دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

صدای زنان افغانستان علیه طالبان در سراسر جهان باشیم!

زنی در ولایت بادغیس به «جرم» فعالیت در حوزه زنان توسط طالبان تیرباران شد – مرداد ۱۴۰۰

یک زن جوان در والسوالی بلخ به خاطر نداشتن چادری توسط متحجرین طالبان تیر باران شد – مرداد ۱۴۰۰

چندین زن به«جرم» پوشیدن کفش پاشنه بلند شلاق کاری شدند و مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار گرفتند –تیر۱۴۰۰

زنی در چال استان تخار که در مسیر رفتن به بیمارستان بود با ایست طالبان مواجه گردید و به خاطر نداشتن محرم، تیر باران شد. جسد او را کشان کشان به طرف شهر بردند و از طریق بلند گو اعلام کردند: وای به حال زنانی که بدون محرم از خانه بیرون می روند – تیر۱۴۰۰

زنانی در شهر دشت که برای ضروریات زندگی از خانه خارج شده بودند، در ملاء عام شلاق کاری شدند – تیر۱۴۰۰

این است جامعه ای که آمریکا و متحدین اش برای زنان ساختند!

آخرین خبرها حاکی از آن است که طالبان کنترل شهر زرنج مرکز ولایت نیمروز را به دست گرفته و جنگ در چند شهر مهم مانند هرات، قندهار، لشگرگاه مرکز هلمند و شبرغان مرکز جوزجان ادامه دارد. پیشروی های طالبان برای مردم و بخصوص زنان بسیار نگران کننده است. علیرغم تبلیغات مسموم دال بر  این که طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده است، عمل کرد همین دوره اخیر در مناطق تحت تصرف شان از خشونت وحشیانه و زن ستیزی مشمئز کننده آنان حکایت می کند.

بیست سال پیش آمریکا و دیگر قدرت های امپریالیستی با اشغال افغانستان وعده دادند که افغانستان را به کشوری آزاد بدل می کنند! به کشوری که زنان در آن رها خواهند بود! به کشوری که ثبات و امنیت خواهد داشت! به کشوری که طالبان از صحنه آن محو خواهد شد! اما تاریخ بار دیگر نشان داد که هیچ قدرت امپریالیستی حافظ منافع مردم در هیچ جای جهان از جمله افغانستان نبوده و نخواهد بود.

جامعه دست پخت آمریکا و متحدین ش پس از بیست سال وعده و وعید های دروغین به جولانگاه بنیاد گرایان اسلامی بدل شده است. طالبان نه تنها از بین نرفت بلکه به دروازه های قدرت نزدیک تر شده است. تا کنون این نیروی متحجّر و به شدت واپس گرا هر منطقه ای را که تصرف کرده است، بسیاری از مردان را خصوصا آنانی که با نیروهای دولتی در ارتباط بوده اند را تیر باران کرده، مردم را به زور از خانه های شان بیرون انداخته، آنان را مجبور به کوچ اجباری نموده، اموال شان را به غارت برده و خانه های شان را به آتش کشیده است.

طالبان اعلام کرده که زنان حق بیرون آمدن از خانه بدون حجاب و محرم شرعی، ندارند. حق رفتن به مکاتب دخترانه و دانشگاه را ندارند. حق مراجعه به خدمات بهداشتی بدون محرم شرعی را ندارند. حق حرف زدن با هیچ مردی را ندارند. از مردم هر محلی خواستار نام و سن دختران و بیوه های جوان شان شده تا آنان را به زور به عقد و بردگی جنسی در خدمت به جنگ جویان ضد زن طالبان در آورند. برای مردان جوان تعیین کرده اند که از این پس حق تراشیدن ریش را ندارند. مردم در کل حق تماشای تلویزیون، استفاده از اینترنت و….. را ندارند.

آن چه که مردم با گوشت و پوست خود لمس کرده و تاوان آن را می پردازند این است که موافقت نامه آمریکا و طالبان، نه برای ایجاد رفاه و آسایش، نه برای امنیت و ثبات، نه برای آزادی زنان و… بلکه ایجاد شرایط لازم برای جنگی دیگر در خدمت به قدرت رسیدن طالبان است.

آمریکا نتوانست با حمله نظامی و اشغال افغانستان، به برنامه و نقشه خود در خدمت به منافع استراتریکش که همانا ایجاد یک دولت با ارتش و پلیس با ثبات بود، جامه عمل بپوشاند، در نتیجه و در شرایط کنونی و در خدمت به اولویت های جهانی و منطقه ایش می خواهد از طریق طالبان و حامی آن پاکستان یک ثبات نسبی ایجاد کند. اما ایجاد ثبات نسبی در افغانستان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ چرا که عواملی که از ثبات افغانستان در چند دهه گذشته جلوگیری کرده هم چنان موجود است و تضادهای بیشماری هم در صحنه داخلی و هم در صحنه بین المللی عمل می کنند.

زنان در افغانستان در شرایط سخت و هولناکی قرار دارند. اگر چه دولت دست نشانده کنونی قوانین زن ستیزانه طالبان را علنا پیش نبرد و زنان در شهرهایی هم چون کابل می توانستند با حفظ حجاب اما بدون چادری و بدون مردان خانواده به بیرون از خانه برای کار و تحصیل رفت و آمد کنند، اما تحولات در بیست سال گذشته نشان داد که زنان نتوانستند به بسیاری از خواسته های اولیه خود دست یابند. چرا که یکی از پایه های ادامه یابی سیستم و نظام تئوکراتیک حاکم بر افغانستان، ستم بر زن است. زنان در همه جا و از جمله افغانستان جزء قربانیان اصلی جنگ های ارتجاعی هستند. زمانی که بنیادگرایان اسلامی طالبان هر بخشی از کشور را تصرف می کند بنا بر ایدئولوژی ارتجاعی اش همه چیز از جمله زنان را جزئی از غنائم جنگی خود می پندارد. برای همین هم زنان خصوصا زنان جوان را به اشکال مختلف برده جنسی می کند.

اما زنان نیز در مقابل این حجم از خشونت و ستم جنسیتی ساکت ننشسته اند و بیش از همه اقشار و طبقات جامعه به بازگشت طالبان، حساسیت از خود نشان داده اند. به همین دلیل هم با نبود نیروی انقلابی رهبری کننده به شکل خود به خودی برای مقابله با نیروی طالبان آن هم در جامعه سنتی و پدرسالارانه افغانستان، خود را مسلح کرده اند. این در حالی است که زنان حتی از وجود تشکلات مستقل و مبارزه جویانه خود محروم اند.

در سال های اخیر نسلی از زنان جوان که حاضر نیستند به قوانین زن ستیزانه دولت اسلامی، طالبان و سایر مرتجعین اسلامی تن دهند، در صحنه جامعه در حال فعالیت اند. شرکت و فعالیت در زمینه های گوناگون اجتماعی از جمله طی کردن مدارج مختلف دانشگاهی، نقش گرفتن در مشاغلی هم چون خبرنگار، معلم و دکتر و سهم داشتن در فعالیت های ورزشی و هنری و…. زمینه های مناسبی را برای مبارزه جوئی زنان خصوصا زنان جوان ایجاد کرده است. روز به روز تعداد زنانی که علیه سنت های پدر/مردسالارانه، قتل ناموسی، ازدواج اجباری، خشونت های خانگی و… صدای اعتراض خود را بلند کرده اند، در حال گسترش است.

 تجربه بیست سال گذشته به زنان افغانستان آموخت که برای تحقق خواسته های خود نباید نه به دول امپریالیستی متکی باشند و نه به انواع و اقسام نیروهای بنیادگرای اسلامی، چه آنانی که در قدرت اند و چه آنانی که در حال جنگ برای رسیدن به قدرت هستند.

خشمی که در زنان انباشته شده است پتانسیل آن را دارد که با اتخاذ بینشی رهایی بخش و سازمان یابی بتواند در مقابله با طالبان و دولت حاکم و سایر نیروهای رنگارنگ که وجه مشترک تمامی آنان تفکرات بشدت زن ستیزانه است، مبارزه بی امانی را پیش برند. پیشبرد چنین مبارزه ای به روحیه مبارزه جوئی مردم کمک کرده و زمینه های مناسبی را برای شکل گرفتن نیروهای انقلابی و ادامه مبارزه با هدف سرنگونی انقلابی دولت حاکم و دیگر نیروهای به شدت زن ستیز و ضد مردمی هم چون طالبان را در جامعه فراهم می سازد.

سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)

اوت ۲۰۲۱

اشتراک در شبکه های اجتماعی:

تگ ها :

زنان