سند سیاسی مصوب کنگرهی هجدهم کومهله (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران); جهت گیریها، وظایف و اولویتهای کومهله در کردستان
جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
کنگرهی هجده کومهله
گسترش مناسبات تولید سرمایهداری در ایران در طی سه دهه اخیر و تداوم روند صنعتیشدن، هر چند با آهنگی کاملاً نامتوازن موقعیت طبقه کارگر و جنبش این طبقه و شهرهای کردستان را نیز دگرگون کرده است. در این دوره از یک طرف ماشینیشدن کشاورزی، خشکسالیهای پیدرپی و فقر روز افزون زحمتکشان روستایی و از سوی دیگر پیدایش مراکز جدید کار و تأسیس واحدهای تازه صنعتی در شهرها، رونق کارهای ساختمانی و راهسازی و پروژههای گازرسانی عوامل مهمی در مهاجرت زحمتکشان روستا به شهر و چند برابر شدن جمعیت شهرهای کردستان بودند. این موج از رویآوری زحمتکشان روستا به شهرها و اسکان آنها در حاشیه شهرها که جز فروش نیروی کار راه دیگری برای تأمین معیشت خود نداشتند و نیز گسترش مناسبات تولید سرمایهداری جمعیت کارگران و تهیدستان شهری در کردستان را نیز بهطور چشمگیری افزایش داده است.
اگر چه موج رویآوری زحمتکشان روستا به شهرها از یک سو و تشدید سرکوبگریها و استبداد سیاسی از سوی دیگر بر سطح خواستهها و مبارزات کارگران در دههی هفتاد تأثیرات خود را بر جای گذاشت، اما کارگران کردستان همراه با هم طبقهایهای خود در سراسر ایران این دوره را پشت سر گذاشتهاند. این موج مهاجرت در شرایطی که زیرساختها و خدمات شهری و اجتماعی پاسخگوی این افزایش جمعیت نیستند، پدیده حاشیهنشینی در شهرهای کردستان را نیز گسترش داده است. کمبود و یا فقدان خدمات شهری و نرخ بالای بیکاری بهویژه در میان جوانان این مناطق را به کانون خشم و نارضایتی از وضعیت موجود تبدیل کرده است. آبان ۱۳۹۸ فقط فرصتی بود که خشم و اعتراض تهیدستان در شهرهای کردستان نیز فوران کرد و نشان داد که چه پتانسیل عظیم مبارزاتی در این شهرها نهفته است. خروش تهیدستان شهری در جریان اعتراضات سراسری آبان نشان داد که قیام شهری محتملترین شکل به زیر کشیدن سلطه رژیم جمهوری اسلامی در کردستان است.
این تحولات بر متن تداوم و تعمیق بحران سرمایهداری ایران شکاف طبقاتی در جامعه کردستان را نیز عمیقتر کرده است. اگر در نتیجه بیکاری و فقر و فلاکت بیسابقهای که به کارگران و زحمتکشان تحمیل شده اکثریت آنان به زندگی کردن در زیر خط فقر سوق داده شدهاند، در مقابل اقلیتی کوچک از سرمایهداران و تجار با تشدید استثمار و بهرهمندی از برخی امتیازات دولتی به ثروتهای افسانهای و زندگی در ناز و نعمت دست یافتهاند. بر بستر این اوضاع کارگران بیش از پیش هویت طبقاتی خود را بازیافته و قطببندی سیاسی در کردستان شفافیت بیشتری پیدا کرده است. به هم مرتبط شدن فعالین جنبش کارگری در کردستان در یک شبکه گسترده از روابط اجتماعی و مبارزاتی، پیوند و ارتباط آنان با فعالین جنبش کارگری در سطح سراسری، ابراز وجود آنان در صحنه سیاسی کردستان فقط نمودی از این هویتیابی طبقاتی کارگران در کردستان است.
تعمیق شکاف طبقاتی، مبارزه کارگران برای بهبود شرایط کار و زندگی، نقش آنان در برپایی مراسم و آکسیونهای اول ماه مه و هشت مارس و حضور آنان در صحنه سیاسی جامعه، بسترهای رشد جنبش سوسیالیستی در کردستان بودهاند. این واقعیات به بهترین شکل نقش و جایگاه طبقه کارگر در تحولات کردستان را نشان میدهد و همین موقعیتی که طبقه کارگر با طرح مطالبات طبقاتی در صحنه سیاسی و مبارزاتی کردستان پیدا کرده است به روشنی زمینههای تقویت کومهله بهعنوان یک جریان رادیکال کمونیستی را توضیح میدهد. کومهله برای کارگران کردستان سازمانی است که آرزوها و منافع طبقاتی آنان در صحنه سیاسی جامعه را نمایندگی میکند، سازمانی که خود را در قبال معضلات و مشکلات سر راه مبارزات کارگران پاسخگو، و مشارکت در مبارزات روزمره کارگران برای بهبود شرایط زندگیشان را امر خود میداند. کارگران و زحمتکشان کردستان کومهله را به اعتبار کمونیست بودن و دفاع از مصالح و منافعشان سازمانی مربوط به خود میدانند. طی این سالها کومهله به هر میزانی که بر خصلت کارگری و کمونیستی خود تأکید کرده و در پراتیک روزانه خود تلاش کرده که با زندگی و مبارزات کارگران و تودههای زحمتکش در کردستان عجین شود به همان میزان توجه کارگران را بخود جلب کرده و اعتبار و محبوبیت بیشتری در میان آنان پیدا کرده است. از سوی دیگر بنا به عامل وجود ستمگری ملی و مقاومت و مبارزهی تودهای علیه آن در کردستان، وجود سنت مبارزه مسلحانه و نقشی که کومهله بهعنوان مدافع منافع کارگران در تبدیل شدن به یک وزنهی مؤثر در صحنه سیاسی کردستان داشته، طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه را در موقعیت مناسبتری برای پیشروی قرار داده است. کومهله به هر میزان که توانسته کارگران و زحمتکشان و مردم ستمدیده کردستان را از زیر تأثیرات استراتژی و سیاستها و افکار احزاب ناسیونالیست بیرون بکشد، به همان میزان موقعیت خود را در رهبری جنبش انقلابی کردستان تقویت کرده و شرایط مناسبتری را برای تقویت مبارزه کمونیستی فراهم آورده است.
این روندها و سنگین شدن وزن اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر در کردستان و اعتباری که کومهله بهعنوان مدافع منافع این طبقه از آن برخوردار است ریشه در تعمیق و گسترش مناسبات تولید سرمایهداری دارد. کومهله تنها با تکیه بر نیروی کارگران و زحمتکشان و زنان ستمدیده کردستان و پاسخ دادن به همه مسائل و معضلات جامعه کردستان و ازجمله مسئله ملی از جایگاه منافع آنان است که میتواند پیشروی خود را تضمین کند. در همانحال جریانهای ناسیونالیست و بورژوایی که ربطی به منافع کارگران و زحمتکشان و مبارزه و اعتراض آنان ندارند، در نتیجه روند خودآگاهی و سازمانیابی این توده رنج و کار بهطور اجتنابناپذیری تضعیف میشوند. بنابراین وظایف و اولویتهای کومهله را باید از این واقعیات اجتماعی در کردستان نتیجه گرفت.
***
اولویتها و وظایف اصلی کومهله
سازماندهی تودهای کارگران
یکی از وظایف و اولویتهای ما ایفای نقش در سازمانیابی تودهای و طبقاتی کارگران در کردستان است. اینجا سخن از فراخوان یک حزب کاملاً مخفی و در تبعید برای ایجاد سازمانهای تودهای کارگران نیست، بلکه سخن از اولویت و وظایف کومهله است که فعالین و هواداران آن در یک شبکه گستردهی روابط طبیعی اجتماعی و مبارزاتی به گستردگی شهرها و روستاهای کردستان به هم مرتبط شدهاند. این طیف گسترده از فعالین و دوستداران کومهله در کارخانهها، کارگاهها و محیطهای کار و زندگی کارگران حضور داشته و ارتباط زنده و ارگانیکی با کارگران دارند. این طیف گسترده از فعالین کمونیست در دو دههی اخیر، نقش تعیین کنندهای در سازماندهی اعتصابات عمومی علیه سرکوبگریهای رژیم، و دهها حرکت تودهای داشتهاند. در اوضاع سیاسی متحول کنونی و با توجه به اینکه توازن قوای طبقاتی به نفع مبارزات کارگری و تودهای تغییر کرده است، زمینه برای برپائی سازمانهای طبقاتی و تودهای کارگران مستقل از دولت بیش از پیش فراهم آمده است. فقط برای نمونه تلاش سازمانیافته برای ایجاد سندیکای کارگران ساختمانی، تشکیل سندیکایهای کارگران خباز مستقل از نهادهای دولتی در شهرهای مختلف کردستان، ایجاد شورای کارگران بیکار و … و به هم پیوستن و پیوند آنها در کنفدراسیون تشکلهای کارگران کردستان، ایجاد کمیتههای محلات بویژه در محلات حاشیهنشین شهرها، از زنان و مردان مبارز و … عرصههایی از فعالیت در زمینه سازماندهی تودهای کارگران هستند که باید در دستور کار قرار گیرند.
دامن زدن به اعتراضات تودهای در کردستان
یکی دیگر از اولویتهای فعالیت کومهله دامن زدن به اعتراضات تودهای در کردستان است. در این دوره که جنبوجوش مبارزاتی سراسر ایران را فرا گرفته است، یکی از اولویتهای فعالیت ما تلاش در این زمینه است که نگذاریم جنبش انقلابی و حقطلبانه مردم کردستان از جنبش اعتراضی سراسری عقب بماند. کومهله همواره بر ضرورت پیوند و همبستگی مبارزه حقطلبانه مردم کردستان با دیگر جنبشهای پیشرو اجتماعی در سراسر ایران مانند جنبش کارگری، جنبش معلمان بهعنوان بخشی از جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی، و جنبشهای اعتراضی در سراسر ایران بهعنوان ممکنترین و نزدیکترین راه دستیابی مردم کردستان به خواستههایشان تأکید کرده است. تلاش در جهت تقویت این پیوند و همبستگی در شرایط کنونی که ما شاهد اعتصابات عظیم کارگری مانند اعتصاب شکوهمند کارگران هفتتپه، ادامه اعتصاب کارگران نفت و گاز و پتروشیمی، اعتصاب کارگران معادن، فولاد اهواز، هپکو و آذرآب در اراک، کارگران شهرداریها، پرستاران و اعتصابات و تجمعهای اعتراضی معلمان و بازنشستگان و … هستیم، اهمیت سیاسی و عملی بیشتری پیدا کرده است. در شرایط کنونی این احساس همسرنوشتی در کردستان لازم است خود را در اعتراضات تودهای علیه بیحقوقیها و شرایط فلاکتباری که رژیم جمهوری اسلامی به کارگران و اکثریت مردم تحمیل کرده خود را نشان دهد.
همزمان شدن اعتراضات تودهای در کردستان با اعتصابات کارگران و جنبشهای اعتراضی در سراسر ایران از زاویه بهبود هر چه بیشتر توازن قوا به سود طبقه کارگر و تهیدستان و به زیان رژیم جمهوری اسلامی نیز ضروری است. بنابراین لازم است به استقبال فرصتهایی که پیش میآیند بشتابیم و برای ایجاد فرصتهای تازه جهت تحکیم این پیوند و همبستگی از هیچ تلاشی دریغ نکنیم. اگر چه طی سالهای اخیر معلمان و بازنشستگان در کردستان و زنان در پیشاپیش آنان، بهعنوان بخشی از جنبش سراسری معلمان و بازنشستگان برای پیگیری مطالبات مشترک در اعتصابات و اعتراضات سراسری شرکت کردهاند، اما این مشارکت میتواند بسیار فعالانهتر، گستردهتر و سازمانیافتهتر باشد. فعالین کومهله در کردستان لازم است نقشهمند و پیگیر به استقبال این فرصتها بروند. فعالین جنبش کارگری و انسانهای مبارز که در یک شبکهی گسترده با هم پیوند دارند، لازم است برای پیوستن دانشآموزان و خانوادههای آنان به تجمعهای اعتراضی معلمان و بازنشستگان که در شهرهای مختلف کردستان برگزار میشوند نهایت تلاش خود را به عمل آورند. در این راستا تلاش برای ایجاد شوراهای دانش آموزان با مطالبات مشخص در سطح مدارس و به هم پیوستن این شوراها با تشکل معلمان و همبستگی آنان با اعتراضات معلمان از زمینه عینی برخوردار است. لازم است وقوع جنایاتی تحت نام قتلهای ناموسی در کردستان را، به زمینهای برای سازماندهی و برپائی اعتراضات تودهای علیه قوانین ارتجاعی زن ستیز و خشونت دولتی علیه زنان و به بستری برای سازمانیابی تودهای زنان تبدیل کرد. در کردستان با توجه به تشدید فقر و فلاکت اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری بهویژه در میان جوانان، و همچنین با توجه به اینکه هر هفته تعدادی از کولبران زحمتکش در مسیر حمل کولهبارهای خود آماج شلیک مزدوران رژیم قرار گرفته و کشته و زخمی میشوند، زمینه عینی برای برپائی جنبش بیکاران علیه بیکاری و علیه جنایات رژیم در حق کولبران و ایجاد شورای بیکاران وجود دارد. فعالین کومهله لازم است نقشهمندانه در همه عرصههای فعالیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و عرصههای ابراز وجود تودهای از جمله مبارزه علیه تخریب محیط زیست، دفاع از حقوق کودکان، مبارزه علیه بگیر و به بند فعالین سیاسی و مبارزه علیه مجازات اعدام و … حضور فعالی داشته باشند.
گسترش تشکیلات حزبی
گسترش تشکیلات حزبی در میان کارگران یکی دیگر از مهمترین اولویتهای فعالیت کومهله است. واقعیت این است که طول و عرض تشکیلات حزبی کومهله در میان کارگران و در داخل شهرها با میزان نفوذ و اعتبار اجتماعی و معنوی کومهله ـ سازمان کردستان حزب کمونیست ایران تناسبی ندارد. کومهله حتی آن طیف وسیعی از کارگران و انسانهای زحمتکش کردستان که خود را هوادار کومهله میشمارند در یک سازمان حزبی گرد هم نیاورده است. بنابراین کومهله بهعنوان یک تشکیلات کمونیستی لازم است به نفوذ سیاسی و معنوی خود در میان کارگران هر چه بیشتر بعد و دامنه تشکیلاتی ببخشد. فعالین کومهله لازم است بهعنوان یک فعالیت روتین بر متن حضور در عرصههای مختلف مبارزهی کارگران و تودههای زحمتکش، با تبلیغ و ترویج سوسیالیستی، با کار پر حوصله و سنگبرسنگ گذاشتن شبکههای سازمانی و حزبی کومهله را در میان کارگران سازمان و گسترش دهند. کار ترویجی و پایهمند ساختن و ایجاد حوزههای کمونیستی در میان کارگران یک عرصه اصلی فعالیت کومهله و فعالیت کمونیستی است و نباید در هیچ شرایطی از انجام آن کوتاهی کرد. با توجه به اینکه کومهله در طی بیش از چهار دهه گذشته در نقاط عطف جنبش کردستان از جایگاه دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان کردستان به نیازهای جنبش انقلابی کردستان پاسخ داده از اعتبار خاصی در میان کارگران برخوردار است. همین واقعیت در اوضاع متحول سیاسی کنونی و تغییر توازن قوا به نفع مبارزات کارگری و توده ای تسهیلات زیادی را برای گسترش تشکیلات حزبی در سطح کلان در میان کارگران فراهم آورده است.
حزبی که سیاستها و تاکتیکهای آن با مبارزه کارگران و تودههای زحمتکش درهم آمیخته شده باشد، حزبی که از فرصتهای که پیش میآیند با احساس مسئولیت در راستای منافع آنان بهره بگیرد، حزبی که در همین راستا به پیشواز ایجاد فرصتهای جدید برود، بدون تردید بستر و فضای سیاسی معنوی مناسبی برای گسترش سریع تشکیلات حزبی در میان کارگران فراهم می آورد. فعالین کومهله که خود را در ادامه سنت سازماندهی کوچ مریوان، برپائی بنکههای محلات در سنندج و سازماندهی اعتصابات عمومی در کردستان، در ادامه سنت سازماندهی مراسم اول مه و هشت مارس و برپائی کمیتههای محلات در مقابله با کرونا، سیل و زلزله و حوادث محیط زیست و غیره … میبینند، در شرایط کنونی نیز راه پیشروی خود را برای گسترش تشکیلات حزبی پیدا میکنند. آنچه روشن است این است که اوضاع سیاسی کنونی ایران و تغییر توازن قوا به سود جنبشهای اعتراضی و نیز پیوندهای نزدیک طیف نسبتا وسیعی از فعالین کومهله به همدیگر در یک شبکه از روابط طبیعی اجتماعی و مبارزاتی، ضرورت درجهای از تمرکز در امر سازماندهی برای پاسخگویی به نیازهای این دوره را پیش کشیده است که لازم در این زمینه با سنجیدگی عمل شود.
حاکمیت شورایی مردم در کردستان
یکی از وظایف و اولویتهای دیگر که لازم است بر آن تأکید کنیم، تلاش سازمانیافته در راستای تبدیل کردن بدیل و آلترناتیو حاکمیت شورائی مردم به یک گفتمان نیرومند در میان تودههای مردم کردستان است. با توجه به اینکه جامعه ایران گام به گام به یک موقعیت انقلابی نزدیک میشود، موقعیتی که پرونده قدرت سیاسی را به روی جامعه باز میکند، مسئله شکل دادن به بدیل حکومتی اهمیت سیاسی حیاتی پیدا کرده است. در برابر آلترناتیو و نقشهراه نیروها و احزاب ناسیونالیست که برای کسب قدرت سیاسی و تقسیم آن در بین خود و از بالای سر مردم و متکی کردن آن به یک ارتش میهنی و سیستم پارلمانی تلاش میکنند، لازم است آلترناتیو اداره شورایی جامعه را که بخشی از تجربهی مبارزه انقلابی خود مردم کردستان نیز بوده است به یک گفتمان نیرومند در جامعه تبدیل کرد. لازم است ایده سازمان و حاکمیت شورایی را به میان هر خانواده، جمع و محفلی برد. در شرایطی که جامعه گام به گام به یک دوره انقلابی نزدیک میشود لازم است برای برپا کردن شوراها در هر کارخانه و مرکز تولیدی، در هر محله و روستایی بسترسازی کرد. بدون تبدیل بدیل شورایی حاکمیت مردم به یک گفتمان نیرومند که یکی از عنصرهای تعیینکننده و رمزهای پیروزی جنبش انقلابی کردستان است، این نگرانی وجود دارد که تودههای مردم کردستان در تغییر و تحولات آینده یک بار دیگر به حاشیه رانده شوند و بعد از بیش از چهل سال مبارزه امکان این را پیدا نکنند که به شیوهای مستقیم در حاکمیت و اداره و مدیریت جامعه ایفای نقش کنند. تجربه کردستان عراق نمونه بسیار گویایی است که نشان میدهد حاکمیت احزاب ناسیونالیست از طریق پارلمان و وزارتخانهها نهتنها هیچ مجرایی برای دخالت مردم در قدرت سیاسی و اداره جامعه باقی نمیگذارد، بلکه پارلمان به وسیلهای برای دور نگاه داشتن مردم از دسترسی به اهرمهای اداره و مدیریت جامعه تبدیل شده است. نباید بگذاریم این تجربه در کردستان ایران نیز تکرار شود.
اﮔﺮ کارگران و مردم ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﮐﺮدﺳﺘﺎن ﻧﻤﯽﺧﻮاهند ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﮔﺮﻓﺘﺎر ﺁﯾند، لازم است از هم اﮐﻨﻮن به ﻓﮑﺮ ﭘﺎﯾﻪرﯾﺰﯼ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ شورایی ﺧﻮدﺷﺎن ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﮐﺎرﮔﺮان و زﺣﻤﺘﮑﺸﺎن و ﻣﺮدم ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﮐﺮدﺳﺘﺎن ﺑﺎﯾﺪ به ﻓﮑﺮ ﭘﺎﯾﻪرﯾﺰﯼ دوﻟﺘﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ هر زن و مرد ﮐﺎرﮔﺮ، و هر انسان زﺣﻤﺘﮑشی ﺑﺘﻮاﻧﺪ به شیوهی شورایی اهرﻣﻬﺎﯼ ﻗﺪرت ﺁن را در دﺳﺖ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ و ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎ در ﺣﻴﺎت ﺳﻴﺎﺳﯽ و ادارﻩ ﺟﺎﻣﻌﻪ نقش رهبری اﯾﻔﺎ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﮐﻮﻣﻪﻟﻪ ﺑﺮاﯼ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ مردم در ﮐﺮدﺳﺘﺎن اﻣﮑﺎنﭘﺬﯾﺮﯼ ﭘﺎﯾﻪرﯾﺰﯼ همچون حکومتی، یعنی “حکومت ﺷﻮراﯾﯽ” را ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻧﺸﺎن دهد. کومهله میخواهد ضرورت حاکمیت شورایی را به آگاهی جمعی ﻣﺮدم ﮐﺮدﺳﺘﺎن ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﺪ با این هدف که ﮐﻤﺘﺮ از ﺁن را ﭘﻴﺮوزﯼ به حساب نیاورند و ﺑﻪ ﮐﻤﺘﺮ از آن ﺗﻦ ندهند. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﮐﻮﻣﻪﻟﻪ ﺑﺮاﯼ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ شورایی اﻣﺮ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ در ﮐﺮدﺳﺘﺎنِ ﺁزاد ﺷﺪﻩ را ﺣﻖ ﺑﯽ ﭼﻮن و ﭼﺮاﯼ ﮐﺎرﮔﺮان و ﻣﺮدم ﺳﺘﻤﺪﯾﺪﻩ ﮐﺮدﺳﺘﺎن میداند و ﮐﻮﻣﻪ ﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺎ هیچ ﺣﺰب و ﮔﺮوهی ﺑﺮ ﺳﺮ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻗﺪرت در ﺁﯾﻨﺪﻩ وارد ﻣﺬاﮐﺮﻩ و ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺷﻮد، زیرا حاکمیت را نه از آنِ این حزب و آن سازمان، بلکه قدرت سیاسی و اداره امور جامعه به سوی برابری و رهائی را از آنِ تودههای مردم میداند. بر اساس ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﮐﻮﻣﻪﻟﻪ ﺑﺮاﯼ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ مردم در ﮐﺮدﺳﺘﺎن، ﺑﺎ در هم پیچیدن ﺑﺴﺎط ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ ﺟﻤﻬﻮرﯼ اﺳﻼﻣﯽ در ﮐﺮدﺳﺘﺎن، ﮐﺎرﮔﺮان و زﺣﻤﺘﮑﺸﺎن، زنان ستمدیده و فرودستان ﮐﻪ اﮐﺜﺮﯾﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺗﺸﮑﻴﻞ ﻣﯽ دهند، ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ و ﻗﺎدر هستند ﻗﺪرت را در دﺳﺖ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ. مطابق برنامه کومهله برای حاکمیت شورایی مردم در کردستان، یک ساختار ﺷﻮراﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻣﮑﺎن ﺷﺮﮐﺖ و دﺧﺎﻟﺖ وسیعترین ﺗﻮدﻩها را در اﻣﺮ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ و مدیریت جامعه ﻓﺮاهم ﻣﯽﺁورد و از منافع و مصالح آنها حمایت میکند.
ﺁﻧﭽﻪ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﮐﻮﻣﻪﻟﻪ ﺑﺮاﯼ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ مردم کردستان ﺑﺮ ﺁن ﺗﺎﮐﻴﺪ ﻣﯽ ﺷﻮد، حاﮐﻤﻴﺖ ﺷﻮراﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در رأس ﺁن ﮐﻨﮕﺮﻩ ﺳﺮاﺳﺮﯼ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن ﺷﻮراها و در ﭘﺎﯾﻴﻦﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ ﺁن ﺷﻮراهاﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﺷﻬﺮ و روﺳﺘﺎ و محل کار ﻗﺮار دارﻧﺪ و از ﻃﺮﯾﻖ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺷﻮراﯾﯽ ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﺎً بهعنوان ﻋﻀﻮﯼ از دوﻟﺖ در اﻣﺮ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ ﻧﻘﺶ ﻓﻌﺎل دارﻧﺪ و از ﻃﺮﯾﻖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد در ﺳﻄﻮح ﻣﺨﺘﻠﻒ، شوراهای ﻧﺎﺣﻴﻪاﯼ، اﯾﺎﻟﺘﯽ، ﻣﺤﻠﯽ و ﺳﺮاﺳﺮﯼ در همه ﻋﺮﺻﻪهای ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، دﺧﺎﻟﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻧﻴﺮوﯼ ﻣﺴﻠﺢ ﻣﺤﻠﯽ ﺗﺤﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪهی کنگره ﺳﺮاﺳﺮﯼ ﺷﻮراها اﻣﻮر ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ دﻓﺎع از دﺳﺘﺎوردهای ﻣﺮدم ﮐﺮدﺳﺘﺎن را در برابر تهدیدها و ﺗﻌﺮضهای دوﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰﯼ و ﯾﺎ هر ﻧﻴﺮوﯼ دﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺧﻮاهد داﺷﺖ.
شکل دادن به قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان
یکی دیگر از اولویتهای کومهله شکل دادن به قطب یا بلوک چپ و سوسیالیستی در کردستان است. جامعه کردستان هم یک جامعه سرمایهداری و طبقاتی است. در این جامعه نیز بر متن جدال و کشمکش و رویارویی طبقات و جنبشهای اجتماعی، گرایشها و سنتهای مختلف سیاسی بهعنوان واقعیات عینی و غیر قابل انکار وجود دارند که هر کدام از این سنتها و گرایشهای سیاسی اجتماعی و جا افتاده، خود بستر شکلگیری احزاب و جریانات مختلف سیاسی را به وجود آورده است. گرایش اسلام سیاسی، جنبش و سنت ناسیونالیستی و جنبش سوسیالیستی هر کدام بخشی از واقعیت عینی جامعه کردستان را تشکیل میدهند.
وجود گرایش سلفیگری به دلیل عملکرد تاریخی رژیم جمهوری اسلامی در استفاده از نیروهای اسلامی برای تضعیف و مقابله با نیروهای چپ و سوسیالیستی و رشد سکولاریسم و دیگر احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان، هر چند ضعیف، اما یک واقعیت انکارناپذیر است. گرایش اسلام سیاسی، علاوه بر گرایشهای درون حکومتی در قالب گروههای سلفی و یا جریان مفتیزاده بخشی از واقعیات جامعه کردستان هستند. یا همانگونه که میبینیم بر بستر گرایش ناسیونالیستی در کردستان احزاب و سازمانهای مختلفی شکل گرفته و فعالیت میکنند و دارای کادر، پیشینهی تاریخی و سنتهای جاافتاده فعالیت خود هستند. در اینمیان جنبش سوسیالیستی در کردستان هم از این قاعده مستثنی نیست. بر متن این جنبش عینی و واقعی کومهله و احزاب مختلف سیاسی فعالیت میکنند. این جنبش هم کادر و فرهنگ و سنتهای مبارزاتی شناختهشدهی خود را دارد. سنت اعتصابات عمومی، اعتصابات و اعتراضات کارگری، برگزاری مراسم اول ماه مه، برگزاری روز جهانی زن، دفاع از حقوق کودکان و … بخشی از سنتهای این جنبش و گرایش اجتماعی به شمار میآیند. درست است که کومهله از نفوذ اجتماعی و اعتبار غیر قابل انکاری در جامعه کردستان برخوردار است، اما احزاب سیاسی چپ و کمونیستی دیگر نیز برای نمونه احزاب کمونیست کارگری بر متن همین سنت مبارزاتی در کردستان فعالیت میکنند. بنابراین اگر جنبش و گرایش ناسیونالیستی در کردستان یک گرایش تحزبیافته است، گرایش چپ و سوسیالیستی هم در این جامعه یک گرایش تحزبیافته است.
بر متن این اوضاع عمومی تلاش چند سال پیش احزاب ناسیونالیست در کردستان برای گرد آمدن در ”مرکز همکاری” و توافق نظر آنها بر سر مبانی مشترک همکاری به لحاظ تاریخی در جامعه تحزبیافتهای مانند کردستان یک گام به پیش است و انتخاب سیاسی بین راست و چپ جامعه را برای تودههای مردم تسهیل میکند. کار ما مخالفت با نفس شکلگیری ائتلاف احزاب ناسیونالیست نیست، بلکه کومهله نیز باید از موضع پاسخگویی به نیاز مبارزه کارگران و زحمتکشان کردستان ابتکار عمل تلاش برای ایجاد یک قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان را در دست بگیرد. شکلگیری قطب چپ و سوسیالیستی، جنبش سوسیالیستی در کردستان را در موقعیت مناسبتری برای بیرون کشیدن مردم از زیر تأثیر استراتژی و سیاستهای احزاب ناسیونالیست و ائتلاف آنان قرار میدهد. این قطب میتواند بر پایه توافق مشترک حول مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی، مبارزه برای سوسیالیسم و پیگیری استراتژی سوسیالیستی در جنبش انقلابی کردستان شکل بگیرد. تلاش برای جلب همکاری پایدار دیگر احزاب و نیروها و جمعهای کمونیست در کردستان و شکل دادن به قطب رادیکال و سوسیالیستی و توافق بر سر پیشبرد پروژهها و سازماندادن کمپینهای سیاسی و تبلیغی میتواند به تقویت جنبش سوسیالیستی در جامعه کردستان منجر شود. همانطور که بارها تأکید کردهایم با سازماندهی کمپین مقابله با کشتار کولبران در کردستان، بهراه انداختن جنبش علیه بیکاری، کمپین حول دفاع از بیانیه حقوق پایهای مردم زحمتکش در کردستان، کمپین دفاع از حاکمیت شورائی مردم در جامعه تحزبیافتهای مانند کردستان که سرشار از تجارب مبارزاتی است و با این نوع کارزارها است که میتوان رویداد خلق کرد و فرصت مناسب فراهم آورد. بر متن پیشبرد این فعالیتها است که جنبش و گفتمان سوسیالیستی در کردستان میتواند نقش هژمونیک و رهبری به دست آورد. با سازماندهی این نوع کارزارهای مؤثر در کردستان است که هزاران “منفرد” کمونیست، انسانهای چپ و رادیکال با گرایشهای سیاسی و نظری مختلف به آن میپیوندند و جایگاه خود را در این کارزارها پیدا میکنند. بنابراین تأکید بر سیاست سازماندهی قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان راه واقعبینانه و ضروری جلب همکاری مبارزان سیاسی و فعالین سوسیالیست در کردستان و در خارج از کشور میباشد. کومهله با جلب همکاری احزاب چپ و کمونیست و تمام محافل چپ و رادیکال در این جامعه است که میتواند به تقویت گفتمان سوسیالیستی در کردستان کمک کند. تقویت کومهله نیز از همین مسیر میگذرد.
کومهله و راهحل مسئله ملی در کردستان
یکی دیگر از اولویتهای ما آگاهمندی و همراهسازی هر چه بیشتر کارگران و زحمتکشان و مردم ستمدیده به راهحل کومهله برای مسئله ملی در کردستان است. باید تلاش کرد که راهحل واقعبینانه برای حل مسئله ملی در کردستان هر چه فراگیرتر پذیرش بیابد و مقبولیت اجتماعی پیدا کند.
همانگونه که بارها تأکید کردهایم، کومهله خواهان حق تعیین سرنوشت به معنی حق تشکیل دولت مستقل برای مردم ساکن در استانها و مناطق کردنشین است. اما تأمین شرایطی که در آن مردم کردستان بتوانند بدون نگرانی از تهدیدات و اعمال فشارهای نظامی، پلیسی، سیاسی و اقتصادی و غیره آزادانه از این حق خود استفاده کنند، در گرو مبارزه برای یک اعتلای انقلابی در ایران، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و برقراری حکومتی است که برخورداری عملی از همه حقوق دمکراتیک مردم را تأمین نماید. بر این مبنی، تنها راه واقعبینانهی رفع ستم ملی از مردم کردستان مشارکت آنان در یک جنبش انقلابی سراسری به منظور سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی و تأمین آزادیهای دموکراتیک و آزادیهای بدون قید و شرط سیاسی است.
اما کومه له در شرایطی بر استراتژی سوسیالیستی خود برای رفع ستمگری ملی تأکید میکند، که ناسیونالیسم نیز جامعه کردستان را تحت تأثیر سیاستها و عملکرد خود قرار داده است. اگر چه نطفه و نمودهای اولیهی جنبش ناسیونالیستی در کردستان در قالب واکنش فئودالهای محلی در مقابل تعرضات دولت مرکزی عرض اندام کرد، اما به موازات زوال نظام فئودالی و پیدایش و رشد نظام سرمایهداری در این مناطق، ایدئولوژی ناسیونالیستی در میان طبقات و اقشار نوظهور و مرفه نفوذ پیدا کرد و به ایدئولوژی غالب بورژوازی و لایههایی از اقشار متوسط و خردهبورژوایی کردستان تبدیل شد. ناسیونالیسم ایدئولوژی و اهداف سیاسی معینی است که در جامعهی کردستان هم مانند بسیاری جوامع دیگر همزاد پیدایش و گسترش مناسبات سرمایهداری به یک جنبش سیاسی تبدیل شده است. احزاب سیاسی و طیفی از برنامههای سیاسی مختلف بر اساس این ایدئولوژی بورژوایی بنیانگذاری و تدوین شدهاند. این ایدئولوژی دارای جهانبینی، استراتژی سیاسی، فرهنگ و سنتهای خاص خود است. تاریخ رشد و گسترش سرمایهداری نشان میدهد که ایدئولوژی و برنامهی ناسیونالیسم عمدتاً بر اساس نیاز سرمایهداری هر ملت به ایجاد بازار داخلی و منحصر کردن این بازار در چارچوب مرزهای معین و ضرورت حفظ این مرزها به اتکا به نیروی تودههای ساکن در آن مناطق، شکل گرفته است. ناسیونالیسم، فرهنگ و ادبیات و هنر و سمبلهای خاص خود را برای تسهیل امر بسیج تودهای در خدمت تحقق این هدف طبقاتی بهوجود آورده است. با این وجود، امروز که با رشد خارقالعاده و جهانیشدن سرمایهداری، همهی مرزها بر روی حرکت کالا و سرمایه باز شده است، پایههای اقتصادی این ایدئولوژی مبنی بر ایجاد بازار داخلی و ملی از بین رفته است. سرمایهداران کردستان نیز گام نهادن در مسیر ادغام در بازار جهانی را در راستای منافع طبقاتی خود میدانند. اکنون بقای ستمگری ملی در کردستان در بیحقوقیهای سیاسی و اداری، فرهنگی، عقب نگه داشتن کردستان به لحاظ اقتصادی و ساختارهای ضعیف خدمات اجتماعی که دود آن اساساً به چشم کارگران و زحمتکشان کردستان میرود، با برجستگی خودنمایی میکند. ناسیونالیسم از وجود این بیحقوقیها و ستمگریها تغذیه میکند و حضور خود در صحنه سیاسی جامعه را حفظ کرده است. اما از آنجا که به حکم همین تحولات اجتماعی و اقتصادی چند دههی اخیر، طبقه سرمایهدار و اقشار مرفه جامعه انگیزهای برای مبارزه در جهت رفع ستمگری ملی ندارند و احزاب ناسیونالیست هم به حکم همین تحولات بیش از پیش، خود را با گرایش و آرزوهای پایگاه طبقاتی خود یعنی سرمایهداران و طبقات دارا منطبق کردهاند و به جای آن که رفع ستم ملی را هدف خود قرار داده باشند، تنها به کسب بخشی از قدرت محلی، از هر طریقی که باشد، رضایت میدهند، رسالت تاریخی رفع ستمگری ملی و هر گونه تحول دمکراتیکی در جامعه نیز بر دوش طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه افتاده است.
بنابراین طبقه کارگر و مردم زحمتکش کردستان نیروی محرکهی جنبش انقلابی کردستان هستند و پایان دادن به ستمگری ملی نیز در گرو پیشروی این طبقه اجتماعی در امر مبارزه است. اما به رغم اینکه امروز در کردستان دود ستمگری ملی بیشتر از همه به چشم کارگران و مردم زحمتکش می رود با این حال طبقه کارگر و زحمتکشان تنها برای مطالبه رفع ستم ملی به میدان مبارزه نیامدهاند. کارگران و زحمتکشان و زنان ستمدیده کردستان خواستهها و مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روشن خود را دارند که به مناسبتهای مختلف آنها را اعلام کردهاند. کومه له به هر اندازه بتواند با حضور در مبارزات روزانهی طبقه کارگر و لایههای فرودست جامعه و با پافشاری بر خواستههای آن، این نیروی اجتماعی را بطور متشکل و سازمانیافته به میدان مبارزه سیاسی بیاورد، کل جریان سوسیالیستی را در موقعیت مناسبتری برای رهبری جنبش انقلابی کردستان و تحقق برنامهی خویش برای رفع ستم ملی قرار میدهد.
در طرح کارگران برای حل مسئله ملی در کردستان که از نخستین روز پیروزی همراه با برنامه حداقل در زمینه تأمین رفاه اجتماعی و تأمین آزادیهای سیاسی، رسما اعلام و به مورد اجرا در خواهد آمد، کلیه ارگانها و نهادهای نظامی و امنیتی و غیره که ابزار اعمال ستم و تبعیض هستند، برچیده میشوند. کلیه قوانین و موانع حقوقی و اداری که بر اساس تبعیض شکل گرفتهاند ملغی میگردند. اداره امور کردستان و مدیریت جامعه به شوراهای منتخب مردم در سطوح مختلف و شورای نمایندگان سراسری کردستان سپرده میشود، شوراهایی که هم قانونگذار و هم مجری قانون خواهند بود. برنامهای مشخص برای گسترش مراکز تولیدی و جبران عقب ماندگیهای اقتصادی ناشی از تبعیض ملی به هزینه دولت مرکزی، به مورد اجرا گذارده میشود. از طریق بالا بردن سطح آموزش رایگان، از جمله، آموزشهای فنی و حرفهای، بالا بردن سطح خدمات اجتماعی وعمومی و غیره، امکان واقعی برخورداری از حقوق برابر برای مردم کردستان فراهم میگردد. نمایندگان شوراهای سراسری کردستان بدون هیچ گونه قید و شرط و تبعیضی در ارگانهای سراسری اداره امور ایران شرکت خواهند کرد.
با تحقق چنین شرایطی و با در پیش گرفتن سیاستهای آگاهانه آموزشی و فرهنگی هرگونه نابرابری احتمالی میان ملت های مختلف زوال مییابد و هویت انسانی افراد متعلق به اتنیکها و ملیتهای مختلف و راه در هم آمیختن آنها هموارتر میگردد. چنین جامعهای با ستم ملی بیگانه خواهد شد. در این صورت کشیدن هرگونه حصاری به دور کردستان به معنی واگذار کردن اداره این جامعه به تناسب قوای سیاسی و طبقاتی موجود در آن، یعنی محروم کردن کارگران کردستان از دستاوردها و پشتیبانی هم طبقهایهای خود در سطح سراسری است. چشم داشتن به یک افق سراسری، همراه با کارگران و همه مبارزین انقلابی و سوسیالیست در ایران سهلترین و کم دردسرترین راه برای رفع ستم ملی و تحقق اهداف و مطالبات حق طلبانهی مردم کردستان است.
بدیهی است که با ایجاد چنین شرایط دمکراتیکی این مردم کردستان هستند که تصمیم میگیرند چگونه از حق خویش استفاده کنند. در چنین شرایطی، با توجه به اوضاع جهانی و مجموعه عوامل محلی و منطقهای و شرایط بخشهای دیگر کردستان، ما باقی ماندن در چارچوب ایران و مشارکت مردم کردستان در حاکمیت سراسری و شورایی کارگران و زحمتکشان را توصیه میکنیم.
در مورد طرح فدرالیسم
یکی از طرحهایی که در رابطه با رفع ستم ملی از جانب احزاب و نیروهای ناسیونالیست مطرح میشود، فرم حکومتی فدرالیسم است. مبلغان این شکل حکومتی آن را راهحل واقعبینانه و عملیتری برای رفع ستم ملی معرفی میکنند. در سطح کلی فدرالیسم طرحی مربوط به آرایش و حدود اختیارات دولت مرکزی است. در چنین فرم حکومتی همه ابزارهای ستمگری و سرکوب از قبیل ارتش، نیروهای امنیتی، سیاست خارجی و پول و قدرت اقتصادی در دست دولت مرکزی باقی خواهد ماند. واضح است که این بسته به ماهیت دولت مرکزی است که چگونه از این ابزارها استفاده میکند و مدافعان فرم حکومتی فدرالیسم با ماهیت و مناسبات سرمایهدارانهی دولت مرکزی مخالفت و تضادی ندارند.
مبلغان فرم حکومتی فدرالیسم چنین وانمود میسازند که گویا وجود ستم ملی در کردستان ناشی از آرایش دولت مرکزی است و نه از ماهیت سرمایهدارانه و ضددمکراتیک آن و بنابراین گویا بدون مبارزه برای تغییر ماهیت طبقاتی دولت مرکزی و تنها در صورت غیرمتمرکز و فدرالی اداره شدن حکومت مرکزی و فدرال شدن کردستان مسئله ملی حل خواهد شد. از همین روی در استراتژی سیاسی این احزاب مبارزه قاطع برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و یا هر رژیم بورژوایی دیگر جایگاهی ندارد. در شرایط کنونی احزاب و نیروهای ناسیونالیست استراتژی غیرانقلابی و ماهیت مواضع سازشکارانه خود در قبال رژیم اسلامی را تحت لوای شعار فدرالیسم پنهان میکنند. از آنجا که طرح فدرالیسم همهی ارگانها و نهادهای سرکوبگر و قدرت اقتصادی و سیاسی و نظامی و روابطه خارجی را در اختیار دولت مرکزی باقی میگذارد نه تنها راهحلی برای رفع ستم ملی نیست، بلکه خود بیانگر تداوم ستمگری ملی بوده و ستم ملی را مانند استخوان لای زخم همچنان باقی میگذارد.
از نظر کارگران و زحمتکشان آگاه کردستان احزاب و جریانهای ناسیونالیست مدافع فدرالیسم، هیچ مطالبهای در برابر مناسبات کار و سرمایه و سرمایهداری حاکم در ایران ندارند و از این نقطه نظر آنها طرفدار حفظ وضع موجود هستند. اما وضع موجود چیزی جز ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بورژوازی نیست. مدافعان فدرالیسم میخواهند وضع موجود و مناسبات سرمایهدارانه را از طریق کنترل قیام تودههای مردم و روی کار آوردن یک حکومت فدرال مبتنی به سیستم پارلمانی حفظ کنند. حکومت فدرالی که ﮐﺎرﮔﺮان، ﻓﻘﺮا و ﻣﺤﺮوﻣﺎن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ در ﺁن ﺳﻬﻤﯽ ﻧﺨﻮاهند داﺷﺖ، ﺑﻠﮑﻪ اینبار ﻧﻴﺮوهای بورژواﯾﯽ کرد در ﻗﻮارﻩی ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺮدﺳﺘﺎن ﻓﺪرال، ﭘﺮﭼﻢ ﻣﻠﯽ، اﻓﺴﺎﻧﻪهای ﻣﻠﯽ و ﺳﺮود ﻣﻠﯽ را بهعنوان اﺑﺰارﯼ ﺑﺮاﯼ تحمیل بیحقوقی به ﮐﺎرﮔﺮان و ﻣﺮدم تهیدست و ﻣﺤﺮوم ﺟﺎﻣﻌﻪ بهکار ﻣﯽﮔﻴﺮﻧﺪ. اینبار ﻣﺮدم ﮐﺎرﮔﺮ و زﺣﻤﺘﮑﺶ و ﻣﺤﺮوم ﺟﺎﻣﻌﻪ بدون آن که تغییری در موقعیت و شرایط زندگیشان ایجاد گردد، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮاﯼ “ﻣﻴﻬﻦ ﺧﻮد” ﺑﻴشتر ﮐﺎر ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺎﻟﻴﺎت ﺑﺪهند، ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪ و اﻋﺘﺼﺎب و ﺗﻈﺎهرات برپا نکنند. ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻓﺪرال ﮐﺮدﺳﺘﺎن نیز ﺣﮑﻮﻣﺖ اﻗﻠﻴﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮ اﮐﺜﺮﯾﺖ ﺧﻮاهد ﺑﻮد، حکومتی ﺧﻮاهد ﺑﻮد ﮐﻪ ﻓﻘﻂ بورژواها، ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺳﺮان اﺣﺰاب ناسیونالیست میتوانند ﻣﻮﻗﻌﻴﺖهای ﮐﻠﻴﺪﯼ ﺁن را به دست ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ. یکی از وظایف و اولویتهای کومهله این است که مردم ستمدیده کردستان را زیر بار توهماتی که احزاب ناسیونالیست در مورد فدرالیسم دامن میزنند بیرون بیاورند.
مناسبات با احزاب سیاسی در کردستان
جامعهی کردستان بهدلیل اعمال ستم ملی از جانب دولتهای مرکزی و تداوم آن از جانب رژیم جمهوری اسلامی، به بستری برای حضور گرایش ناسیونالیستی تبدیل شده است. بر متن این زمینههای عینی و وجود این گرایش اجتماعی، احزاب و سازمانهای سیاسی مختلف با اهداف و استراتژی سیاسی نسبتا متفاوت، شکل گرفتهاند. تداوم مبارزه سیاسی طی بیش از چهار دههی گذشته علیه سرکوبگریهای رژیم اسلامی که همواره از پشتیبانی اکثریت قاطع مردم کردستان برخوردار بوده است، کردستان را به یک جامعه تحزبیافته تبدیل کرده است.
بر بستر این اوضاع دولت مرکزی همواره ابزارهای مختلفی را برای سرکوب و به انحراف کشاندن مقاومت و مبارزه مردم کردستان بهطور همزمان به کار گرفته است. اگر از یک سوی به سرکوب مستقیم از طریق لشکرکشی، اعمال خشونت و قهر عریان، بازداشت، شکنجه، زندان و اعدام روی آورده، از سوی دیگر با بهرهبرداری از شکافها و اختلافات موجود در بین احزاب سیاسی فعال در کردستان، دامن زدن به روحیهی انتظار در میان مردم کردستان با یاری گرفتن از حربهی مذاکرات یکجانبه با برخی از احزاب و جریانهای سیاسی و همچنین تلاش برای از محتوی خالی کردن خواستها و مطالبات مردم کردستان و محدود کردن این خواستها در چارچوب تنگ مطالبات فرهنگی از هیچ تلاشی برای به شکست کشاندن جنبش حقطلبانه و انقلابی مردم کردستان دریغ نکرده است.
کومه له که پرچم مطالبات کارگران و مردم زحمتکش و زنان ستمدیده و جنبش سوسیالیستی را برافراشته است، بنا به مسئولیتی که در قبال جنبش انقلابی مردم کردستان بر عهده دارد و به منظور بهکار گرفتن همهی ظرفیتهای اعتراضی موجود در جامعه بر علیه دولت مرکزی، به منظور محدود کردن امکان توطئهگریهای رژیم جمهوری اسلامی در میان احزاب و جریانهای سیاسی مسلح در کردستان، تأمین شرایط برای همکاریهای لازم میان این نیروها در برابر رژیم جمهوری اسلامی که ضرورتهای سیاسی آن را ایجاب میکنند، سیاست معینی را در دستور کار خود قرار میدهد. بدیهی است که کومهله استراتژی خود در جنبش انقلابی مردم کردستان را به منظور به پیروزی رساندن این جنبش، مستقل از این نوع همکاریها، پیگیرانه دنبال خواهد کرد.
- سیاست ناظر بر مناسبات ما با دیگر احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان بر اصل احترام و پایبندی آنها به حقوق و آزادیهای دموکراتیک مردم، پایبندی آنها به اصل آزادی بدون قید و شرط فعالیت سیاسی در کردستان بهعنوان یکی از ارکان مبارزه مسالمتآمیز سیاسی استوار است.
- لازم و ضروری است که همه نیروهای سیاسی فعال در کردستان به روشنی و بهطور اکید به سیاست عدم استفاده از اسلحه در پیشبرد اختلافات سیاسی متعهد شوند و پایبندی بدون چون و چرای خود به این امر را به جامعه کردستان اعلام نمایند.
- اجتناب از هرگونه ارتباط با رژیم؛ مذاکره با حکومت مرکزی در ارتباط با حقوق و خواستهای مردم کردستان، امری منحصر به هیچ حزب و یا سازمانی نیست. لازم است هرگونه ارتباط جداگانه و مخفی با دولت مرکزی منع گردد.
- به رسمیت شناختن اصل حاکمیت مردم؛ حاکمیت و اداره جامعه در کردستان حق و امر بدون چون و چرای مردم است و احزاب سیاسی مجاز نیستند مستقل از رأی و ارادهی مستقیم مردم، حاکمیت را در هیچ سطحی مابین خود تقسیم کنند.
- اجتناب از وارد شدن به ائتلافهای ارتجاعی در سطح منطقه؛ با توجه به دخالتگری ابرقدرتهای جهانی و حکومتهای سرمایهداریِ ارتجاعی منطقه مانند عربستان و ترکیه و … در کانونهای بحران خاورمیانه و نقشی که در ویرانی شهرها، کشتار و آواره و بیسرپناه کردن مردم ستمدیده این منطقه داشتهاند، باید از هرگونه وارد شدن به ائتلافهای منطقهای و جهانی با این قدرتها اجتناب گردد.
- همکاری نیروهای سیاسی در هر سطحی که انجام بگیرد، لازم است در راستای منافع عمومی کارگران و مردم ستمدیده در سطح ایران و منطقه بوده و در جهت تقویت مبارزات جمعی و مستقیم آنها علیه جمهوری اسلامی و دولتهای سرکوبگر مردم در کشورهای منطقه انجام بگیرد.
- از نظر کومهله رعایت اصول و پیششرطهای فوق در گرو حضور تودههای کارگر و زحمتکش و ستمدیده کردستان در صحنه سیاسی جامعه است. اگر چه رعایت این اصول و پیششرطها، زمینه را برای یک مناسبات و مبارزه سیاسی مسالمتآمیز و همکاریهای موردی میان احزاب و جریانات سیاسی کردستان در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی هموار میکند، ولی نظر به وجود استراتژیهای سیاسی متفاوت با احزاب ناسیونالیست در کردستان، وارد شدن به ائتلاف سیاسی، یا اتحاد عمل پایدار و یا قرار گرفتن زیر چتر یک پلاتفرم سیاسی با آنها را غیر ممکن میکند. برای نمونه همپیمانی احزاب ناسیونالیست با نیروهای شوونیست اپوزیسیون ایرانی، مانند سلطنتطلبان و یا همپیمانی با سازمان مجاهدین خلق ایران که خواهان برپایی یک جمهوری اسلامی دیگر در ایران است و همگی آنها با حق تعیین سرنوشت مردم کردستان دشمنی میورزند، و یا در پیش گرفتن سیاست اتکاء به دخالت قدرتهای امپریالیستی و دولتهای ارتجاعی منطقه که برای جنبش حقطلبانه مردم کردستان مخاطرهآمیز هستند از جمله موانع استراتژیکی هستند که وارد شدن به ائتلافهای سیاسی با این احزاب را غیر ممکن میکند.
جایگاه نیروی مسلح
یکی از اولویتهای دیگر که لازم است دوباره مورد تأکید قرا بگیرد، ضرورت حفظ و تقویت نیروی مسلح کومهله است. این ضرورت از این حقیقت تاریخی نتیجه میشود که رژیم جمهوری اسلامی برای تثبیت حاکمیت ضد انقلابی خود به مردم کردستان اعلام جنگ کرد و این جنگ در اشکال مختلف و ازجمله میلیتاریزه کردن کردستان هنوز ادامه دارد. مردم کردستان در برابر این تعرض دست به اسلحه بردند و کومهله از سازماندهندگان مقاومت مسلحانه در برابر لشکرکشی رژیم به کردستان بود. مردم کردستان هنوز هم رژیم جمهوری اسلامی را بهعنوان یک نیروی اشغالگر میشناسند که حقوق و آزادی آنها را سلب کرده است. همین واقعیاتها هستند که ضرورت حفظ نیروی مسلح کومهله و ظرفیت مبارزه مسلحانه را پیش روی میگذارد. بنابراین اگر اکنون با مسائل و دشواریهای عملی در برابر بازسازی نیروی مسلح کومهله روبرو هستیم. ضروری است که این دوره را پشت سر بگذاریم.
ما همواراه تأکید کردهایم فعالیت مسلحانه و گسترش و محدود کردن آن تابعی از نیازهای مبارزات سیاسی و تودهای است و برای حفظ جایگاه و اعتبار مبارزه مسلحانه، از کردستان عراق بهعنوان یک پشت جبهه برای پیشبرد مبارزه مسلحانه استفاده نمیکنیم. اما تأکید بر این سیاستِ اصولی یک ذره از اهمیت حفظ چهره مسلح کومهله نمیکاهد. علاوه بر این از استقرار تشکیلات علنی کومهله در کردستان عراق میتوان بهعنوان پایگاهی برای گسترش ارتباطات با داخل، پذیرش و آموزش جوانان علاقهمند به این عرصه از مبارزه و ایجاد تسهیلات برای پیشبرد فعالیتهای کمونیستی بهره برد.
فروردین ۱۴۰۱
آوریل ۲۰۲۲