ضرورت طبقاتی مبارزه متحدانه برای افزایش دستمزدها
سه شنبه ۸ فروردین ۱۴۰۲
شورای عالی کار رژیم جمهوری اسلامی، حداقل دستمزد کارگران را برای سال ۱۴۰۲ با افزایش ۲۷ درصدی و با محاسبه مبلغ حق مسکن، بن خواربار و حق اولاد، ۶ میلیون و ۴۳۳ هزار تومان برای خانواده ۳.۳ نفری و هشت میلیون و ۲۰۸ هزار و ۳۶۰ تومان برای خانواده کارگری چهار نفری تعیین کرده است. این نهاد ضد کارگری افزایش دستمزد برای سایر سطوح مزدی را به میزان ۲۱ درصد تعیین کرده است. تعیین این میزان از حداقل دستمزد در حالی است که حتی برخی از نهادهای حکومتی خط فقر را ۱۵ تا ۲۰ میلیون تخمین زده اند. برخی از پژوهشگران مستقل و تشکل های کارگری مستقل از دولت در ایران نیز با توجه به محاسبه هزینه زندگی ماهانه یک خانوار شهری و با توجه به سقوط ارزش ریال و تورم افسار گسیخته و فزایندهی کنونی و تورم مورد انتظار در ماههای آینده، هزینه تأمین سبد معیشت خانواده کارگری را مبلغی ۲۶ تا ۳۰ میلیون تومان برآورد کرده اند. بنابر این همه آمار و ارقام نشان می دهد که حداقل دستمزد کارگران برای سال جاری مبلغ سه مرتبه پایین تر از خط فقر تعیین شده است.
اما دستمزد چیست و چرا تا این اندازه تنزل کرده است؟ دستمزد پولی است که کارفرما روزانه، هفتگی یا ماهانه به کارگر می دهد تا کارگر برایش کار کند. کارگر این پول را صرف پوشاک، غذا و کرایه خانه و غیره می کند. یعنی دستمزد می شود همان خرجی که کارفرما روزانه یا ماهانه به کارگر می دهد تا کارگر این مدت را برایش کار کند. یعنی اینکه کارگران کار می کنند، تولید می کنند و طبقه سرمایه دار تمام حاصل کار طبقه کارگر را به جیب می زند و فقط جزئی از حاصل کار را به شکل دستمزد به کارگران بر می گرداند. یعنی دستمزد جزئی از حاصل کار کارگر است که به خود او برگردانده می شود، تا کارگران به مثابه یک طبقه بتوانند ادامه حیات یابند، زنده بمانند و باز هم ثروت طبقه سرمایه دار را تولید کنند. این یکی از قانون های پایه ای و اساس نظام سرمایه داری است، این نظام، نظام بردگی مزدی است. یعنی کارگران مجبورند برای تامین زندگی خود و بچه هایشان، برای تامین نان و پوشاک و مسکن، پاهایشان را به ماشین و ابزار تولیدی که در اختیار سرمایه دار است زنجیر کنند.
اما بالاخره این سهمی که برای تامین بقای اجتماعی کارگران به آنان برگردانده می شود چقدر است؟ و میزان دستمزد چگونه تعیین می شود؟ میزان دستمزد تماما به شرایط رقابت و قدرت و زورآزمائی دو طرف بستگی دارد.
اینجا کارگر صاحب کالائی است که همان نیروی کارش می باشد، و کالای خودش را بفروش می گذارد. حال اینکه نیروی کار کارگر در مقابل چه دستمزدی خریده خواهد شد، به دو عامل مهم بستگی پیدا می کند. اول اینکه اوضاع بازار از چه قرار است، در حال رونق است یا رکود، تقاضا برای نیروی کار زیاد است یا کم؟ اما عامل دوم در تعیین دستمزد که اساسی تر است درجه اتحاد و همبستگی و توان ایستادگی و مبارزاتی کارگران است. اینکه آیا کارگران بخوبی متحد هستند که در برابر تلاش سرمایه داران و دولت حامی آنها که می خواهند هر چه ممکن است دستمزد کمتری بدهند، بتوانند ایستادگی کنند یا خیر؟ اگر همه چیز بر وفق مراد باشد یعنی هم تقاضا برای نیروی کار زیاد باشد و هم کارگران متحد و توانایی ایستادگی و مقاومت داشته باشند، تازه کارگران شانس می یابند که دستمزدی را بگیرند که به آنها امکان می دهد، در چهارچوب همان زندگی ای که در جامعه سرمایه داری برای کارگران معمول و متعارف شناخته می شود، کارگر نیروی کارش را تجدید کند و تر و تازه نگاه دارد و در خانواده اش هم کارگران فردا را پرورش دهد. تازه در این حال که بهترین حالت است دستمزد کارگر با ارزش نیروی کارش یعنی معادل آن مقدار وسایل معیشت و ضروریات زندگی است که کارگران برای توان کار کردن و بقای نسل – ش به آن نیاز دارند.
اما این دو عاملی که بر شمردیم، دو عاملی که ممکن می ساخت کارگر دستمزد برابر با ارزش نیروی کارش بدست آورد، در دنیای واقع و در عمل مدام در حال نوسان هستند و غالبا به زیان کارگران است. و این جزو ذات سرمایه داری است که با هر دوره رونق به دوره بحران و رکود می افتد و با وسعت گرفتن بیکاری و غیره رقابت را در میان کارگران دامن می زند و نیروی مقاومت در میان کارگران را کاهش می دهد. حاصل این وضعیت این می شود که در عمل دستمزد کارگران از ارزش نیروی کارش کمتر می شود، دستمزد به پایین تر از خظ فقر مطلق تنزل می کند و کارگر همان چیزی را هم که برای تر و تازه نگاه داشتن نیروی کار و اداره کردن خانواده اش لازم دارد دریافت نمی کند و دستمزد ها چنان سقوط می کنند که برای حفظ جان در بدن کارگر هم به زحمت کفاف میکند.
بله، در این هرج و مرج نظام سرمایه داری، در این هرج و مرج نظام بردگی مزدی که همه امور بر جنگ طبقاتی بر جنگ کارگران و سرمایه داران استوار است، اینکه کارگران بتوانند حتی همان ارزش نیروی کارشان را دریافت کنند و ملزومات یک زندگی انسانی را تامین کنند، صرف انرژی و مبارزه طبقاتی عظیمی را طلب می کند. در این جنگ طبقاتی، کارگران به همان میزان که نیروی طبقاتی خود را متحد و همبسته و متشکل به میدان آورند می توانند از پس طبقه سرمایه دار و دولت حامی آن بر آیند و دستمزد متناسب با تامین یک زندگی انسانی را به سرمایه داران تحمیل کنند. اینکه میزان دستمزد چقدر خواهد بود و اینکه آیا کارگران واقعا ارزش نیروی کار خود و معادل تامین یک زندگی انسانی را دریافت می کنند، در عمل و در دنیای واقع بیش از هر چیز به قدرت طبقه کارگر و توان مبارزه اش با طبقه سرمایه دار بستگی دارد.
در شرایط کنونی که جنبش انقلابی جاری در اشکال مختلف ادامه دارد، و در شرایطی که افزایش دستمزدها متناسب با تأمین یک زندگی انسانی از مقبولیت اجتماعی برخوردار است، مبارزه کارگران برای افزایش دستمزدها بطور عینی در تداوم و در پیوند با جنبش انقلابی جاری قرار می گیرد. در این شرایط از تشکل ها، فعالین و رهبران کارگری که با کانون های داغ مبارزه کارگران رابطه و پیوندهای زنده و ارگانیکی دارند، انتظار می رود، دست به دست هم دهند، دور هم جمع شوند و با نهادینه کردن پیوندها و همکاریهای خود برای سازماندهی اعتصابات و اعتراضات سراسری کارگران حول افزایش دستمزدها بستر سازی کنند. سازماندهی اعتراض ها و اعتصابات گسترده و یکپارچه در کارخانه ها و مؤسسات و مراکز و صنعتی تولیدی بزرگ و کلیدی تنها ضامن تداوم و پیشروی جنبش انقلابی جاری و در هم شکستن تعرض لجام گسیخته حکومت اسلامی سرمایه داران به سطح زندگی کارگران است.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له