سوسیالیسم آلترناتیو طبقه کارگر برای رهایی جامعه
سه شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۱
سرمایهداری بهمثابه یک نظام اجتماعی در ایران نیز در نتیجهی بحران ساختاری و تناقضات درونی خود با شکست و درماندگی روبرو شده است. این بحران ساختاری در ناتوانی سرمایهداری ایران در بازتولید گسترده و رکود تولید صنعتی، حجم عظیم نقدینگی بحرانزا و فرار سرمایه، بحران تحقق ارزش، انتقال سرمایهها به روند سرمایهی مالی و سوداگری و رکود سرمایهگذاری در حوزه تولیدات کشاورزی و مواد غذایی به دلیل سیاستهای ویرانگر زیست محیطی و ورشکستگی بانکها و مؤسسات مالی خود را بروز داده است.
رژیم جمهوری اسلامی که طی سه دههی گذشته با تکیه بر یک قانون کار ضدکارگری، با خارج کردن بخشهای وسیعی از کارگران از شمول همین قانون کار، با تحمیل دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر و با سرکوب اعتصابات و اعتراضات و محروم کردن کارگران از حق تشکلیابی مستقل و در واقع با تأمین نیروی کار ارزان، موجبات انباشت گسترده سرمایهداری ایران را فراهم آورده بود، اکنون اوج درماندگی خود را در کنترل این بحران نشان داده است. حکومت اسلامی بهعنوان یک حکومت سرمایهداری مذهبی نه فقط قادر نیست که بحران اقتصادی سرمایهداری ایران را کنترل کند، بلکه خود عامل اصلی گسترش و تعمیق این بحران است. رژیم اسلامی نهتنها نتوانسته شرایط لازم ادغام اقتصاد ایران در بازارهای رقابت جهانی، جذب سرمایه و تکنولوژی کشورهای پیشرفته و رفت و آمد آزاد سرمایه و مبادله آزادانه کالاهای تولید شده را تأمین کند، بلکه با ساختارهای ایدئولوژیک، حقوقی، اداری و سیاسی و سیاستهای ماجراجویانه و برتریطلبانهاش در سطح منطقه، بحران سرمایهداری ایران را عمیقتر کرده است. این بحرانها و ناکامیها بر متن تداوم بحران جهانی سرمایهداری، بحران در مناسبات منطقهای و بینالمللی رژیم و تداوم تحریمهای بین المللی و نیز پیامدهای فاجعه بار شیوع گسترده ویروس کرونا، و فساد نهادینه شده، اقتصاد بحران زده ایران را در معرض فروپاشی قرار داده است.
نشانههای گندیدگی و انحطاط سرمایهداری ایران و پیامد ویرانگر سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی و فساد و رانتخواری تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، همهجا چهرهی کریه و ضدانسانی خود را نشان داده است. اجرای برنامههای نئولیبرالی، خصوصیسازیها، تشدید استثمار و بیکارسازی، کالایی شدن آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و سایر خدمات اجتماعی و محرومیت شمار هرچه بیشتری از مردم در دسترسی به این خدمات اولیه در جامعه، بحرانهای زیستمحیطی و نیز گسترش حاشیهنشینی با پیامدهای ویرانگر آن؛ وضعیت فاجعه باری را به طبقهی کارگر، تهیدستان و تودههای سراسر ایران تحمیل کرده است. دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، نپرداختن به موقع همین دستمزدها، گسترش شرکتهای پیمانکاری، تورم و گرانی و سقوط قدرت خرید کارگران و حقوق بگیران جزء، زندگی بسیاری از خانوادههای کارگری و محروم جامعه را به تباهی کشانده است. تشدید استثمار در شرایط فقدان وسائل ایمنی، محیطهای کار را بهشدت ناامن کرده است. سایهی هیولای بیکاری و رواج قراردادهای موقت و سفید امضا هرگونه امنیت شغلی را از کارگران سلب کرده است. بر بستر این فقر و فلاکت اقتصادی و ناامنی اجتماعی، پدیدهی کودکان کار و خیابان، اپیدمی اعتیاد و رواج تن فروشی و گسترش دیگر آسیبهای اجتماعی که میلیونها خانواده را در دام خود گرفتار ساختهاند؛ زندگی را برای کارگران و لایههای آسیبپذیر جامعه به مرز غیر قابل تحملی رسانده است. در مقابل، باندهای حکومتی و وابستگان به آنها با ثروتهای بادآورده ناشی از رانتهای قدرت، زندگی افسانهای برپا کرده و در ناز و نعمت بهسر میبرند. تحت این شرایط، قدرت و ثروت هر چه عظیمتری در دست اقلیت کوچکی از سرمایهداران، مقامات حکومتی، آقازادهها و سرداران سپاه تمرکز یافته، فاصلهی طبقاتی عمیقتر شده و تودههای هر چه بیشتری از اقشار پایین و حتی میانی جامعه به زندگی زجرآوری در پایینتر از خط فقر پرتاب شدهاند.
همین واقعیات اقتصادی و چشم انداز فقر و فلاکت بیشتر، رشد و گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگران و اعتراضات اقشار محروم جامعه و خیزش های سراسری از نوع خیزش های دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ را اجتناب ناپذیر کرده است. در چنین شرایطی بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی ایران از سلطنت طلبان گرفته، تا مجاهدین خلق و نیروهای رنگارنگ نئولیبرال بورژوایی طرفدار غرب نیز برای سر و سامان دادن و انسجام بخشیدن به آلترناتیو مورد نظر خود تلاش می کنند. اما هیچکدام از بخشهای این اپوزیسیون، راه حل واقعی برای پایان دادن به فلاکت اقتصادی توده ها و حتی برای تامین توسعه اقتصادی مورد نظر خود نیز ندارند. راه حل این نیروها برای کنترل بحران اقتصادی، چیزی جز سپردن اداره اقتصاد کشور به دست مدیران تکنوکرات، عادی سازی مناسبات با دولتهای غربی، رفع موانع سیاسی بر سر راه ادغام بیشتر سرمایه داری ایران در بازار جهانی، اجرای برنامه های اقتصادی نئولیبرالی متکی بر بازار آزاد در داخل کشور نیست. این نیروها در بهترین حالت یک استبداد غیر مذهبی را جایگزین یک استبداد مذهبی می کنند. این نوع نسخه ها برای حل بحران اقتصادی سرمایه داری ایران در حالی پیچیده می شود که مشابه آن در بسیاری از کشورها در نقاط مختلف جهان، به اجرا در آمده اند و نهایتا چیزی جز ادامه وضع موجود و تشدید فقر و نابرابری های اجتماعی به بار نیاورده اند.
در چنین شرایطی سوسیالیسم تنها بدیلی است که می تواند افق رهایی را به روی کارگران و توده های مردم محروم ایران بگشاید. بدیل سوسیالیستی بر مبانی عینی و عملی واقع بینانه استوار است. نیروی اجتماعی متحقق کننده آن، یعنی طبقه کارگر که در روند تکامل مبارزات خود اکثریت محرومان و ستمدیگان و آزادیخواهان جامعه را با خود همراه می کند، در صحنه حضور دارد. آلترناتیو سوسیالیستی در مسیر پیشروی خود، در گام نخست رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون می کند. ماشین دولتی موجود را همراه با کلیه ی ارگانهای سرکوب آن درهم می شکند و حکومت شوراها را برقرار می سازد. حکومت شورائی وسیع ترین آزادی های بدون قید و شرط سیاسی را تأمین و تضمین می نماید. با اجتماعی کردن مالکیت بر وسائل تولید، همه ظرفیتهای اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه ایران را با برنامه و نقشه مند، به کار می گیرد. با رفع بیگانگی انسانها بر محصول کارشان،خلاقیت و توانائی توده های آزاد و حاکم بر سرنوشت خود را شکوفا می سازد. رفع نیازهای مردم، تأمین زندگی مرفه و شایسته انسان به هدف تولید تبدیل می شود. بدین ترتیب شکوفائی و توسعه اقتصادی واقعی ممکن می گردد ، بازده كار با سرعتى غیر قابل تصور افزایش خواهد یافت، خدمات و محصولات مورد نیاز مردم در مقیاس انبوه برای رفع نیازهای مادی و معنوی انسانها تولیدمی شوند. مردم از امکانات یکسان و فراوان برای رشد استعداد و توانائی های فردی برخوردار خواهند بود و توانائی های فردی شکوفا میشوند، در چنین جامعه ای آزادی و رفاه هر فرد شرط آزادی و رفاه همگان خواهد بود، مبارزه برای بقای فردی خاتمه می یابد و انسان ها به شرایط واقعا انسانی قدم می گذارند.
در نظام اجتماعی سوسیالیستی کار از یک اجبار برای مزد و امرار معاش، به امری داوطلبانه تبدیل می شود، كه صرفا بر اساس درک وظیفه و پاسخگویی به نیاز اجتماعی انجام میگیرد. تکنولوژی و پیشرفتهای علمی که در چنگال رقابت سرمایه داری به بند کشیده شده اند، از نهان خانه مراکز تحقیقی وابسته به بنگاههای اقتصادی رقیب آزاد می گردند و در همراهی با پیشرفت های جهانی دانش، سرعت خیره کننده ای به خود خواهند گرفت. پیشرفت های علمی و تکنولوژیک امکان پایین آوردن ساعات کار و افزایش ساعات فراغت را فراهم می آورد. جامعه سوسیالیستی با اشکال نابرابریها و تبعیض ها نظیر ستمکشی زن و ستمگری ملی بیگانه خواهد بود. تبعیض جنسیتی و تنگ نظری ملی و نژادی جای خود را به همبستگی انسانی خواهد داد. سوسیالیسم به تخریب و فجایع زیست محیطی که هستی، امنیت و رفاه انسان ها را به مخاطره انداخته اند پایان می دهد و حفاظت و بهره برداری عقلانی از طبیعت را به معیار اصلی پیشرفت و توسعه خود تبدیل می کند. تحقق چنین جامعه ای، خیال پردازی و تصور مدینه فاضله آرمانی نیست. حرکتی در سیر تحول مادی تاریخ بشر است. نیروی اجتماعی آن در قامت اعتراضات و اعتصابات باشکوه کارگران و اعتراضات تهیدستان شهری در صحنه مبارزه حضور دارد و امکانات مادی تحقق آن وجود دارد. اما برای ارتقای سازمانیابی این نیروی اجتماعی، برای برپایی یک جنبش شورایی و برای برقراری سوسیالیسم باید آستین ها را بالا زد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له