سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در گرو پیشروی جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر
شنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۳
بیش از دو سال از آغاز یکی از گسترده ترین و طولانی مدت ترین جنبش های انقلابی ۴۵ سال گذشته در ایران که قتل حکومتی ژینا جرقه آن را زد، می گذرد. این خیزش جامعه را وارد یک دوره انقلابی کرد، سوژه انقلاب را دوباره بر سر زبان ها انداخت، پایه های ایدئولوژیک حکومت اسلامی را در هم کوبید، نقش زنان در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران را به طور برجسته تری نشان داد، توازن نیرو را به سود جنبش کارگری و همه جنبش های پیشرو اجتماعی تغییر داد و مبارزه انقلابی برای به زیر کشیدن رژیم اسلامی را وارد فاز نوینی کرد. این جنبش اگر چه به رغم فروکش اعتراضات خیابانی هنوز هم در اشکال مختلف ادامه دارد، اما به گذشت بیش از دو سال هنوز نتوانسته به اهداف اعلام شده خود که سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به تبعیض و نابرابری ها بود برسد.
اکنون به ویژه در شرایطی که بخشی از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی از سر استیصال و درماندگی، بی شرمانه امید بستن به عملیات موشکی ارتش اسرائیل برای سرنگونی جمهوری اسلامی را موعظه می کنند، تمام بحث بر سر این است که چگونه می توانیم پیشروی جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تضمین کنیم. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی امری ممکن است. بحران های جمهوری اسلامی عمیق تر و فراگیرتر از آن هستند که این رژیم در برابر آنها تاب مقاومت داشته باشد. فراتر از بحران های فراگیر و عمیق اقتصادی و اجتماعی، تحولات اخیر در خاورمیانه بار دیگر نشان داد که استراتژی منطقه ای “جنگ بازدارنده” رژیم جمهوری اسلامی که با تأسیس و تجهیز حزب الله در لبنان و دیگر جریان های تروریست اسلامی در منطقه تحت عنوان “محور مقاومت”، وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی و پروژه های اتمی به قیمت به فقر و فلاکت و ناامنی کشاندن زندگی کارگران و اکثریت مردم ایران با هدف مقابله با اسرائیل و امریکا معماری شد، قدرت بازدارندگی ندارد و به بن بست رسیده است. پایه ایدئولوژیک حکومت اسلامی فرو ریخته است.
بحران و نزاع جناح های درون حکومتی ادامه دارد و تعیین پزشکیان به عنوان رئیس جمهور نظام اسلامی نه تنها این بحران حکومتی را تخفیف نداده، بلکه آن را تشدید کرده است. مهمتر از همه اینها در ماندگی رژیم در پاسخگویی به مطالبات جنبش اعتصابی کارگران و دیگر جنبش های اعتراضی، اعتلای سیاسی این جنبش ها را در چشم انداز قرار داده است. با همه اینها نباید وعده دست یافتن به پیروزی سهل و ساده را به طبقه کارگر و خیل عظیم زحمتکشان و فرودستان بدهیم. حکومت اسلامی با همه جناح هایش تشدید سرکوب را به استراتژی بقای خودش تبدیل کرده است. این رژیم برای بقای خود به حزب پادگانی سپاه پاسداران که شبکه های خبرچینی و مافیای و سرکوب خود را به پهنای ایران گسترانده است، تکیه دارد. یک حزب پادگانی که بیش از ۶۰ درصد اقتصاد ایران، نیروهای مسلح، صدا و سیما و دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و اهرم های پیشبرد سیاست خارجی را در اختیار دارد. از اینرو باید با نیرویی چند برابر قدرتمندتر وارد میدان شد تا بتوان استراتژی سرکوب را درهم شکست و جمهوری اسلامی را در راستای منافع کارگران و زحمتکشان سرنگون کرد.
تجربه خیزش ها و جنبش های انقلابی در هفت سال گذشته در ایران و تجربه انقلاب ها این را به ما نشان داده است که انقلاب را می تواند اقلیتی در جامعه آغاز کند، اما اگر نیروی اصلی انقلاب وارد عمل نشود، این اقلیت نمی تواند انقلاب را به پیروزی رساند. تحلیل دینامیسم و شناخت نیروی محرکه انقلاب در ایران این را به ما می گوید که بدون حضور جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در صحنه سیاسی جامعه نمی توان پیشروی جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تضمین کرد. تجربه تمام انقلاب ها در قرن بیستم و خیزش های انقلابی در قرن بیست و یکم و تجربه خیزش های چند سال اخیر در ایران نشان می دهند، در شرایط امروز ایران اعتصابات سراسری کارگران در مراکز کلیدی تولید و خدمات با تلفیق خواسته های اقتصادی و سیاسی که به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی تبدیل شده باشد، محتمل ترین سیر پیشروی انقلاب است.
هر انقلابی راستین که خواهان سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی است باید به تلاش برای بسیج جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر بپیوندد. این امر را نباید دور از دسترس دانست. طبقه کارگر اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دهد و با توجه به جایگاه تعیین کننده ای که در تولید اجتماعی دارد، با توجه با جایگاهی که در صنایع کلیدی دارد می تواند، چرخ اقتصاد حکومت اسلامی سرمایه داران و منبع تأمین نیروهای سرکوب و بوروکراسی دولتی را فلج و زمینگیر کند. درست است که طبقه کارگر برای انجام این رسالت باید بر پراکندگی صفوف خود غلبه کند و برای غلبه کردن بر ضعف های خود باید فرصت داشته باشد. اما طبقه کارگر این فرصت را با جنبش عظیم اعتراضی و اعتصابی ایجاد کرده است.
اکنون جنبش کارگری ایران یکی از پر اعتراض و اعتصاب ترین جنبش های کارگری جهان است. نباید تردیدی داشته باشیم طبقه کارگر ایران با توجه به فرصتی که با تکیه بر جنبش اعتصابی خود به وجود آورده است آنهم در این دوره انقلابی می تواند بر این ضعف ها غلبه کند. در گام اول باید تلاش کرد که طبقه کارگر مطالبات اقتصادی خود را به خواسته های سیاسی متناسب با این دوره انقلابی تلفیق کند. اکنون منافع طبقاتی و مبارزه سیاسی طبقه کارگر ایجاب می کند که پرچم مبارزه برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی، پرچم مبارزه برای لغو مجازات اعدام، پرچم مبارزه برای لغو قانون حجاب اجباری در دست طبقه کارگر باشد.
اکنون وقت آن است که جنگ جمهوری اسلامی علیه زنان بر سر حجاب را به جنگ کل جامعه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنیم. اکنون زمان در آمیختن مطالبات اقتصادی با مطالبات سیاسی است، اکنون وقت آن است که طبقه کارگر پرچم مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را در دست بگیرد. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تحت رهبری طبقه کارگر نه فقط از زاویه منافع طبقه کارگر و جنبش آزدیخواهی و برابری طلبی در ایران به یک ضرورت و نیاز سیاسی تبدیل شده است، بلکه از زاویه منافع کارگران در منطقه خاورمیانه و جنبش آزادیخواهانه در این منطقه و جهان نیز تحول مهمی بحساب می آید.
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv