این نقاب را از چهرهی این گفتمانهای سازشکار بردارند و چپ را به مسیر واقعی خود، یعنی مبارزهی بیامان طبقاتی، بازگردانند. سوسیالیسم و قدرت کارگری چیزی نیست که بتوان آن را در پشت واژههای پیچیده و مبهم پنهان کرد؛ بلکه تنها در خیابانها، کارخانهها و محیط کار، در بطن مبارزات کارگری، برای بدست گرفتن قدرت سیاسی بعداز سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی از لایه های پایین جامعه معنا پیدا میکند.
باید به عادل گوشزد کرد، در سالهای گذشته، کارناوالهای شادی، پایکوبی و رقص در کردستان، بهویژه در جریان نوروز، به یکی از ابزارهای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این جشنها، در کنار سرکوب سیاسی و اقتصادی، شکل نمادینی از مقاومت را نشان دادهاند. اما این اشکال اعتراض، هرچند مهم و تأثیرگذار، اما نمیتوانند جای مبارزهی طبقاتی را در کردستان بگیرند. طبقهی کارگر برای رهایی از ستم و استثمار، نیازمند سازمانیابی در تشکلیابی مستقل از دولت و کارفرما، در سطح سراسری است. سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی با اعتراضات و اعتصابات صرف در کردستان انجام نمی گیرد، بلکه تابعی از مبارزات در اعتراضات میلیونی و توده ای در سطح سراسری و اعتصابات مراکز کلیدی کارگری است. ستم ملی در کردستان یک واقعیت تاریخی است، اما رفع ستمگری ملی تنها از مسیر پیشروی مبارزه جنبش کارگران و زحمتکشان و زنان ستمدیده کردستان و سازمانیابی این جنبش ها و تحقق یک شرایط آزاد و دمکراتیک که مردم کردستان بتوانند آزادانه در مورد سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند، قابل تحقق است . تقلیل ستم طبقاتی و ملی به مسئلهی فرهنگی و پوشش، و یا محدود کردن اعتراضات به نمادهای هویتی، موجب بازتولید همان نظم طبقاتی موجود خواهد شد. به این معنا کسانی که میخواهند مبارزهی طبقاتی را به حاشیه ببرند با بکار گیری دسته واژهای مطرح شده، آگاهانه یا ناآگاهانه، در حال خدمت به حفظ وضع موجود هستند. بنابراین طبقه کارگر و مردم زحمتکش کردستان نیروی محرکه ی جنبش انقلابی کردستان هستند و پایان دادن به ستمگری ملی نیز در گرو پیشروی این طبقه اجتماعی در امر مبارزه است. اما به رغم اینکه امروز در کردستان دود ستمگری ملی بیشتر از همه به چشم کارگران و مردم زحمتکش می رود، با این حال طبقه کارگر و زحمتکشان تنها برای مطالبه رفع ستم ملی به میدان مبارزه نیامده اند. کارگران و زحمتکشان و زنان ستمدیده کردستان خواسته ها و مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روشن خود را دارند که به مناسبت های مختلف آنها را اعلام کرده اند. کومه له به هر اندازه بتواند با حضور در مبارزات روزانه ی طبقه کارگر و لایه های فرودست جامعه و با پافشاری بر خواسته های آن، این نیروی اجتماعی را بطور متشکل و سازمانیافته به میدان مبارزه سیاسی بیاورد، کل جریان سوسیالیستی را در موقعیت مناسب تری برای رهبری جنبش انقلابی کردستان و تحقق برنامه ی خویش برای رفع ستم ملی قرار می دهد.
۲۴ مارس ۲۰۲۵