جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ | 27 - 12 - 2024

Communist party of iran

شوقِ یک خیز بلند؛ اعتصاب و اعتراض سراسری معلمان


مبالغه‌آمیز نخواهد بود اگر یک دهه‌ی گذشته را دوره‌ی سرآمدی جنبش پیشرو و طبقاتیِ معلمان قلمداد کنیم. اگر نیم‌نگاهی به سیر پُرافت‌وخیز اعتراضات و جوش‌وخروش‌های اجتماعی و سیاسی در پهنای جامعه‌ی ایران بیندازیم، بدون‌تردید اعتراضات مستمر و سراسریِ فرهنگیان یکی از بارزترین و باشکوه‌ترین جلوه‌های مبارزات اجتماعی و مطالبه‌گری بوده است. به‌رغم سرکوب و زندان، پرونده‌سازی و ارعاب، آزار و اذیت، فشار و تهدیدهای مستمرِ پیشروان و فعالین این عرصه، معلمان و فرهنگیان آزاده و حق‌خواه نه‌تنها میدانِ مبارزه و کنشگری را خالی نکرده و مرعوب نشده‌اند، بلکه با عزمی استوار همواره یکی از ستون‌های جنبش‌ اعتراضی و دادخواهیِ خیل عظیم مردم خشمگین و عصان‌گر بوده‌اند.

آخرین نمونه‌ی آن، سه‌ روزِ پیاپی از تحصن و اعتصاب سراسری آنان در روزهای شنبه ۹ بهمن و یکشنبه ۱۰ بهمن و نیز برگزاری تجمع‌های اعتراضی در سراسر کشور در مقابل مجلس رژیم و ادارات آموزش پرورش شهرستان‌ها در روز دوشنبه 11 بهمن است. پی‌رو فراخوان «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران»، معلمان نخست در بیش از ۲۰۰ شهر، منطقه و ناحیه‌ی آموزش و پرورش و با حضور ده‌ها هزار معلم دست از کار کشیدند، کلاس درس و تدریس را تعطیل کردند و سپس وارد اعتصاب و اعتراض سراسری شدند. پس از دو روز تحصن سراسری‌، سرانجام دیروز دوشنبه، آموزگاران آزاده و مبارز به‌سان سیلی خروشان به کف خیابان آمدند و هم‌صدا و شانه‌به‌شانه‌ی هم در بسیاری از شهرها به مطالبه‌گری و دادخواهی پرداختند و خیابان را به عرصه‌ی پیکار برای پس‌گرفتن حق‌وحقوق‌شان بدل کردند. گزارشات حاکی از آن است که طی این سه روز چند نفر از معلمان به نام‌های «شعبان محمدی و جبار دوستی در مریوان، محمدعلی زحمتکش، اصغر امیرزادگان و قهرمان حاتمی در شیراز، و احمد حیدری، داوودی و احمدی در تهران» توسط نیروهای امنیتی رژیم بازداشت شدند. به‌رغم بازداشت‌ها و فشارهای امنیتی، معلمان مصمم‌تر از همیشه تحصن و تجمع‌شان را باشکوه‌تر از قبل برگزار کردند و با صدایی رسا خواهان آزادی معلمان زندانی شدند.

آن‌چه معلمان طی این سه روز به نمایش گذاشتند، حلقه‌ای غرورآفرین و شکوهمندِ دیگر از زنجیری به‌هم‌پویسته و قدرتمند از سلسله تحصن و تجمع و اعتصاباتی بوده است که طی یک دهه‌ی اخیر خلق کرده‌اند؛ این است آن شوق و شکوهِ خیز بلند معلمان که در نتیجه‌ی آن، جمهوری اسلامی با هیچ ترفندی قادر به عقب‌نشینی و مرعوب‌ساختن آن نیست. این مهم بیانگر این واقعیت است که معلمان سازمان‌یافته‌ترین نیروی اجتماعی و به تبع آنْ متشکل‌ترین جنبشِ رادیکال و طبقاتی در ساحت سیاسی ایران است.

تحصن و تجمع سراسری در این فقره در اعتراض به عدم اجرای کامل رتبه‌بندی معلمان، بی‌توجهی به لایحه‌ی همسان‌سازی، عدم اجرای ماده‌ی 64 قانون خدمات کشوری، عدم اجرای اصل 30 قانون اساسی مبنی بر آموزش رایگان، و نیز اعتراض به بازداشت معلمان و پرونده‌سازی علیه کنشگران و فعالان صنفی صورت گرفته است. مهمترین خواست و مطالبه‌ی معلمان «اجرای کامل رتبه‌بندی معلمان»، «همسان‌سازی کامل بازنشستگان»، «پرداخت کامل حقوق معوقه»، «استخدام معلمان خرید خدمات آموزشی»، «آموزش رایگان، عادلانه و باکیفیت برای تمام دانش‌آموزان»، «تجهیز مدارس»، و «آزادی معلمان زندانی» بوده است.


در این میان، یکی از شاخص‌ترین و باشکوه‌ترین ویژگی‌های جنبش معلمان، پیشتازیِ زنان در صفِ پرشکوه و درهم‌تنیده‌ی این تحصن و تجمع سراسری بود. با این‌که زنان در اشکال مختلف با فرهنگ و قوانین مردسالارانه و زن‌ستیزانه دست‌‌به‌گریبان‌اند و همواره از سوی عناصر و گروه‌های واپسگرا و نیروهای سرکوب‌گر جمهوری اسلامی مورد خشونت، سرکوب و آزار و اذیت قرار می‌گیرند، اما با حضور مؤثر و برجسته‌ی خود، جلوه‌های نوین و پُرشوری به جنبش طبقاتی و رادیکال فرهنگیان بخشیده‌اند. این‌ها نمایان‌گر این واقعیت‌اند که زنان با عبور از تمامیِ موانع دست‌وپاگیر فرهنگی، قانونی، اجتماعی و سیاسی، جسارت و دلاوری بیشتری از خود نشان می‌دهند و نبردکنان در صف مقدم این مبارزات برای مطالبه‌گری، برابری‌طلبی و حق‌خواهی قرار می‌گیرند. به‌علاوه، این حضور چشم‌گیر و این پیشاهنگی زنان، تجلی‌گاه رشد و پیشروی مبارزات رادیکال اجتماعی و سیاسی در جامعه‌ی ایران را نمایان می‌سازد. این فاکتورها، از سویی فروپاشیِ اقتدار ایدئولوژیک و سیاسی جمهوری اسلامی و دیگر نیروهای ارتجاعی را آشکار می‌سازد، و از سوی دیگر، اعتلای پرجوش‌وخروش و آینده‌ای درخشان برای مبارزات و خیزش کارگران و مردم ستمدیده و فرودست را نوید می‌دهد.


آنچه معلمان و آموزگاران را در ابعاد سراسری به اعتراض و اعتصاب واداشته و به‌سان سیلی خروشان به کف خیابان کشانده است، ریشه در شکاف‌های طبقاتی، فقر و فلاکت، نابرابری و استبداد در گستره و ژرفای جامعه‌ی ایران دارد. پرواضح است که اجرای سیاست‌های نئولیبرالی از سوی همه‌ی جناح‌های سیاسیِ درون‌حکومتی و نظام سرمایه‌داری حاکم، از طرفی تهاجمی آشکار و گسترده به هستیِ اجتماعی، معیشت و منزلت معلمان بوده که این‌چنین آنان را به مقاومت و اعتراض کشانده است. همزمان پسامدهای مستقیم و فراگیر این سیاست‌ها، خصوصی‌سازیِ نظام آموزشی و دانشگاه‌ها و به تبع آن به محاق رفتن آموزش رایگان بوده که پیامدهای وخامت‌بار آن عمدتاً بر دوش فرزند کارگران و فردوستان سنگینی می‌کند. در واقع هزینه‌های سرسام‌آور تحصیل باعث شده دانش‌آموزان متعلق به آسیب‌پذیرترین لایه‌های طبقه‌ی کارگر و فرودست ترک تحصیل کنند و به خیل عظیم کودکان کار و خیابانی بپیوندند. از این‌رو جنبش معلمان به‌درستی با طرح مطالبات و شعارهایی نظیر «آموزش رایگان»، «نه به خصوصی‌سازی»، «نان، کار، آزادی ـ آموزش رهایی»، «اداره‌ی شورایی مدرسه»، «حق آموزش به زبان مادری»، «نه به تبعیض» و بسیاری مطالبات عمومی دیگر، زمینه‌های عینی و مادی پیوستن دانش‌آموزان و خانوده‌های‌شان به اعتصاب و مبارزات برحق فرهنگیان را فرآهم آورده است.


به‌راستی چه چیز می‌توانست تعطیلی دسته‌جمعی کار و پیوستن به تحصن و تجمع سراسری را این‌چنین به منصه‌ی ظهور برساند، اگر اراده‌ی راسخ و تصمیم آگاهانه‌ی خود معلمانِ روشن‌بین و آزاده به همبستگی و اتحاد طبقاتی و اجتماعی‌شان برای گرفتن حق و حقوق‌شان نمی‌بود. چه چیز می‌توانست محیط مدرسه و کفِ خیابان را این‌چنین به صحنه‌ی مقاومت و مبارزه‌ی شورانگیز بدل کند، اگر رشد آگاهی طبقاتی و بلوغ سیاسیِ معلمان در میان نمی‌بود. چه چیز آنان را این‌چنین به‌سان زنجیری درهم‌تنیده در گستره‌ای به وسعت جغرافیای ایران متشکل و سازمان دهد، اگر شکل‌گیریِ شبکه‌ای به‌هم مرتبط از کنشگران و فعالان این عرصه در مقیاس سراسری و محلی نمی‌بود و اگر این پیشروان رابطه‌ای ارگانیک و تنگاتنگ با بدنه‌ی معلمان و فرهنگیان در همه‌ی سطوح نمی‌داشتند و اگر تشکلی مستقل مانند «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران» وجود نمی‌داشت؛ تشکلی که به‌عنوان هسته‌ی هماهنگ‌کننده و حلقه‌ی پیوند میان تشکل‌های صنفی معلمان و فرهنگیان در مدارس شهر و روستاها و در گوشه‌وکنار کشور عمل می‌کند.


آری! آموزگاران راه نشان می‌دهند؛ تجربه‌ی جنبش معلمان و فرهنگیان درس‌های آموزنده و ارزنده‌ای را در اختیارمان قرار می‌دهند که ضرورت به‌کارگیری آن در دیگر جنبش‌های اجتماعیِ رادیکال و طبقاتی فوریت می‌یابد. بر کسی پوشیده نیست که شرایط و موقعیت جنبش‌های اجتماعی در بخش‌های مختلف کم‌وبیش متفاوت است و هرکدام از مزیت‌های منحصربه‌فردی برخوردارند و هم‌زمان با موانع و چالش‌های متعدد و خاصی مواجه‌اند. اما تلاش برای شکل‌دادن به تشکل‌های مستقل و توده‌ای در محل کار و زیست طبقه‌ی کارگر و اقشار تهیدست، و هم‌زمان پیوند دادن آن‌ها در مقیاس محلی و استانی و سراسری، ملزومات عینی و ذهنی پیشروی مبارزات کارگران و زحمتکشان را تأمین و تضمین می‌کند. تنها بر متن پیشروی گام‌به‌گام و تسخیر سنگرهای مبارزاتی است که جنبش ضدسرمایه‌داری و ضداستبدادی را قادر می‌سازد خود را برای یک خیزش همگانی و سراسری، برای یک انقلاب اجتماعی و درهم‌پیچیدن رژیم جمهوری اسلامی آماده کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند تا در فردای آزادی‌ و رهایی‌مان نظامی سوسیالیستی و شورایی را بنیان نهیم.


سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه‌له

https://alternative-shorai.tv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: