جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ | 15 - 11 - 2024

Communist party of iran

“شعله آبانم…” “بازمانده”

نام اثر: بازمانده
کلام و اجرا: توماج و افراسیاب
بیت: بهزاد

ترانه‌ی ماه آبان

شب با درد سر خوابیده بود
ماه آبان بود و سرد
در خوابش آتش‌ها دیده بود
شعله‌های خشم و درد
وقتی از خواب برخاست دید
صدها تن را در کنار
انگار هنوز خواب بود
با شلیکی شد بیدار
هر جانی که مشوش است
شراره‌ای از آتش است
در خیابان‌ها، در میدان‌ها
صدها لاله در آتش است
شاید این بار آخر است
گلوله‌ای که در سر است
به جهان گوید، با فریادش
فردایی را که دیگر است
آزاد است و برابر است
آزاد است و برابر است
مثل هر روز بعد از طلوع
بیرون می‌رفت از خانه
سی ساله، سرگردان، در قلبش
شورشی شاعرانه
دستش بر جیبش زنجیر بود
کوچه‌ها مثل زندان
وقتی که دستش را مشت کرد
شلیکی شد ناگهان
چشماش رو به آسمونه
کاکلش آتشفشونه
در خیابان‌ها، در میدان‌ها
صدها لاله غرق خونه
شاید این بار آخر است
گلوله‌ای که در سر است
به جهان گوید، با فریادش
فردایی را که دیگر است
آزاد است و برابر است
آزاد است و برابر است

این ترانه تقدیم می شود به کشته شدگان آبان. به عنوان کسانی که هنوز نفس می کشند، چاره ای جز وفاداری به خون کشتگان خود نداریم. باشد که آبان ٩٨ هرگز فراموش نشود. باشد که حق خود را از تاریخ بگیریم.

https://www.youtube.com/watch?v=N7v9igS5qZY

اشتراک در شبکه های اجتماعی: