شکست سیاست های راهبردی جمهوری اسلامی در خاورمیانه
شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۲
بحران عمیق و ورشکستگی اقتصادی جمهوری اسلامی و ابعاد فقر و فلاکتی که به اکثریت مردم ایران تحمیل کرده یکی از عوامل اصلی خیزش توده ای در سراسر ایران طی شش ماه گذشته بوده که موقعیت رژیم اسلامی را متزلزل کرده است. اینک جمهوری اسلامی برای عبور از این بحران و ورشکستگی دست به دامان چین شده تا با میانجیگری خود موجب تجدید روابط دیپلماتیک رژیم با دولتهای منطقه و به ویژه دولتهای نفت خیز خلیج شود. این امر چراغ سبز رژیم به آمریکا و قدرتهای اروپایی است تا نشان دهد عملأ یکی از شروط آنها برای توافق برجام یعنی عدم دخالت در امور کشورهای منطقه را کنار گذاشته است. سیاستی که جمهوری اسلامی از همان ابتدای به قدرت رسیدنش با تشکیل دستجات و گروههای تروریستی به مثابه یکی از پایههای تحکیم موقعیت و استراتژی بقای خود در پیش گرفته است.
محصول این استراتژی رژیم تا کنون علاوه بر کشتار صدها هزار نفر در عراق، سوریه، یمن، لبنان، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه و ویرانی و آوارگی میلیونها نفر، هزینه کردن صدها میلیارد دلار از حاصل رنج کار کارگران و توده های مردم زحمتکش ایران برای اداره و تأمین احتیاجات خورد و خوراک و تجهیزات و تسلیحات این گروههای ارتجاعی و تروریستی بوده است. خارج کردن هرسالۀ مبالغ کلانی از چرخۀ اقتصاد برای اجرای این سیاست، خود یکی از عوامل اصلی بحران و ورشکستگی اقتصادی و تحمیل گرانی و فقر و فلاکت به کارگران و مردم تهیدست ایران بوده است.
سیاست دخالت رژیم اسلامی به ویژه در کشورهای نفت خیز و استراتژیک خاورمیانه، با عکس العمل قدرتهای سرمایه داری ذینفع روبرو شده و تحریمهای آمریکا و دولتهای اروپا و سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است. اِعمال این تحریمها که مستقیمأ بر زندگی و معیشت کارگران و توده های مردم تأثیر گذاشته است، به نوبۀ خود یکی دیگر از عوامل تشدید بحران اقتصادی و تشدید فقر و گرسنگی مردم ایران بوده است.
در چنین شرایطی روی آوری توسعه طلبانۀ چین به عنوان یک قدرت امپریالیستی به کشورهای نفت خیز خلیج و امضای قرار دادهای صدها میلیارد دلاری برای سرمایهگذاری در منطقه بر متن افول قدرت اقتصادی آمریکا و تضعیف هژمونی آن نیازمند وجود ثبات و آرامش منطقه برای چرخش و سود آوری سرمایه است. به این منظور به دنبال سفر سه روزۀ “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین در ماه دسامبر گذشته به عربستان سعودی و شرکت در اجلاس شورای همکاری خلیج، چین جمهوری اسلامی را برای عادی سازی روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی تحت فشار قرار داده است. فشار چین بر جمهوری اسلامی برای عادی سازی روابط و کاستن از تنش در منطقه در همان حال که فرصت و امتیازی از جانب چین به عربستان به حساب می آید تا گریبان خود را از جنگ نیابتی و پر هزینه با جمهوری اسلامی در یمن رها سازد، برای چین نیز فضای امن و به دور از تشنج لازم برای سرمایهگذاری و اجرای قراردادهای امضا شده میان این دو کشور را بوجود خواهد آورد. زیرا جمهوری اسلامی همیشه یکی از عوامل ایجاد ناآرامی در منطقه بوده است.
عادی سازی رابطه جمهوری اسلامی با عربستان و دیگر حکومت های خلیج اگرچه به معنای شکست سیاست های راهبردی کادر رهبری سپاه پاسداران و خامنه ای است، اما با توجه به آشفتگی اوضاع اقتصادی و سیاسی و خطر سرنگونی رژیم بر اثر گسترش جنبش انقلابی، گزینه دیگری جز قبول خواست چین و سرکشیدن جام زهر دیگری برای جمهوری اسلامی باقی نگذاشته است. خامنەای و رهبری سپاه پاسداران، روز ۱۹ اسفند، پاسدار علی شمخانی نمایندۀ خامنەای و “دبیر شورای امنیت ملی” را در رأس هیئتی از مسئولان بالای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه جهت امضای سند تجدید رابطه جمهوری اسلامی با عربستان روانۀ چین نمودند تا جمهوری اسلامی نتواند بعدآ از آن تخطی نماید.
در ادامۀ نمایش تغییر در سیاست راهبردی منطقە ای جمهوری اسلامی و عادی سازی روابط روز ۲۵ اسفند نیز علی شمخانی و هیأت همراه وارد امارات شدند و روز ٢٨ اسفند نیز برای پیگیری باصطلاح “سیاست راهبردی دیپلماسی همسایه و ترمیم روابط برادری با کشورهای عربی”، راهی بغداد شدند. در اقدامی مشابه روز٢٠ اسفند نیز یک هیأت پارلمانی از جمهوری اسلامی وارد بحرین شد. بحرین یکی دیگر از کشورهای خلیج است که به دلیل دخالت جمهوری اسلامی در آن و تقویت و تحریک شیعیان این کشور روابط بسیار متشنجی با رژیم اسلامی داشته است.
خامنەای و سپاه پاسداران کل این تلاشهای دیپلماتیک را از بالای سر دولت انجام دادند و رئیسی و وزیر خارجه اش را به حساب نیاوردند. مشابه همان برخوردی که با روحانی و ظریف کردند. سیاست راهبردی جدید جمهوری اسلامی یعنی عادی سازی روابط با دولتهای خلیج و همکاری و تعامل با آنها، شکست استراتژی و سیاستی است که در چهار دهه گذشته خمینی و خامنەای برآن تأکید و اصرار ورزیده اند. خمینی سردمداران سعودی را وهابی های کافر، دست نشاندگان آمریکا و اسرائیل، وارثان و رهروان یزید و ابو سُفیان و خائنین به اسلام معرفی می کرد. خامنەای نیز همین پارسال حاکمان عربستان را “گرگهای خونخواری” توصیف کرد که مشغول گردن زدن مردم یمن هستند. روزنامه کیهان زبان حال اصولگرایان تندرو نزدیک به خامنه ای و سپاه پاسداران که چند سال قبل حملۀ عوامل حکومتی به سفارت عربستان در تهران که منجر به قطع رابطه میانشان گردید را “پاک کردن ننگ رابطه با آل سعود از دامن ایران اسلامی” نامید، اینک همین روزنامه مزدور و شیاد توافق جمهوری اسلامی با عربستان را “ضربه کاری به آمریکا” توصیف می کند. کمال خرازی مشاور خامنەای نیز هفتۀ گذشته در دمشق در تائید و توجیه تجدید رابطه گفت “پادشاهی عربستان سعودی یک کشور مهم و تأثیر گذار در جهان اسلامی می باشد”.
خامنەای و کادر رهبری سپاه پاسداران که مسئولیت تبعات و عواقب استراتژی توسعه طلبانه، ویرانگر و مداخله گرانۀ منطقه ای چهار دهۀ گذشتۀ جمهوری اسلامی را برعهده دارند، اینک و با شکست این استراتژی در بخشی از سخنان نوروزی تلاش کرد از خود برائت جوید و این شکست مفتضحانه را تحت عنوان وجود ضعفهایی در وزارت خارجه پرده پوشی کند. این درحالی است که او و فرماندهان بالای سپاه پاسداران سیاست گذاری راهبردی در عرصۀ روابط خارجی را در انحصار خود داشته و دارند. سیاست های استراتژیکی که برای زندگی و معیشت کارگران و توده های مردم تهیدست جامعه فاجعه بار بوده اند. کارگران و توده های مردم زحمتکش و ستمدیدۀ ایران تنها با به زیر کشیدن این حکومت اسلامی سرمایه داران میتوانند راهی برای نجات خود از زندگی مشقت بار کنونی پیدا کنند.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له