ضرورتها و راههای پیوند جنبشهای اجتماعی و سیاسی
چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

جامعهی ایران آبستن تحولات بزرگی است. از اینرو آمادگی برای مواجهه با فرصتها و تهدیدهای پیشارو امری خطیر را در دستورکار مبارزات جنبشهای اجتماعی و نیروهای چپ و سوسیالیستی قرار داده است. در واقع روند رو به گسترش نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی در گوشهوکنار ایران سیمای سیاسیِ جامعه را دستخوش دگرگونیهای فراوانی قرار داده است و جامعه را گامبهگام بهسوی موقعیت انقلابی سوق میدهد. به میزانی که ضربآهنگ اعتراضات و اعتصابات جنبشهای رادیکال اجتماعی سرعت میگیرد، ضرورت پیوندخوردن این جنبشها در سطح سراسری فوریت بیشتری پیدا میکند. درصورتی که رشد کمیِ این اعتراضات منجر به هماهنگی و همپیوندی میان جنبش پرقدرت کارگری و دیگر جنبشهای پیشرو اجتماعی در سطوح مختلف نشود، تداوم و استقامت این مبارزات را با مشکل مواجه خواهد کرد و به تبع آن ارتقای کیفی آن را تا سطح وارد شدن به موقعیت انقلابی به تأخیر خواهد انداخت. یکی از مؤلفههای اصلی در پیوند خوردن این جنبش با هم، طرح مطالبات و شعارهای مشترکی است که بهمثابهی حلقهی واسطه و عنصر هماهنگکننده میان بخشهای مختلف جنبش کارگری با دیگر جنبشهای رادیکال اجتماعی عمل میکند. اینجا صرفاً سه مطالبه را به اختصار بر میشماریم.
یکم، طرح مطالبهی افزایش دستمزدها یکی از گرهیترین کیفرخواستهایی است که قادر است آهنگ جنبش طبقهی کارگر در بخشهای مختلف ـ از اعتراض و اعتصاب کارگران در مراکز تولیدی و صنعتی، حمل و نقل، خدمات عمومی و بهداشت و سلامت تا تحصن و تجمع معلمان و بازنشستگان ـ را با هم همنوا سازد و تودهی وسیعتری از مزدبگیران جامعه را به حرکت درآورد و آنان را در سطوح مختلف به هم پیوند بزند. ما در شرایطی قرار گرفتهایم که فقر و فلاکت و گرسنگی در گسترهی جغرافیای ایران بیداد میکند و تورم و گرانی به شکل افسارگسیختهای افزایش مییابد و گلوی کارگران و تهیدستان جامعه را میفشارد. حداقل دستمزد ماهانهی کارگران از سوی نهادهای ضدکارگری و رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی تا چندمرتبه زیر خط فقر پایین نگاه داشته شده و به تبع آن قدرت خرید تودههای کارگر و ستمدیدهی جامعه پیوسته رو به کاهش است. بر متن چنین شرایطی مطالبهی افزایش دستمزدها و بهرمندی از یک زندگی شایستهی انسان، پتانسیل بالفعل و بالقوهی گرهخوردن وسیعترین نیروهای کار و زحمت را در خود نهفته دارد. این مطالبه نهتنها لازم است به کیفرخواست طبقهی کارگر در سطح سراسری و در سپهرهای مختلف اقتصادی و اجتماعی تبدیل شود، بلکه ضروری است در صدر مطالبات دیگر جنبشهای اعتراضی نیز قرار بگیرد تا همبستگی طبقاتی و اتحاد جنبشهای اجتماعی معنای عملی پیدا کند. تحمیل هراندازه از افزایش دستمزدها بر سرمایهداران و دولت حاکم، نیروی مبارزاتی و توازن قوای طبقاتی به نفع اکثریت مردم کارگر و زحمتکش را تقویت خواهد کرد و توش و توان بیشتری به همهی جنبشهای اجتماعی و طبقاتی علیه نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی خواهد بخشید.
دوم، مطالبهی تحصیل رایگان یکی دیگر از خواستهایی است که طی سالهای گذشته در صدر مطالبات جنبش طبقاتی معلمان و جنبش دانشجویی چپ و پیشرو قرار گرفته است. در گام نخست، این شعار توانسته است همبستگی و مشارکت دانشآموزان و خانوادههایشان در اعتصابات و اعتراضات خیابانی معلمان را فراهم آورد. مسلماً فشار افزایش سرسامآور هزینههای تحصیل در مدارس و دانشگاهها بیش از هر چیزی بر دوش خانوادههای کارگری و تهیدست سنگینی میکند و در نتیجهی آن بسیاری از کودکان مجبور به ترک تحصیل شده و به خیل عظیم کودکان کار و خیابان پیوستهاند. از اینرو طرح این شعار در کنار دیگر خواست و مطالبات برحق کارگران از اهمیت بهسزایی برخوردار است و میتواند حلقهی پیوند و همبستگی میان همهی جنبشهای اجتماعی ایجاد کند. تحقق هر درجه از مطالبهی آموزش رایگان برای همهی دانشآموزان و دانشجویان بر رژیم جمهوری اسلامی، باری ولو کوچک از روی شانههای نحیف خانوادههای کارگری و فرودست جامعه کم میکند و تعرضی جدی به سیاستهای کلان اقتصادیِ جمهوری اسلامی خواهد بود. بنابراین ضروری است این مطالبه در لیست کیفرخواست همهی بخشهای طبقهی کارگر قرار بگیرد تا همبستگی طبقاتی و اجتماعیِ وسیعتری را در جامعه شکل دهد.
سوم، مطالبهی برابری زنان و مردان در همهی عرصههای حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یکی دیگر از فاکتورهایی است که زمینهی عینی برای بهحرکت درآوردن تودهی وسیعتری از زنان که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، را تسهیل میکند. بر همگان آشکار است که قوانین مردسالارانه و ضدزن، تحقیر و تبعیض مضاعف و آپارتاید جنسی از سوی رژیم جمهوری اسلامی و نهادهای ارتجاعیِ وابسته به آن علیه زنان به اشکال مختلف روا داشته میشود. فرهنگ مردسالارانه و زنستیزانه در محل کار و زیست و در فضای عمومی جامعه، زنان را در فرایند حضورشان در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با موانع دستوپاگیر متعددی روبرو میسازد و مورد تبعیض و بیحقوقیهای فراوانی قرار میدهد. مبارزهی همهگیر و عمومیِ کارگران و زحمتکشان و نیروهای پیشرو و برابریطلب برای تحقق حقوق یکسان برای زنان، قادر خواهد بود رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی و قوانین ارتجاعی آن و نیز فرهنگ غالب مردسالارانه در سطح جامعه را به عقب براند و فضای مساعدتری را برای حضور بیشتر زنان در ساحت مبارزهی سیاسی و اجتماعی فراهم آورد. بدین ترتیب، هم جنبش عمومی و سراسری کارگران و فرودستان جامعه قدرتمندتر میشود و هم صف مبارزه علیه جمهوری اسلامی درهمتنیده و نیرومندتر خواهد بود. طرح برابری جنسیتی تمهیدات لازم و ظرفیت مناسبی برای بههمپیوستن و هماهنگی میان جنبش رهایی زنان و جنبشهای اعتراضی و مبارزاتی کارگران و زحمتکشان در سطح سراسری را مهیا خواهد ساخت.
آری! در شرایطی قرار گرفتهایم که جامعهی ایران درحال جوش و خروش است و اعتصابات کارگری، اعتراضات گسترده و منظم و هماهنگِ جنبش معلمان و بازنشستگان، اعتراض و نارضایتی زنان علیه تبعیض و نابرابری، ازسرگیریِ اعتراضات دانشجویی، اعتراض علیه تخریب محیط زیست و بسیاری نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی دیگر در پهنای جامعهی ایران سیر صعودی و پرشماری به خود گرفته است و جامعهی ایران را بهسوی تغییرات اساسی سوق میدهد. در چنین شرایطی لازم است حلقههای پیوند، همبستگی و هماهنگی میان جنبش کارگری در بخشهای مختلف و دیگر جنبشهای پیشرو اجتماعی ایجاد شوند تا در صفی متحد و متشکلْ به پیشروی و ارتقای کیفی این مبارزات سرعت بیشتری بخشد و جنبش عظیم کارگران و زحمتکشان را برای یک قیام انقلابی، درهمپیچیدن کل رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی، خیزبرداشتن برای کسب قدرت سیاسی و برقراری جامعهای آزاد و سوسیالیستی آماده و مسلح سازد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله