“سیل جوانان بیکار”، یک فاجعه اجتماعی
شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیروز جمعه ۲۱ مرداد برابر با ۱۲ ماه اوت روز جهانی جوانان بود. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در روز ۱۷ دسامبر سال ۱۹۹۹، دوازدهم ماه اوت را به عنوان روز جهانی جوانان اعلام کرد. اعلام یک روز در سال از طرف سازمان ملل به عنوان روز جهانی جوانان البته سمبولیک و فرمال است. اما اختصاص یک روز در سال به عنوان روز جهانی جوانان می تواند فرصتی باشد برای پرداختن و توجه به زندگی و معیشت جوانان. در جهان تحت حاکمیت نظام سرمایه داری نمی توان همۀ جوانان را در یک کاتگوری اجتماعی و طبقاتی قرار داد. زیرا زندگی و معیشت جوانان نیز مستقیمأ تحت تأثیر قانونمندی نظام طبقاتی است. آنچه مورد نظر ماست جوانان از اقشار و طبقات تهیدست جامعه در همۀ کشورها و به ویژه در کشورهای عقب ماندۀ سرمایه داری در جهان سوم و از جمله ایران است.
در ایران تحت حکومت اسلامی سرمایه داران بیکاری یکی از معضلات اصلی جوانان است. به ویژه بیکاری جوانان اقشار و طبقات فرودست جامعه اعم از تحصیل کرده و تحصیل نکرده یک معضل اجتماعی است. نرخ بالای بیکاری منشأ بسیاری از مشکلات اجتماعی هم برای خود جوانان و هم برای سایر اقشار جامعه به ویژه خانواده های آنان است. درصد بیکاری در میان جوانان در ایران نسبت به سایر کشورهای مشابه بسیار بالاتر است. کیومرث سرمدی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اسلامی اعتراف نمود که: “در حال حاضر ما با سیل جوانان بیکار و تحصیل کرده مواجه هستیم”.سیاستها و برنامه های اقتصادی حکومت اسلامی برمتن بحران ساختاری نظام سرمایه داری، خود یکی از عوامل اصلی وجود چنین نرخ بالایی از بیکاری در سطح کشور و به ویژه در میان جوانان می باشد. بنا به آمار منتشره شده از سوی تجارت نیوز از هر ۱۰ ایرانی با ارفاق می توان گفت ۳ نفر دارای شغل هستند و بقیه بیکار مطلق یا نسبی هستند. مرکز آمار جمهوری اسلامی که معمولأ آمارها را با ملاحظات و مصلحت سیاسی و امنیتی ارائه می دهد در بهار امسال (۱۴۰۱) اعلام نمود: ” که ۱۳/۲ درصد از جمعیت فارغالتحصیل دانشگاههای این کشور بیکار هستند”. طبیعتأ بنا به قوانین زن ستیز رژیم سهم زنان از این بیکاری بسیار بیشتر از مردان می باشد. البته بر اساس طرح آمارگیری نرخ اشتغال رژیم، شاغل به کسانی گفته می شود که اولا سن ۱۵ سال به بالا را دارند، ثانیأ کسانی که در طول هفته حتی یک ساعت کار نیز داشته باشند بیکار به حساب نمی آیند و کسانی که بطور موقت کارشان را از دست داده اند نیز از نظر رژیم شاغل به شمار می آیند. حجت عبدالملکی وزیر سابق “تعاون، کار و رفاه اجتماعی” رژیم اعتراف نمود که تعداد بیکاران مطلق در پایان سال قبل دو میلیون و پانصد هزار نفر بوده اما ۱۴ میلیون نفر شغل شایسته ندارند. با این وجود تعداد جوانان بیکار در ایران بسیار بالاتر از آماری است که مقامات و نهادهای رژیم منتشر می کنند.
واقعیت این است جمهوری اسلامی که با بحرانهای فزاینده و عمیق اقتصادی و اجتماعی روبرو است، به رغم آمارهای جعلی و ادعاهای کذب و دروغین رئیسی جلاد در رابطه با اشتغال زایی و یا نامگذاری بی مُسمای “سالِ اشتغال” و غیره از سوی خامنه ای، جمهوری اسلامی از ایجاد هرگونه اشتغال درجهت کاهش بیکاری عاجز و ناتوان است. در شرایطی که نرخ تورم تنها در یکی ماه از اردیبهشت تا خرداد امسال، ۱۲/۲ درصد افزایش یافته است و با تعمیق بحران اقتصادی رژیم طی سالهای اخیر قدرت خرید کارگران و اقشار تهیدست جامعه مرتبأ کاهش یافته است، در شرایطی که افزایش سرسام آور قیمت مسکن و اجاره بها زندگی و معیشت جوانان را با خطر جدی مواجه کرده است، نمی توان در انتظار آینده ای امید بخش برای جوانان تحت نظام اسلامی سرمایه بود. تنها فرصت شغلی که جمهوری اسلامی برای جوانان ایجاد کرده به خدمت در آوردن آنان در ارگانهای امنیتی و نظامی رژیم و مشغولیت انگلی در دم و دستگاههای عریض و طویل و متعدد خرافۀ مذهبی است که نه تنها هیچ نقشی در تولید اجتماعی و پییشرفت اقتصادی جامعه ندارند بلکه مانع در مقابل آن هستند. حاکمان جمهوری اسلامی و در پیشاپیش آنان خامنه ای در چنین شرایطی و برای تداوم حاکمیت خود در کمال بی شرمی از ضرورت افزایش جمعیت ایران تا دوبرابر دم می زنند و آنرا به مبنای سیاست گذاری خود در اختصاص بودجه اجتماعی تبدیل کرده اند و قوانین ضد انسانی در جهت ممنوعیت جلوگیری از بارداری صادر می کنند و در بوق و کرنای خود می دمند تا “اُمت اسلام” برای ادامه بقایشان افزایش یابد. اینکه آیندۀ کودکان و جوانان و کل جامعه با چه فقر و فلاکتی مواجه می شود برای حاکمان اسلامی مشکلی نیست زیرا خود و اعوان و انصارشان نه تنها مشکلی در امرار معاش ندارند بلکه با ثروت و امکانات جامعه که مربوط به همان جوانان عاصی و بیکار جامعه می باشد از زندگی و معیشت اعیانی بهره مند هستند. درمقابل، چشمانداز وآیندۀ زندگی جوانان تیره و تار شده و بسیاری از آنان حتی آنان که تحصیلات بالایی نیز دارند، سرگشته و نا امیدی نه تنها قید ازدواج و تشکیل خانواده را زده اند بلکه برای زنده ماندن مجبور به روی آوری به اشتغال کاذب و پر خطر و با درآمد ناچیز از قبیل کولبری، سوخت بری، دستفروشی شده اند.
بدون شک تداوم چنین وضعیتی نه تنها مانع شور وشوق و رشد استعداد و خلاقیت جوانان خواهد بود، بلکه کل جامعه را نیز در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی قرار داده و سلامت کل جامعه را نیز با خطرات جدیتری روبرو ساخته است. اما چنین وضعیتی می تواند سرنوشت محتوم جوانان نباشد. رشد اعتراضات و اعتصابات کارگری و گسترش همزمان جنبشهای اعتراضی سایر اقشار جامعه در تداوم خود می تواند جمهوری اسلامی را بیش از بیش تضعیف نماید و سرانجام در یک قیام اجتماعی که کارگران و همین جوانان عاصی از حاکمیت اسلامی سرمایه نیروی اصلی و محرک آن باشند، این رژیم ضد انسانی و قرون وسطایی را به زباله دان تاریخ بسپارند و جامعه را از شر آنان خلاص نمایند و حاکمیت شورایی خود را جایگزین آن سازند. این تنها راه رهایی نسل جوان امروز و فردای جامعه است و راه میان بری موجود نیست.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له