دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

سرکوب و بگیر و به بند جامعه را مرعوب نمی کند


ما در تحلیل از نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم گفتیم که رژیم برای یکدست کردن قدرت سیاسی جهت مقابله با تداوم مبارزات کارگری و روند رو به گسترش اعتراضات توده ای مجبور شد تا بر اندام نحیف خود تیغ جراحی بگذارد. ما گفتیم که خیزش گرسنگان در دیماه نود وشش وآبان نود وهشت بیان یک گسست تاریخی بین مردم و رژیم بود. گفتیم که جامعه تمام گفتمان هائی را که برای چند دهه از جانب باندهای رژیم به جامعه تحمیل شده بود پشت سر گذاشته است. گفتیم که رژیم چاره ای جز این ندید که جهت مقابله با تحولات جاری در جامعه صفوف خود را یکدست کند. اما مردم در جریان این نمایش انتخاباتی نشان دادند که دره عمیقی بین آنان و رژیم سرمایه داری اسلامی وجود دارد. مردم نشان دادند که خون های ریخته شده در دی وآبان را فراموش نکرده اند. تشکلهای کارگری با اعلام اینکه این انتخابات ما نیست گفتند که شلاق بر گرده کارگران و به گرسنگی کشاندن آنها بی جواب نمیماند. زنان نشان دادند چرا نباید در نمایش انتخاباتی رژِیمی که زن ستیزی یکی از مؤلفه های تحکیم حاکمیتش بوده است، شرکت کنند. نویسندگان، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و فعالین مدنی هریک به گونه ای اعلام کردند که”رأی بی رأی “.


ما گفتیم که پیام روشن انتصاب یک قاتل در رأس قوه مجریه تشدید سرکوب وبگیر وبه بند خواهد بود. و رژیم کوشش خواهد کرد که با گسترش سرکوب جو رعب و وحشت را در جامعه برقرار کند. اعتصاب بیش از صد هزار نفر از نفتگران یک روز بعد از انتصاب ابراهیم رئیسی  نشان داد که حربه سرکوب  کارائی گذشته خود را از دست داده است. سران رژیم اما تصور میکنند که با شدت بخشیدن به شتاب ماشین سرکوبشان جامعه را به عقب خواهند راند. ودرست از این زاویه در یکی دوماه اخیر برشدت سرکوب افزوده اند. نگاهی کوتاه به گزارشهای منتشر شده از جانب “خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ” بخشی از کارنامه جنایات این رژیم را برملا میسازد. طبق این گزارش جمهوری اسلامی در مرداد ماه  با قریب به ۲۲ مورد اعدام همچنان بازگو کننده نقض حق حیات در دستگاه قضایی رژیم است. بنا بر گزارش نهادهای بین‌المللی، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد. در میان اعدام شدگان حتی نوجوانان کمتر از هیجده سال هم دیده میشوند. طبق همین گزارش ها در تجمعات اعتراضی که شب بیست وچهارم تیرماه در استان خوزستان در اعتراض به بی آبی آغاز شد و دست کم در ۴۱ شهر ادامه پیدا کرد، علاوه بر ده ها کشته و زخمی در جریان این اعتراضات صدها تن از معترضین نیز بازداشت شده اند. در همین فاصله ناهید تقوی، مهران رئوف، سمیه کارگر، بهاره سلیمانی، نازنین محمدنژاد، نفیسه ملکی جو و محمد حاجی نیا مجموعا به ۵۲ سال و ۱۷ ماه حبس تعزیری محکوم شدند. هفت تن از معترضین بهبهان در اعتراض به تمدید قرار بازداشتشان دست به اعتصاب غذا زدند و خانواده سه وکیل دادگستری و فعال مدنی در نامه ای به سران سه قوه نوشتند که” چرا عزیزانمان در سلول انفرادی هستند “. امیرعباس آذرم‌ وند، روزنامه ‌نگار اقتصادی و از حامیان کارگران، روز دهم شهریور با هجوم نیروهای امنیتی به خانه‌اش و ضبط وسائل شخصی از جمله موبایل، لپ تاپ و کتاب‌هایش دستگیر و روانه بند اطلاعات زندان اوین شد. به این سیاهه میتوان بازگشائی پرونده قضائی در شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین در مورد نرگس محمدی، جعفر عظیم‌زاده، رسول بداقی، پوران ناظمی، حمید آصفی و بهزاد همایونی اضافه کرد. طی  آخرین گزارش ها سازمان حقوق بشری هه‌ نگاو، اعلام کرده  یاسر منگوری ٣١ ساله و  شهروند بازداشت شده اهل پیرانشهر، پس از حدوداً دو ماه بازداشت توسط نیروهای اداره اطلاعات زیر شکنجه ماموران این نهاد امنیتی جانباخته است و هنوز پیکر بی جان وی تحویل  خانواده اش داده نشده است.


اینها تصویر گوشه ای از واقعیت زندان هستند .آنجائیکه جلادان هر لحظه منتظر فرصتی هستند تا به بهانه های گوناگون  زندانیان سیاسی را به مسلخگاه بفرستند. زمانی جیره غذائی آنان را قطع میکنند، ماهها آنها را در سلولهای انفرادی زیر شکنجه قرار می دهند، زمانی از مداوای بیماران خودداری میکنند و حتی مبتلایان به کرونا را به بیمارستان انتقال نمیدهند. اگر در بیرون زندان و در جریان همه گیری پاندمی کرونا سران رژیم آگاهانه مردم را به قتلگاه فرستادند  و با وقاحت تمام در بوقهایشان دمیدند که بهترین مدیریت بحران کرونا را در جهان دارند، در پشت دیوارهای زندانها با دستان بازتری این سیاست ضد انسانی خود را به پیش برده اند. بی جهت نبود که سازمان عفو بین الملل  در گزارش خود از وضعیت زندانیان در ایران از” ویرانگران انسانیت ” سخن گفت. در این میان البته شرایط حاکم بر بندهای زندانیان زن خود حکایت دیگری از بعد وحشیگری رژیم اسلامی است. اینجا دیگر جلادان برای شکستن مقاومت زنان به خود اجازه میدهند که بدون هیچ پروائی به خشونت وآزار جنسی بپردازند. هر مطالبه وهر اعتراضی از جانب زنان در اولین قدم با آزار جنسی روبرو میشود. تعدای از این زنان در فرصتهائی که به دست آوردند، پرده از شرایط ضد انسانی حاکم بر بند زنان برداشته اند. از جمله سپیده قلیان مدافع شجاع وآگاه کارگران هفت تپه پس از اعزام به مرخصی در اواخر مرداد روایتهائی را در باره برخی از زندانیان محبوس در زندان بوشهر به روی کاغذ آورد. ” سال گذشته و هنگامی که به این زندان تبعید شدم، می‌دانستم که با جهنمی فراموش‌شده مواجه خواهم شد، اما سبعیت جاری در این زندان حتی در خیالاتم هم نمی‌گنجید. زنان زندانی این بند به جرم زن بودن و زندانی بودن تحت وحشیانه ‌ترین شکنجه ‌ها و ضد انسانی‌ ترین شرایط ممکن نگهداری می‌شوند ” گفته های او با عکس العمل رئیس سازمان زندانها روبرو شده و او از اعزام مدیر کل بازرسی سازمان زندانها به بوشهر خبر داده وهمزمان برای بی اعتبار کردن سخنان سپیده قلیان، خبر گزاری دولتی فارس فیلم بازدید پیشین رئیس سازمان زندانها از بوشهر را باز نشر کرد که گویا سپیده قلیان از وضعیت موجود در زندان اظهار رضایت کرده است. این فیلم شبیه همان سناریوی ” طراحی سوخته ” بود که بعد از دستگیری اسماعیل بخشی وسپیده قلیان ساخته بودند. این بار هم سپیده قلیان  در مصاحبه دیگری پرده از این سناریو مفتضح  برداشت.


واقعیت این است که مدتهاست این بگیر وبه بندها کارکرد اساسی خود برای ایجاد رعب ووحشت در جامعه را از دست داده اند. این جامعه با گام های بلند به سوی شرایط انقلابی در حرکت است و تردیدی نباید داشت که دراولین گام کسب پیروزی دیوارهای زندان را بر روی سران رژیم و زندانبانانش خراب خواهد کرد.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: