ضرورت گسترش مبارزه علیه حکومت طالبان
شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰
به دنبال شکست و فرار مفتضحانه آمریکا و فروپاشی سریع سیستم فاسد دولت اشرف غنی در افغانستان و قدرت گیری دوباره جریان ارتجاعی و قرون وسطایی طالبان، بلافاصله نشانه های شکل گیری مقاومت و مبارزه علیه این جریان ضد بشری به ویژه در شهرهای بزرگی چون کابل و جلال آباد و غیره خود را نشان داد. بروز سریع این اعتراضات و مقاومت به ویژه از سوی زنان مبارز مسبوق به سابقۀ حاکمیت این گروه در بیست سال پیش است. جنایتها و بی حقوقی هایی که این گروه اسلامی زن ستیز طی شش سال حاکمیت بر افغانستان در حق زنان روا داشت از یادها نمی رود. به گزارش روزنامۀ ۸ “صبح” افغانستان، روز سه شنبه ۲۶ مرداد و دو روز پس از تصرف کابل بوسیله طالبان، تعدادی از زنان فعال در شهر کابل دست به یک راهپیمایی اعتراضی زدند و با در دست گرفتن پلاکاردهایی نگرانی خود را از پایمال شدن حقوق خود تحت حاکمیت طالبان ابراز کردند. این زنان آزاده خواستار احقاق حقوق انسانی خود از جمله آزادی حق کار و تحصیل و فعالیت و مشارکت در همۀ امورات جامعه شدند. این راهپیمایی جسورانه همزمان با اولین مصاحبۀ مطبوعاتی زبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان انجام گرفت.
سخنگوی طالبان در آن مصاحبه در پاسخ به سوأل یکی از خبرنگاران در رابطه با رعایت حقوق زنان در حکومت طالبان، گفت: «طالبان خود را متعهد به رعایت حقوق زنان در چهار چوب اسلام می داند. آنها می توانند آموزش ببینند و در بعضی از مشاغل خدماتی با رعایت موازین شریعت اسلام بیرون بیایند و کار کنند». گفته های سخنگوی طالبان نشان داد که نگرانی زنان افغانستان از پایمال شدن حقوق شان در حاکمیت اسلامی تا چه حد درست و واقعی می باشد. زیرا آنچه از به رسمیت شناختن حقوق زنان در شریعت اسلام از آن دم می زنند چیزی جز تحقیر و بی حقوقی و به کنج خانه نشاندن زنان نیست. زنان ایران بیش از چهار دهه است که زندگی تحت حاکمیت قوانین و شریعت اسلامی را تجربه می کنند. و قابل ذکر است که شرط تحمیل چهار چوب شریعت اسلام در سخنان ذبیح الله مجاهد تنها به زنان هم محدود نماند بلکه خبرنگاران و فعالان رسانه ای را نیز شامل شد.
اما مقاومت در برابر حاکمیت طالبان از همان روزهای نخست در اشکال دیگری نیز از جمله نصب و برداشتن پرچم افغانستان در مقابل پرچم طالبان بروز یافت. در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه تعدادی از شهرها از جمله کابل، جلال آباد مرکز ولایت ننگرهار، اسدآباد در ولایت کُنَر، شهر خوست و پکتیا نیز شاهد بروز تظاهرات و اعتراضات مردم علیه حاکمیت طالبان بودند. این اعتراضات مورد یورش گروه طالبان قرار گرفت و متأسفانه بر اثر شلیک گلوله از سوی این گروه جنایتکار تعدادی از مردم جانباختند و شمار بیشتری نیز مجروح گردیدند.
از سوی دیگر هزاران نفر از جوانان آواره و ستمدیدۀ افغان در شهرهای تهران، مشهد، قم و اصفهان نیز در تظاهرات خیابانی با شعارهایی نظیر ” امارت اسلامی نمی خوایم نمی خوایم”، “مرگ بر طالبان و پاکستان”، ” ملت چرا نشستی – ناجی فقط تو هستی”، خشم و نارضایتی خود را از قدرت گیری دوبارۀ طالبان نشان دادند. گرچه این اعتراضات با چشم پوشی و به شکل کنترل شده تحت نظر دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی و با اهداف حقیر سیاسی اجازه یافتند که برگزار شوند، اما پس از مدتی مورد حمله نیروهای سرکوبگر قرار گرفت. زیرا تشابه شعار معترضان افغان با شعار هایی که از جانب توده های مردم ایران در جریان اعتراضات علیه رژیم داده می شوند، این نگرانی را برایشان ایجاد کرد که ممکن است به اعتراض و تظاهرات علیه خود رژیم تبدیل شود.
عکس العمل گروه جنایتکار و دست نشاندۀ طالبان، در حمله به تظاهرات مردم افغانستان و به رگبار بستن شان؛ کشتن زنان در بعضی جاها به جرم بیرون آمدن از خانه “بدون مَحرَم”؛ حمله به خانۀ مردم برای جدا کردن دختران جوان از مادرانشان به منظور به نکاح درآوردن آنان؛ هشدار به رسانه ها برای حذف و سانسور موسیقی و تصویر و صدای زنان؛ کشتن و ربودن و زخمی کردن خبرنگاران و غیره بار دیگر ماهیت فوق ارتجاعی طالبان را به همه نشان داد. این واقعیات نشان می دهد که برخلاف دروغپردازی ها و تصویر وارونه ای که حکومت های ارتجاعی منطقه و برخی از دولت های غربی و ژورنالیست های اجیر بنا به مصالح و منافعشان از ماهیت کنونی طالبان ارائه می دهند، طالبان سال ۲۰۲۱ همان طالبان سال ۱۹۹۶ است با این تفاوت که به سلاح های سبک و سنگین مدرن آمریکایی هم مجهز شده اند. اگر گروه طالبان برای حفظ قدرت راه سازش و مصالحه با آمریکا و دیگر قدرتهای سرمایه داری را در پیش گرفته است، اما تردیدی نباید داشت که تحت حاکمیت طالبان مردم رنج دیدۀ افغانستان با شرایط سخت و دشوارتری از گذشته مواجه خواهند شد.
بدون شک دستیابی مجدد طالبان به قدرت طی پروسه و معامله شرم آوری بر سر سرنوشت مردم ستمدیدۀ افغانستان میان آمریکا، دولتهای ذیربط پاکستان و قطر و خود دولت فاسد و دست نشاندۀ اشرف غنی و عبدالله عبدالله و با اطلاع روسیه و چین صورت گرفته است. پروسه ای که در آن افول قدرت و شکست آمریکا در دخالت در افغانستان را بخوبی میتوان دید. با این حال علیرغم نتایج مرگبار و ویرانگر دخالت آمریکا و دیگر قدرتهای امپریالیستی و منطقه ای در افغانستان، هنوز افراد و گروههای ارتجاعی مانند احمد مسعود هستند که با طمع سهیم شدن در قدرت، مدعی سازماندهی باصطلاح “مقاومت ملی” در مقابل طالبان در درۀ پنجشیر است و با ارسال نامه خواهان حمایت و پشتیبانی قدرتهای سرمایه داری و دیگر دولتهای بازیگر منطقه شده است.
اما اگر طالبان همان طالبان بیست سال قبل است، مردم افغانستان همان مردم بیست سال پیش نیستند. امروزه نسل جدیدی از جوانان پیشرو و آگاه در افغانستان وجود دارند که نه به طالبان و سایر گروههای مرتجع مذهبی و ناسیونالیستی و عشیره ای تمایل دارند و نه برای رهایی امیدی به دخالت قدرتهای امپریالیستی و دولتهای سرمایه داری منطقه و دولتهای دست نشاندۀ دزد و فاسد داخلی دارند. اعتراضاتی که از طرف زنان و جوانان و فعالان سیاسی و اقشار تهیدست افغانستان در مقابل تسلط گروه وحشی طالبان انجام گرفته است، این واقعیت را بخوبی نشان می دهند. این اعتراضات می تواند سرآغازی برای رشد و گسترش اعتراضات توده ای سراسری علیه طالبان و دیگر گروهها و دولتهای سرمایه داری باشد که مسبب واقعی فقر و گرسنگی و تحقیر و آوارگی و کشتار مردم ستمدیدۀ افغانستان بوده اند.