سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ | 24 - 12 - 2024

Communist party of iran

ضرورت گسترش مبارزه با خشونت علیه زنان


با وجود اینکه بیماری کرونا در سراسر جهان به صورت نسبی تحت کنترل درآمده و در برخی کشورها روند نزولی داشته است، اما تاثیرات فاجعه بار این بیماری مسری در بطن مناسبات کالایی غالب بر جهان،  بر جامعه و مخصوصا زنان، همچنان در وضعیت هشداردهنده ای قرار دارد.  خشونتهای اعمال شده در زمان همه گیری کرونا، باعث شد، که چهره ی نابرابر دنیای امروز و خشونتهایی که در بطن لایه های اجتماع و فضاهای خصوصی مخصوصا خانواده ها علیه زنان در جریان است، به شکل آشکارتری جلوه پیدا کند. بر اساس اطلاعات یک سازمان غیردولتی فعال در کشور بلژیک، از پایان ماه آوریل ۱۳ زن بر اثر خشونت جان خود را از دست داده اند. در حالیکه این آمار برای کل سال ۲۰۲۰ میلادی ۲۴ کشته بوده است. از طرفی در فرانسه ۵۶ زن در سال جاری به قتل رسیده اند که این آمار در مقام مقایسه با سال گذتشته ۴۶ درصد افزایش را نشان می دهد، خبر مردی که در فرانسه زنش را زنده زنده سوزاند، توجه عموم را باردیگر به مسئله ی خشونت علیه زنان جلب کرد. در اسپانیا از زمان پایان یافتن وضعیت اضطراری در ماه مه، هر سه روز یک زن کشته می شود، این رقم قبلا به طور میانگین هفته ای یک زن بود.


این شرایط در آلمان و ایتالیا نیز وجود دارد، در ماههای اخیر تماسهای تلفنی با خطوط تلفن گزارش خشونت خانگی به اوج خود رسیده است. همچنان که در انگلیس تماسهای تلفنی برای مقابله با خشونت های خانگی بین بهار ۲۰۲۰ و فوریه ۲۰۲۱ تقریبا دوبرابر شده است.  این وضعیت در ایران به مراتب بدتر است. به گزارش ایسنا، بررسی های یک مطالعه درباره شیوع خشونت خانگی علیه زنان در پنج شهر تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اهوزا نشان داد که حدود ۷۷ درصد از زنان حداقل یک نوع خشونت را در دوران قرنطینه همه گیری کووید ۱۹ تجربه کرده اند. در ادامه ی این گزارش آمده است ” از بین پنج هزار و ۳۱۷ زن، چهار هزار و ۱۰۷ نفر یعنی دست کم ۷۷ درصد با خشونت روبرو بوده اند. که از این میزان، نود و یک و دو دهم درصد، خشونت روانی، شصت و پنج و هشت دهم درصد خشونت جسمی، چهل ودو و شش دهم درصد خشونت جنسی و سی و هشت و دو دهم درصد خشونت منجر به صدمه را تجربه کرده اند.” طبق نتایج بدست آمده از این مطالعه خشونت در زنان جوانتر، کم سوادتر و زنان با حمایت اجتماعی ضعیف تقریبا چهار برابر بیشتر از زنان دارای وضعیت اقتصادی خوب بود. همچنین مشخص شد که مصرف الکل و مواد مخدر با خشونت خانگی رابطه ی معنا داری داشته است.


اگرچه جمهوری اسلامی درهیچ برحه ای از حیات خود هیچ آمار رسمی و معتبری در زمینه های خشونت علیه زنان منتشر نکرده است، اما فجایع پنهان نکردنی برخی از مسئولان حکومتی را وادار به اعتراف کرده است. مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در گفتگو با “شهروند” می گوید: “هرچند هنوز آمار دقیق تماس ها با اورژانس اجتماعی مشخص نشده اما تعداد تماسها با خط ۱۲۳ در یک ماه گذشته به طور قطع افزایش داشته است و این یعنی بیشتر شدن کودک آزاری و همسرآزاری که تمرکز اورژانس اجتماعی بر آن است” . بهزاد وحیدنیا، مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی هم در گفتگو با “شهروند” خبر می دهد که حدود ۶۰ درصد تماسها مربوط به مشکلات خانوادگی بوده است. از جمله مشکلات با همسر، پدر و مادرها با فرزندان و البته مشکل با خانواده همسر. وی نیز اذعان کرده است که “مشکلات اقتصادی و بیکاری در دوران شیوع کرونا را یکی از اصلی ترین عوامل تاثیر گذار در افزایش خشونت خانگی می داند”.


افزایش خشونت خانگی علیه زنان و کودکان در دوران همه گیری کرونا و تا همین امروز هم دلایل متعددی دارد. محدودیتهای اقتصادی و محرومیت های فزاینده ای که روزبه روز هم شدت می گیرد، باعث می شود که خشم و حقارتی که از جانب حاکمیت سرمایه داری جمهوری اسلامی بر جامعه و مردان تحمیل شده، این بار به دست مردان خانواده بر زنان اعمال شود. درآمدهای چند برابر پایین تر از خط فقر دیگر کفاف کمترین نیازهای خانواده را نمی دهد، اقلام ضروری خوراکی که سلامت جسم و روان انسانها را تضمین می کند، مدتهاست از سفره های بسیاری از خانوادهای کارگری و تا اندازه ی  متوسط حذف شده است. سیستم بهداشت و درمانی که تا مغز استخوان در فساد است و به جای رسیدگی به وضعیت بهداشت و روان مردم، اقدام به چپاول و دزدی می کنند، پایین آمدن سطح بهداشت روانی جامعه، ناامیدی، یاس، بی آیندگی، بعضا به صورت خشونتهای تکان دهنده ای در درون خانواده ها و با قربانی شدن زنان و دختران، بازتولید می شود. اما به جرات می توان گفت که اگرچه به لحاظ حقوق فردی، شخصی که اقدام به اعمال خشونت می کند باید مسئولیت کارش را پذیرفته و بهایش را بپردازد اما به صورت قاطع می توان گفت که مسبب اصلی همه خشونتهای اجتماعی در ایران و مشخصا خشونت علیه زنان، جمهوری اسلامی است. این سیستم سرمایه داری اسلامی است که با غارت و چپاول ثروت کشور و بخشا هزینه کردن در جنگهای نیابتی، در فکر پیشبرد منافع طبقاتی و ایدولوژیک خود است. این سیستم سرمایه داری اسلامی است که از همان روز اول به پشتوانه قوانین زن ستیز و اعمال خشونت دولتی علیه زنان کمر به سرکوب آنان بست. رژیم اسلامی با اعمال اشکال مختلف خشونت علیه زنان مانند شکنجه، زندان، اسیدپاشی، تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، صیغه،  اعمال محدودیت در دسترسی به بازارکار و فرصتهای شغلی، اعمال قوانین عصر حجری و دادن امتیازهای قانونی به مردان، جلوگیری از ورزشهایی مانند دوچرخه سواری، آوازخوانی و غیره زنان را در همه عرصه های حیات اجتماعی تحت فشار قرار داد. از این روست که ضرورت هرچه بیشتر سازمانیابی زنان، ایجاد تشکل های مستقل زنان، اتحاد و همبستگی با جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی بیش از هر زمان دیگری، خود را نشان می دهد.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: