ضرورت سازمانیابی مستقل پرستاران!
چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳
ناصر زمانی
همانطور که شاهد بودیم رای اعتماد به کابینه دولت چهاردهم پزشکیان در حالی برگزار شد که همزمان وزیر بهداشت آن محمد رضا ظفرقندی با اعتراضات و اعتصابات پرستاران مواجه شد. این اعتراضات به اکثر بیمارستان ها در شهرهای مختلف، در محل کار، مقابل نهادهای دولتی چون استانداری، فرمانداری و شورای نگهبان و حتی در مقابل وزارتخانههای بهداشت و درمان تا جایی گسترده تر شد که در برخی از بیمارستانها، پرستاران مورد تهدید، بازداشت و اخراج قرار گرفتن که در صد سال تاریخ پرستاری ایران بی سابقه بود. پرستارانی که میدانیم در دوران پاندمی خواستار اجرای قوانین تعرفه گذاری خدمات پرستاری، اجرای قانون ارتقای بهره وری میان کادر درمان و بهتر شدن شرایط کار و کاهش ساعت کاری بودند. با توجه به این واقعیت عینی که امنیت و آسایش وضعیت کار پرستاران و کادر درمانی در حوزه سلامت ارتباط مستقیمی با جان میلیونها انسان یک جامعه دارد بنابراین حرفه ی پرستاری یکی از مهمترین و حساس ترین مشاغل حوزه سلامت، بهداشت و درمان در هر کشور محسوب می شود. نقش پرستار با افراد، خانوادهها در ارتقاء سلامت جامعه سهم بسزایی ایفا می کند. پرستاران در دوران پاندمی کرونا و در آن شرایط حساس همان زمان که خواست های زیادی داشتند اما در چشم پوشی از آن ها، خود در صف اول مقابله با ویروس کرونا از جان خود مایه گذاشتند. اما با فروکش کردن وضعیت بحرانی و همه گیری کرونا، همه جانفشانی های آنها و عده های داده شده به پرستاران از طرف رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به طاق نسیان و فراموشی سپرده شد.
شغل پرستاری به عنوان یکی از مشاغل سخت و زیان آور در سال ۱۳۶۸ شناخته شد و در سال های آخر دهه ی هشتاد مورد تایید مجلس هشتم قرار گرفت، تا مزایای دریافتی بیشتر به پرستاران تعلق بگیرد، اما هنوز به هیچ نتیجه ای نرسیده است. در ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی پرستاران با دوازده قرارداد کاری مختلف روبرو هستند که شامل: رسمی، پیمانی، قراردادی، شرکتی، تبصره ای و پرستاران ۸۹ روزه و … می شود. در حالیکه همه آنها از وظایف کاملن مشابهی برخوردارند اما دستمزد و مزایای هرکدام از این پرستاران با هم تفاوت دارد. به عنوان نمونه پرستارانی که در دوره شیوع پاندمی کرونا، تحت نام قراردادهای ۸۹ روزه استخدام شدند، با فداکاری و از جان گذشتگی به کادر درمان در پرستاری از هیچ کمک انسانی به بیماران دریغ نکردند. اما به محض اینکه بحران کرونا فروکش کرد و جامعه حالت عادی به خود گرفت همه نیروهای «طرحی و قراردادی» با موج تعدیل نیرو مواجه شدند. در حالیکه طبق آمارهای حوزه سلامت و بهداشت به دلیل حقوق و دستمزد پائین و ناامنی اقتصادی سالانه ۳ هزار پرستار از کشور مهاجرت میکند و بیمارستانهای ایران با کمبود ۱۰۰ هزار نیروی پرستاری مواجهه است. با وجود این رژیم سرمایه داری اسلامی نه تنها حاضر به استخدام نیروهای جدید نیست، بلکه تا به امروز اقدامی برای بهبود شرایط معیشتی پرستاران در دستور کار اجرایی خود قرار نداده است. پرستاران به مانند دیگر مزدبگیران جامعه در چند دهه ی گذشته به دلیل فشارهای فزاینده معیشتی و افزایش روز افزون تورم اکثرن برای تأمین معاش در شیفت های متوالی و گاهن در جاهای مختلف کار میکنند تا از عهده تامین معیشت روزانه خود برآیند. طبق گزارش حقوق و دستمزد جاب ویژن، بر اساس نظر سنجی از ۹۷۴ پرستار در سال ۱۴۰۳ در شهرهای بزرگ و کوچک به ترتیب ۱۲ و ۱۳.۳ میلیون اعلام شده است و در ادامه همین گزارش حدود ۱۰ درصد از پرستاران شاغل در این شهرها بیش از ۲۱.۱ میلیون تومان درآمد داشته اند و همچنین ۱۰درصد از پرستاران پایین تر از ۵.۵ میلیون تومان حقوق می گیرند.
مطمئنن ساختار نظام سلامت و وضعیت اسفبار پرستاران به طور مشخص، با درنظرگرفتن اتخاذ سیاست های اقتصادی و سیاسی رژیم جمهوری اسلامی بر متن کالایی سازی حوزه سلامت و بازتولید اجتماعی، زمینه های آن به دوران پس از پایان جنگ هشت ساله و گرایش اقتصادی به سیاست های نئوالیبرالیستی با طرح ارائه شده در دولت سازندگی، تحت عنوان خودگردانی بیمارستانهای دولتی و اجرایی شدن آن بر می گردد. دقیقن با اتکا به طرح کارانه نخستین گامهای پولی سازی خدمات درمانی و بهداشت با کالایی سازی سلامت در ایران رقم خورد. به این معنا مدیران بیمارستان را ترغیب کرد تا حد امکان از تمام امکانات دانشگاهی و بیمارستانی برای کسب درآمد بیشتر در راستای کم کردن هزینه ها، توان و کارایی خود را بکار بیاندازند تا از این طریق وابستگی های مالی خود را به بودجه دولت کمتر کنند. در واقع طرح کارانه با هدف کاهش هزینه ها خدمات درمانی را تعرفهگذاری کرد. سیاست تعرفه گذاری بر خلاف انتظار جامعه پرستاری، به ضرر خود پرستاران تمام شده است. اجرایی شدن طرح کارانه و تعرفه گذاری خدمات درمانی در بیمارستان ها و مراکز درمانی که در دهه ی هفتاد اولین بار برای پزشکان و در نهایت برای پرستاران در سال ۱۳۸۶ تعرفه گذاری به صورت اجرایی درآمد از همان اول به شکل باورنکردنی در تعمیق شکاف میان میزان دریافتی بین متخصصین و دیگر اعضای کادر درمانی و مشخصن پرستاران نقش مهمی داشته است، زیرا پرستاران و دیگر کادرهای درمانی علیرغم دشواریها و کار در شیفت های طولانی مدت، نه تنها هیچ تاثیری در میزان دریافتی پرستاران به عنوان شغل سخت نداشته است بلکه باعث گردیده آسیب های اجتماعی را از جمله خودکشی، ترک شغل و در ادامه اعتصاب و اعتراض را به همراه داشته باشد و در نهایت بخشی از جامعه پرستاری مجبور به مهاجرت شده اند. به عبارت دیگر پرستارانی که انتظار داشتند در طرح تحول سلامت ارزش گذاری تعرفه پزشکی در پنجاه مورد خدمت پرستاری که انجام میدادند حقوق دریافت کنند، و با اجرای این سیاست به خواست و حقوق از دست رفته خود باز گردند. اما این اتفاق نیافتد بلکه با تقسیم بندی گروه پزشکان و غیر پزشکان که شامل پرستاران و پرسنل آزمایشگاهی نه تنها خدمات به نام پرستاران ثبت نمی شود بلکه با ثبت آنها به نام پزشکان، به جیب آنها واریز می شود و شکاف درآمدی گسترده میان پزشکان و پرستاران در نظام سلامت، با افزایش سرسام آور دریافتی های، بخشی از پزشکان خود به صاحبان قدرت بلامنازع در بیمارستان های دولتی تبدیل شدند. بر این اساس کنار گذاشتن خواست مطرح شده تحت عنوان «تعرفه گذاری» در اعتراضات و اعتصابات پرستاران اقدام بسیار مهم است. زیرا امر کالایی سازی در نظام سلامت و بهداشت بر اساس آن به هر خدمات پرستاری تعرفهای تعلق میگیرد که طرح درآمد کارانه معنای دیگرش افزایش صعودی خصوصی سازی در سیستم درمان ایران و شرایط اسفبار معیشتی سختی را برای پرستاران به عنوان نیروی کار ارزان به نسبت گذشته تحمیل کرده است. لذا از اینرو ثابت شدن پرداختیها به درجاتی از فشار مضاعف کاری میکاهد و کمتر کردن ساعات کاری را که بخشی از مطالبات پرستاران است را محقق خواهد کرد.
به باور من مسئله ای که در اعتراضات و اعتصابات پرستاران به آن کمتر یا اصلن توجه نشده است جمعیت قابل توجه زنان پرستار هستند. طبق آمارها رسمی نهادهای دولتی تعداد پرستاران زن ۷۵ درصد بیشتر از مردان است، نظام سرمایه داری و فرهنگ پدر مردسالاری که در ساختارهای کلان بر زنان تحمیل می شود، شغل پرستاری را در بخش های عموی بیمارستان ها عمدتن زنانه بحساب میاورد. به همین دلیل است که اغلب زنان مسئول حفظ و نگهداری بیماران، معلولین و سالمندان هستند. به معنای دیگر آنها به عنوان بخشی از مزدبگیران جامعه از یک طرف که برای احقاق حقوق اقتصادی خود در حال مبارزه هستند از طرف دیگر به عنوان زن به دلیل حاکم بودن فرهنگ پدرمرد سالار در جامعه ایران نقش دوگانه ای هم در خانواده و هم در جامعه پیدا می کنند و همین امر فشار بر زنان را چند برابر می کند. زیرا نظام سرمایه داری از یک سو با دستمزدهای نابرابر نسبت به مردان و حاکم کردن نابرابری های طبقاتی و جنسیتی و از سویی دیگر زنان کارگر و مزدبگیر جامعه از جمله پرستاران به کار خانگی بدون دستمزد وادار میکند. پرستار زن پس از اتمام کارش باید به خانه بیاید و کار خانگی را بدون دریافت هیچ مزدی انجام دهد. به این معنا زنان پرستار در مقایسه با مردان افزون بر آنکه با کمبود دستمزد ومشکلات طبقاتی وجنسيت زنانه دست وپنجه نرم میکنند، بطور عینی دربارهی ساعات کاری که زنان در خانه صرف میکنند از جمله نظافت خانه، آشپزی، ومراقبت از فرزندان و غیره اغلب بر زنان تحمیل می کند بر همین اساس زنان علاوه بر ستم طبقاتی و تحمل روز افزون فقر، با قوانین فرهنگی پدرمرد سالار هم در جامعه و هم در محیط خانه روبرو است. از این زاویه بر این باورم که ستم طبقاتی و ستم جنسیتی دو روی یک سکه اند به این معنا که زنان همزمان که مبارزات طبقاتی را بخشی از مبارزات روزمره خود میدانند، متشکل شدن آنها در سازمانیابی تشکل های مستقل خود هیچ تناقض و مغایرتی با ستم طبقاتی ندارد و بر همین اساس سازمانیابی تشکلات مستقل زنان برای مبارزه با نظام سرمایه داری و هم نظام پدر مردسالار یکی از مهمترین اقدامانی جنبش رهایی زنان، امری ضروری و لازم است.
باید تاکید کرد آن چیزی که در اعتراضات چند ماه گذشته قابل توجه بود گستردگی سراسری و هماهنگی این اعتراضات در سطح قابل توجه ای از سازمانیابی را به خوبی نشان میداد. از طرف دیگر حمایت گروهی از تشکلهای مستقل کارگران، معلمان، رانندگان کامیون و بازنشستگان در بیانیهای با حمایت از اعتصابات و اعتراضات پرستاران و کارکنان بخش بهداشت و درمان، خواهان اتحاد پرستاران، کارگران، و معلمان شدند. همین امر نشان داد مطالبات پرستاران به عنوان بخشی از طبقه کارگر اساسن خواست عمومی اقشار وسیع کارگران و مزد و بگیران معترض در جامعه کارگری ایران است. و از این رو اعتصابات جاری از حمایت قاطع و عمومی کارگران و زحمتکشان سراسر کشور برخوردار است. درهفته های گذشته اعتراض دوباره پرستاران در شهر اصفهان مقابل درب دانشگاه علوم پزشکی این شهر را شاهد بودیم. همانطور که قبلن اعلام کرده بودند تا زمانی که به خواستههایشان رسیدگی نشود به اعتصاب ادامه خواهند داد. بر همین اساس آغاز دوباره اعتصابات گسترده پرستاران در ماههای پیش رو قابل پیش بینی خواهد بود. از این زاویه با توجه به اینکه بر این امر واقفیم که جامعه پرستاری از ناکارآمدی تشکلات صنفی خود از قبیل نظام پرستاری، خانه پرستار و انجمن پرستاران ایران که خود بخشی از تشکلات زرد دست ساز رژیم سرمایه داری ایران هستند، لذا سازمانیابی تشکلات مستقل و سراسری توسط خود پرستاران و کادر درمانی از ضروری ترین الویت های مبارزه است که باید در دستور کار و فعالیت در نظر داشت تا از این طریق در امر پیشبرد اعتراضات و اعتصابات در رسیدن به خواست هایشان توازون قوای مبارزاتی را به نفع پرستاران تغییر دهد.
در این شرایط که رژیم جمهوری اسلامی با بحران های متعدد اقتصادی و سیاسی روبرو است و تشکلات زرد پرستاران تاریخن در کنار رژیم سرمایه داری ایران قرار می گیرد، واقعیت انکار ناپذیر است که نگاه جامعه پرستاری به وزارت بهداشت و تشکلات زرد دولتی، بخش تنیده در مشکلات تحمیل شده بر خود بداند. با توجه به حمایت بخش های دیگر کارگری از پرستاران نشان میدهد مشکلات معیشتی تنها مختص به پرستاران نیست بلکه بخش های جامعه کارگری وضعیت کاملن مشابهی دارند به این معنا که پرستاران به عنوان بخشی از طبقه ی کارگر ایران همه قربانیان سیاست های نظام سرمایه داری در ایران هستند. بر همین مبنا اگر با این چشم انداز موافق باشیم مبارزات میلیونی کارگران و مزدبگیران جامعه تلاشی برای تغییر وضع موجود است، لذا سازمانیابی تشکلات سراسری و ارتباطات شبکه ای از رهبران پیشرو یکی از الزامات روزانه مبارزات است. هر اندازه که طبقه کارگر و مزدبگیران جامعه بتوانند وحدت مبارزاتی خود را تعمیق بخشند، از یک سو می توانند زمینه را برای ایجاد و راهاندازی تشکلهای مستقل خود در مقابل تشکلهای زرد دولتی و تلاش برای افزایش سطح تعامل و همکاری جامعه کارگری را بالا برده و هر درجه از سازمانیابی و به میدان آمدن تودهای گسترده میتواند به همان اندازه تعرض رژیم جمهوری اسلامی به اعتراضات و اعتصابات سراسری جامعه کارگری را به عقب براند.
۱۳ اکتبر ۲۰۲۴