ضرورت کمیتههای مستقل انقلابی زنان در مبارزات اجتماعی
پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۴
آرام فرج الهی

در جامعهای مانند ایران که با درهمتنیدگی اشکال مختلف سلطه – از سرمایهداری و پدر/مردسالاری گرفته تا سرکوب جنسیتی ، ملی و عقیدتی– مواجه است، مبارزهی اجتماعی نمیتواند یکلایه یا همگون باشد. در این بافت پیچیده، موقعیت زنان، و بهویژه زنان طبقات کارگر، واجد نقشی راهبردی در بازشناسی، سازماندهی و رادیکالیزهکردن مبارزات است.
ستم بر زنان در ایران صرفاً مسئلهای فرهنگی یا دینی نیست، بلکه بخشی از فرایند بازتولید سرمایه و انضباط اجتماعی است. در چنین بستری، تشکیل کمیتههای مستقل انقلابی زنان نه یک تاکتیک، که ضرورتی ساختاری برای ایجاد انسجام و هماهنگی در جنبشهای اجتماعی بهشمار میرود.
جمهوری اسلامی، از آغاز به قدرت رسیدن، پیوندی ارگانیک میان ساختار سرمایهداری، ایدئولوژی دینی و فرهنگ پدر/مردسالار ایجاد کرده است. در این نظم، بدن زن، زمان زن، نیروی کار زن و حتی تخیل زنانه تحت کنترل قرار گرفتهاند. حجاب اجباری، تفکیک جنسیتی، سیاستهای جمعیتی و حذف از بازار کار تنها نمودهایی از این انقیاد ساختاریاند.
برای فعالین جنبش رهایی زن روشن است که سرمایهداری برای تداوم انباشت، نیازمند کنترل بر بازتولید اجتماعی است. در ایران، این کنترل بهواسطهی حاکمیت دینی اعمال میشود. زنان، نیروی کار رایگان خانه، پرورش دهندهی نسل بعد، و هم زمان کارگر ارزان قیمت بازار کار هستند.
این ستم مضاعف تنها با سازمانیابی مستقل قابل مواجهه است؛ ساختاری که در برابر هم رژیم بایستد و هم منطق پدر/مردسالاری نهادینه شده در درون خود جنبشهای سیاسی را به چالش بکشد.
در قیام ۱۳۵۷، زنان نقشی کلیدی در بسیج مردمی ایفا کردند. نخستین اعتراض علنی علیه حکومت تازه به قدرت رسیده، خیزش زنان علیه حجاب اجباری بود. در دههی ۱۳۶۰، حضور گستردهی زنان در سازمانهای چپ و مقاومت سیاسی، با سرکوب شدید روبهرو شد. پس از آن، تا سالها فعالیت مستقل زنان محدود باقی ماند.
اما با وجود سرکوب ها مقاومت و مبارزات زنان در اشکال مختلف وجود داشته است. دهههای ۸۰ و ۹۰ شمسی، شاهد رشد مبارزات زنان در برخی زمینهها مانند :صنفی، خیابانی و کارگری بود. خیزش انقلابی ۱۴۰۱ به اوج این روند بدل شد: زنانی که نه فقط در خیابان، که در سازماندهی، تحلیل و رهبری خیزش نقش اصلی را ایفا کردند. این تاریخ نشان میدهد که عدم وجود ساختارهای مستقل همواره مانع تثبیت قدرت سیاسی زنان بوده است. اما اکنون زمینهی تاریخی و عینی برای تشکیل این کمیته ها بیش از همیشه مهیاست. چنین کمیتههایی نه بر پایهی تخصص نخبگان، بلکه بر اساس تجربهی زیستهی سرکوب و مبارزهی روزمره بنا میشوند؛ جایی که کارگر، مادر، دختر، پرستار، دانشجو و کنشگر با یکدیگر جمع میشوند تا در کنار اعتراض سازماندهی را نیز تمرین کنند. تشکیل کمیتههای مستقل انقلابی زنان، تأثیراتی چندلایه در تقویت انسجام مبارزات اجتماعی دارد از جمله ؛ مقاومتهای روزمره در خانه، محیط کار و خیابان، بدون سازماندهی، پراکنده و فرساینده میمانند. کمیتهها این انرژی پراکنده را همافزا و هدفمند میسازند، برخلاف تحلیلهای تقلیلگرایانهی برخی از سازمان ها و احزاب چپ ، این کمیتهها نشان میدهند که ستم جنسیتی نه تنها جدا از ستم طبقاتی نیست ، بلکه در پیوندی تنگاتنگ با آن عمل میکند،
زنان با وجوهات ستم :طبقاتی، محیطزیستی، ملی،جنسی، آموزشی و بهداشتی نیز درگیرند. این کمیتهها، امکان پیوند این میدانهای مبارزه را فراهم میکنند. بهجای تکرار تئوریهای نخبگان یا تقلید از مدلهای غربی، کمیتهها بر پایهی تجربهی خود زنان، مبارزات خود را سازمان و به پیش میبرند. اما با این حال و علیرغم ضرورت تاریخی و سیاسی این کمیتهها، با موانعی جدی مواجه است:
حاکمیت هرگونه تشکلیابی مستقل را تهدیدی امنیتی میداند. حفظ ایمنی در سازماندهی نیازمند تجربه، شبکهسازی و چهار چوب های دقیق است.
بخشهایی از نیروهای چپ، هنوز در برابر این کمیتهها مقاومت میکنند. این مانع بدون نقد جدی درونساختاری رفع نخواهد شد.
پروژههای فمینیستی، NGO ها با زبان حق فردی، بر مبارزه طبقاتی و انقلابی زنان سایه میاندازند. مرزبندی نظری و ساختاری با این گرایشات ضروری است.
اما در برابر این شرایط، فرصتهای تاریخی کم نظیری فراهم شده است؛ زوال ایدئولوژیک رژیم، خیزشهای چند سال اخیر، اجتماعی شدن مبارزات و مقاومت زنان و شکست پروژههای اصلاح طلبانه، فضا را برای سازمانیابی انقلابی هموار کرده است.
رهایی زنان، مبارزه ی جدا از مبارزهی طبقاتی نیست، بلکه در بطن آن است. کمیتههای مستقل انقلابی زنان، ابزارهاییاند برای تبدیل رنج به قدرت، حاشیه به مرکز، و خشم به سازماندهی. آنها انسجام را نه با انکار تفاوت، بلکه با خلق بسترهایی برای شنیدن، دیدن و اقدام جمعی ممکن میسازند.
در جهانی که سلطه از خانه تا خیابان، از بدن تا زبان رخنه کرده، رهایی نیز باید از همانجا آغاز شود: از بازپسگیری سازمان، فضا، روایت و تصمیم. کمیتههای مستقل انقلابی زنان، نه فقط فرم جدیدی از کنش، که شکل ممکن آیندهاند.