دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

سود جنگ برای صنایع نظامی! در حاشیه جنگ دولت فاشیست اسرائیل علیه مردم فلسطین


ناصر زمانی


در قرن بیست یکم نظام سرمايه دارى با سیاست اقتصادی نئوالیبرالیستی، و طرح شعارهای منسوخ شده از جمله برقراری دمکراسی،  رعایت حقوق بشر و واقعیت عینی رئال پولتیک نشان از آن دارد، که سياست به پوششى براى ادامه جنگ تبديل شده است. نظام جهانى امپرياليسم، سياست هايى را دنبال مى کند که جنگ و تخريب را به يکى از سودآورترين حوزه هاى اقتصاد سیاسی تبديل کرده است. به عبارت دیگر میزان انباشت سرمایه و آزمایش اسلحه های مدرن انبار شده در دست قدرت های جهانی و کمپانی های اسلحه سازی در راستای سودآوری بیشتر، معنای حقوق بشر و دمکراسی تابعی از میزان بکار گیری انباشت سرمایه و سودآوری سرمایه، معنای خود را تعیین خواهد کرد. ایدئولوژی امپریالیسم پس از جنگ اول جهانی در بوجود آمدن ایدئولوژی نازیسم و فاشیسم به اوج توحش خود رسید. این واژها تمامن کارکردهای عملی با رویکرد های سیاسی – اقتصادی داشته و دارد و سلطه انحصارها اقتصادی خود را بر زندگی جامعه انسانی به شیوه ی تمامن فزاینده یی تقویت می‌کند و نیروی انحصارهای اقتصادی را با نیروی دولت در دستگاه واحدی متحد می‌سازد تا حداکثر سود برای بورژوازی (طبقه ی مسلط بر ابزار تولید)  تامین شود و نهایتن بر قوام نظام سرمایه داری برای انباشته سرمایه ادامه دهد. یکی از مصداق های بارز آن در قرن بیستم است که در دهه ی سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ میلادی با نمایان شدن بحران های سیاسی و اقتصادی، ظهور و شکل گیری مبارزات ضد تبعیض نژادی سیاه پوستان در آمریکا، دیدیم سیاست های تجاوزگرانه آمریکا در خاورمیانه، ویتنام و کامبوج با شکست مواجه شد.

به قول لنین در سخنرانی خود در سال ۱۹۱۷ پیرامون جنگ و انقلاب: «از دیدگاه مارکسیسم، یعنی از دید سوسیالیسم نوین علمی، موضوع اصلی در هر بحثی بوسیله سوسیالیست ها در مورد چگونگی ارزیابی جنگ و چگونگی برخورد با آن، این است: جنگ به چه دلیلی انجام ميشود، و کدام طبقات آن را بر صحنه آورده و هدایت ميکنند». اگرچه این مطلب نمیخواهد به تمام جوانب جنگ و از جمله اهداف استراتژیک و اصلی صاحبان سرمایه برای جنگ  بپردازد،  اما به این بعد مسئله معطوف است که به این سئوال پاسخ دهد که  گسترش صنایع نظامی و فروش تسلیحات در واقع سودآوریش در خدمت استراتژی منافع کدام طبقه عمل خواهد کرد؟


موسس بین المللی صلح استکهلم در تحقیقات خود بوضوح نشان داد اگرچه آمریکا با غلبه جهانی بر فروش تسلیحات، خود را تقویت کرده است اما همزمان دولت فرانسه در لیست بزرگترین صادر کنندگان تسلیحات در جهان از رقبای خود ازجمله دولت روسیه نیز پیشی گرفته است.  همین موسسه تحقیقاتی در ادامه نشان داده است که تهاجم نظامی روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و بعدن ادامه جنگ، خرید تسلیحات در اروپا را به شکل چشمگیری افزایش داده و تولیدکنندگان در کمپانی های امریکایی سود اصلی را به دست می آورند. پنج صادرکننده بزرگ تسلیحات در سراسر جهان ازجمله آمریکا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان در بازار سودآوری فروش تسلیحات سودهای کلانی را به جیب زده اند. روسیه پس از حمله به اوکراین، به دلیل مجموعه‌ای از تحریم‌ها در بازار تسلیحات و تجهیزات نظامی با مشکلات جدی روبرو شد. و بر همین اساس ایران از نظر کشورهایی که پیش از این به تجهیزات نظامی روسیه وابسته بودند، به گزینه ای قابل دسترس و قابل اهمیتی تبدیل شد. به این معنا که سرمایه‌گذاری مشترک ایران و روسیه می‌تواند فروش تسلیحات متعارف آنها را افزایش دهد و کمک های موشکی و پهبادی ایران به روسیه واقعیتی انکارناپذیر است.


ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو به روزنامه آلمانی «ولت ام زونتاگ» گفت: «ما باید مبنای صنعتی خود را سریع تر بازسازی و گسترش بدهیم تا بتوانیم ارسال تسلیحات و تجهیزات به اوکراین را افزایش داده و ذخایر خود را دوباره پُرکنیم. یعنی از تولید کُند و آهسته در زمان صلح، به تولید سریع رو بیاوریم که در هنگام منازعات به آن نیاز است« بی دلیل نیست دبیر کل ناتو از اعضای این پیمان خواست تا اقتصاد اروپا را به میزان قابل توجهی بر تولید تسلیحات و مهمات متمرکز سازد. او گفت چون روسیه تمام اقتصاد خود را به جنگ متمرکز می سازد، ما نیز باید برای امنیت خود بیشتر تلاش کنیم.


تهاجم و شروع جنگ دوباره نیروی ارتجاعی اسلامی حماس به دولت آپارتاید و فاشیست اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ علیه شهر‌های نزدیک به نوارغزه، و در ادامه این جنگ آگهی تبلیغاتی یک شرکت سرمایه گذاری اسرائیلی در وب سایت روزنامه اسرائیلی “هاآرتص”، با انتشار مقاله ای هدفمند تحت عنوان «سیستم‌های دفاعی پیشرفته ای که اسرائیل و ایالات متحده خودشان را با آن تجهیز کرده‌اند» حمایت های مالی مردم این کشورا تشویق می کند تا در شرکت های تسلیحاتی و نظامی سرمایه گذاری کنند. در این مقاله آمده است: «در جنگ بین اسرائیل و حماس که خطر گسترش آن به مرزهای شمالی و احتمال مداخله ایالات متحده را در پی دارد، از سیستم های تسلیحاتی پیشرفته و هوشمند استفاده می شود. بسیاری از آنها توسط شرکت های آمریکایی فهرست شده در لیست شاخص هوافضا و دفاع  اسپوتنیک قرار دارند« و از زمان شروع جنگ در ۷ اکتبر، شاخص آمریکایی در زمینه هوافضا و امنیت در واقع در طی ده روز ۵.۸۸ درصد افزایش یافت. پس از شروع جنگ، مدیر عامل شرکت RTX، شرکت خوشه‌ای چند ملیتی و غول اسلحه سازی آمریکایی، گزارشی را برای سرمایه گذاران ارسال کرد که از آنها می خواست از کمک های نظامی آمریکا به اسرائیل حمایت کنند. بر همین اساس «گرِگ هِیز» رئیس شرکت آمریکایی «ریتون تکنالوجیز»، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان تجهیزات نظامی ایالات ‌متحده آمریکا و بزرگترین تولیدکننده موشک‌های هدایت ‌شونده در جهان تضمین می دهد: «اگر به سبد سرمایه گذاری این شرکت نگاه کنید، مزایای بازسازی سهام موشکی را مشاهده خواهید کرد« سهام این شرکت شریک پروژه «گنبد آهنین» اسرائیل که تولید کننده رادار و گلوله های هدایت شونده است، از زمان شروع جنگ ۱۳.۴۶ درصد افزایش یافته است بر همین اساس تبلیغات قدرت بازدارندگی این گنبد آهنین در برابر حملات موشکی رژیم سرمایه داری ایران در برابر دولت اسرائیل، شاخک های دولت های عربی ثروتمند حوزه خلیج فارس برای سرمایه گذاری با چشم اندازی نه چندان دراز مدت برای بازدارندگی در برابر تهدیدات دولت ایران ترغیب کرده است. بر همین اساس تبلیغات فروش تسلیحات و تشویق حمایت های مالی و سرمایه گذار در این شرکت های که سهامداران آن در خدمت ارتش‌ها و دولت‌های غربی هستند سالها است در پشت پرده ی شعارهای دروغین و بی معنای دمکراسی خواهی، نظم نوین جهانی و حقوق بشری نقش اساسی در ارتکاب به جنایت و نسل کشی را تدارک دیده اند، و نسل کشی مردم فلسطین توسط دولت فاشیست اسرايیل در این چارچوب قابل تامل و تعمق است. دقیقن بر همین اساس است که اعترضات دانشجویان در آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی از دانشگاه‌های خود می‌خواهند که روابط مالی خود را با شرکت‌های اسرائیلی و دیگر شرکت‌هایی که از جنگ سود می‌برند قطع کنند و با مؤسسات آموزشی در اسرائیل همکاری نکنند.


یکی از سودآورترین مولفه های درآمدهای اقتصادی قدرت های سرمایه داری در جهان، رقابت تسلیحاتی است. هر سال بر میزان فروش تسلیحات در سراسر جهان افزوده می‌شود. هرگاه سخن از اقتصاد جنگ می‌شود، معمولن تجارت پُر‌سود تسلیحات سبک و سنگین شرکت های خصوصی صنایع نظامی یک عنصر کلیدی از اقتصاد جنگ است. رقابت های تسلیحاتی از جنگ دوم جهانی به این طرف یکی از پُر هزینه ترین کارکردهای اقتصادی و سودآوری را به همراه داشته و کماکان ادامه دارد. این تسلیحات برای حمایت از استثمارکنندگان و حفظ منافع طبقه سرمایه دار جهانی و برای حراست از تعمیق هر روزه شکاف های طبقاتی به قیمت گسترش فقر در جهان است. این تسلیحات برای حفظ کسب سود حداکثر در جهان ساخته و تولید می شود. پیوند میان مباحث اقتصادی و استراتژیک در حوزه جنگ اقتصادی در ادامه چشم اندازه قدرت امپریالیسم جهانی برای مصرف سلاحها انباشته شده در انبارهای اسلحه سازی و میزان کاربرد آزمایش این سلاح ها از طرف قدرت های سرمایه داری و کمپانی های بزرگ تسلیحاتی از پایان جنگ دوم جهانی، منجر به جنگ های بزرگ و کوچک در نقاط مختلف جهان شده که در بکار گیری مردم بی دفاع کشورهای مختلف جهان، نقش آزمایش شدگانی را دارند تا میزان عملکرد در تخریب و کشتار جمعی در آزمایشگاه کمپانی های اسلحه سازی جهان نتایج مطلوب را برای منافع طبقه سرمایه داری جهانی را مورد آزمایش قرار دهد. اگرچه داشتن منابع غنی انرژی نفت و گاز در خاورمیانه، موقعیت خاص ژئوپولیتیک از منافع زیربنایی غیر قابل اغماض برای قدرت‌های بزرگ سرمایه داری در جهان محسوب می‌شود، اما در این راستا فروش تسلیحات نظامی از سوی قدرت های سرمایه داری و نقش اقتصاد سیاسی برای ترغیب دولت های دیگر جهت سرمایه گذاری و خریدهای کلان این صنعت سود آور نقش تعیین کنند و استراتژی درازمدت نظام سرمایه داری در رقابت بازارها قدرت های جهانی و منطقه ای دنبال می کند. هزینه‌های نظامی جهان که پس از جنگ سرد روندی نزولی به خود گرفته بود، از سال ۲۰۰۰ میلادی  به بعد و به ‌ویژه پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، روندی کاملا صعودی پیدا کرده است. به این معنا که در جهان سرمایه داری قرارداد صلح به معنای پایان جنگ نیست بلکه توافقی است برای ادامه سیاست های اقتصادی و سیاسی و منتظر ماندن برای امکان جنگ های دیگر تا بتواند بحران های ساختاری نظام سرمایه داری جهانی را حل و فصل کنند و بر همین اساس تاریخن شاهدیم اين سياست گاهن به جنگ تبديل مى شود، يا جنگ که با سياست در راستای بنیان های ادامه سیاست های اقتصادی معنا و مفهوم پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر در سطح کلان بر اساس انگیزه ی سود، کالایی کردن انسان و از خود بیگانگی رسالت امپریالیسم برای قانونمند کردن سیستم سرمایه داری در تمام اشکال، کنترل بر ابزار تولید، مالکیت در جهت انباشت سرمایه، رقابت بازار آزاد و قدرت سیاسی درهمسویی بر روند تحکیم استراتژی خود در جهان با رهبری آمریکا، چین، روسیه  کشورهای اروپایی و همچنین قدرت های نظامی و مالی منطقه ای ازجمله ایران، عربستان، ترکیه و … در بلوک بندهای سیاسی اقتصادی در خاورمیانه  کماکان در حال ایفای نقش تاریخی برای نیل به استراتژی مطلوب خود است. ثمره ی تلاش و کوشش سرمایه داری جهانی برای انباشت سود سرمایه نتیجتن به قیمت آواره شدن انسانهای بی دفاع، جنگ، جنایت، کشتار و مرگ میلیونها انسان منجر شده و امروزشاهد قربانی شدن و نسل کشی مردم فلسطین میان و تخاصمان دولت آپارتاید و نسل کش اسرائیل و دولت ارتجاعی و سرکوبگر ایران و دیگر گروههای مرتجع اسلامی از جمله حماس و حزب الله در آن مناطق هستیم.


شعار جنگ برای رسیدن به دمکراسی و رعایت حقوق بشر، انهدام تسلیحات کشتار جمعی، مبارزه با تروریسم، ثبات و امنیت از سوی قدرت های سرمایه داری جهان شعارهای فریبنده ای است برای توجیه هر جنایتی در جهت شکل‌گیری و تحکیم ساختار‌ها ی اقتصاد سیاسی که با کمک رسانه های جهانی سرمایه داری و الگوهای مهندسی شده هر روز تبلیغ می شود و استمرار این دسته از سیاست‌ها برای غالب کردن هژمونی اقتصادی _ سیاسی برای بقای بیشتر سرمایه داری جهانی است. سرمایه داری ماهیتن در غالب کردن هژمونی خود در سطحی کلان با اتکاء بر انگیزه ی سود، کالایی کردن انسان، از خود بیگانگی و استثمار در اقتصاد بازار آزاد و مالکیت خصوصی می توان آنرا را شناسه کرد. رسالت امپریالیسم برای قانونمند کردن نظام و مناسبات سرمایه داری در تمام اشکال، کنترل بر ابزار تولید، مالکیت در جهت انباشت سرمایه، رقابت بازار آزاد و قدرت سیاسی درهمسویی بر روند تحکیم استراتژی خود در حال ایفای نقش تاریخی برای نیل به استراتژی مطلوب خود، به قیمت آواره شدن انسانهای بی دفاع، جنگ، نسل کشی، جنایت، کشتار و مرگ میلیونها انسان بی دفاع منجر شده که امروز بار دیگر مردم فلسطین را آماج این قتل عام و نسل کشی  روبرو کرده است.   


سخن آخر

به گفته لنین : «جنگی که سرمایه داران همه کشورها به پا کرده اند به پایان نخواهد رسید. مگر با انقلاب کارگران علیه این سرمایه داران. تا وقتی که کنترل در حرف باقی میماند و به عمل در  نمی آید، و تا وقتی که دولت پرولتاریای انقلابی جایگزین دولت سرمایه داران نشده، دولت محکوم است که صرفا تکرار کند: ما داریم بسوی فاجعه می رویم.»


امروز در جهان و مشخصن در خاورمیانه جنگ و خونریزی زبانه می کشد. این جنگ در واقع ربطی به هیچکدام از مولفه های انسانی‌ از قبیل یک زندگی بهتر، آسایش و امنیت، ندارد. در واقع این جنگ، چالش میان قدرت های امپریالیستی و کشورهای بزرگ سرمایه داری و بازوی نظامی شان برای سهم خواهی بیشتر بر سر منابع زیربنایی و میزان نفوذ شان بر دیگر کشورها است. باید به این تحلیل مارکس کاملن تاکید دوباره کرد که طبقه ی کارگر باید این سیستم را با هژمونی طبقاتی خود سرنگون کند و به مقبولیت اجتماعی برای برقراری سوسیالیسم با اتکاء به پراتیک خود رهایی اجتماعی ضرورت دوچندان در سطح بین المللی پیدا کرده است. برای اینکه دنیا را از زیر حاکمیت نظام سرمایه داری، فشار اقتصادی و جنگ رها سازیم، برای توده های وسیع  جامعه کارگر جهانی و انسان گرسنه در جهان، اتحاد نیروهای رادیکال در هژمونی جهانی و منطقه ایی برای انقلاب سوسیالیستی و ساختن سوسیالیسم یک امر زمینی و ضروری است و به قول لنین «هیچ چیزی بجز انقلاب کارگران در چند کشور نميتواند جنگ را مغلوب کند. جنگ، بازی نیست، چیز دهشتناکی است که جان میلیونها نفر را ضایع مي کند و به آسانی نميتوان پایانش داد.» به این معنی باید سوسیالیسم را به امر مبارزات روزمره سیاسی – اجتماعی اکثر مردمان جامعه، طبقه کارگر، نیروهای پیشرو رادیکال جامعه، جنبش رهایی زنان، احزاب و سازمان های رادیکال چپ و کمونیست تبدیل نمود و هژمونی خود را در یک صدایی «یا سوسیالیسم یا بربریت» به پیش برد. 

۱۳ مه ۲۰۲۴

۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

اشتراک در شبکه های اجتماعی: