چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۳ | 18 - 12 - 2024

Communist party of iran

سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در گرو آمادگی جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر

اکنون و در شرایطی که بخشی از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی ایران از سر استیصال، به فشارهای حداکثری ترامپ و یا برخی دیگر به عملیات موشکی ارتش اسرائیل و بعضی ها هم به این “باور” که بعد از سرنگونی بشار اسد در سوریه نوبت براندازی جمهوری اسلامی در تهران فرا رسیده، امید بسته اند، تمام بحث بر سر این است که چگونه می توان پیشروی جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تضمین کرد. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی امری عملی و ممکن است. بحران های جمهوری اسلامی عمیق تر و فراگیرتر و حادتر از آن هستند که این رژیم در برابر آنها تاب مقاومت داشته باشد. 

فراتر از بحران های فراگیر و عمیق اقتصادی و اجتماعی، تحولات اخیر در خاورمیانه بار دیگر نشان داد که استراتژی منطقه ای رژیم جمهوری اسلامی با شکست کامل روبرو شده است. شکست حزب الله در لبنان در نتیجه ضربات کوبنده ای که اسرائیل بر آن وارد آورد به معنای شکست نقشه های راهبردی جمهوری اسلامی است. سقوط رژیم بعث بشار اسد در سوریه که نقش ستون اصلی نیروهای محور مقاومت رژیم جمهوری اسلامی را بر عهده داشت در همان حال به معنای سقوط رژیم جمهوری اسلامی در این کشور است. اکنون با شکست حزب الله در لبنان و  سقوط رژیم دیکتاتوری بشار اسد نیروهای محور مقاومت رژیم جمهوری اسلامی در منطقه از هم فروپاشیده اند.

پایه های حاکمیت جمهوری اسلامی در برابر چشمان مردم یکی بعد از دیگری فرو می ریزند. بدون تردید این شکست های راهبردی در همانحال که جنگ و نزاع باندهای حکومتی را تشدید و بحران حکومتی را عمیق تر کرده، رویکرد جنبش های اعتراضی را تعرضی تر می کند. در شرایط کنونی درماندگی رژیم در پاسخگویی به مطالبات جنبش اعتصابی کارگران، بازنشستگان، پرستاران، معلمان و دانشجویان و دیگر جنبش های اعتراضی، اعتلای سیاسی این جنبش ها و یک برآمد توده ای را در چشم انداز نزدیک قرار داده است. حکومت اسلامی با همه جناح هایش تشدید سرکوب را به استراتژی بقای خودش تبدیل کرده است، اما تجربه تمام حکومت های دیکتاتوری و تجربه سقوط دیکتاتوری بشار اسد  در سوریه هم نشان داد که با تکیه کردن بر استراتژی سرکوب نمی توان حکومت اسلامی را از خطر سرنگونی نجات داد.

رژیم جمهوری اسلامی برای بقای خود به حزب پادگانی سپاه پاسداران که شبکه های خبرچینی و مافیای و سرکوب خود را به پهنای ایران گسترانده است، تکیه دارد. اما اگر نیروی متحد و یکپارچه کارگران در مراکز کلیدی تولید با سلاح اعتصاب به حرکت در آید و به ستون فقرات اعتراضات  و اعتصابات  سیاسی عمومی تبدیل شود می تواند ماشین سرکوب سپاه پاسداران را فلج و در هم شکند.
تجربه  خیزش ها  و جنبش های انقلابی در هفت سال گذشته در ایران و تجربه انقلاب ها این را به ما نشان داده است که انقلاب را می تواند اقلیتی در جامعه آغاز کند، اما اگر نیروی اصلی انقلاب وارد عمل نشود، این اقلیت نمی تواند انقلاب را به پیروزی رساند.  تحلیل دینامیسم و شناخت نیروی محرکه انقلاب در ایران این را به ما می گوید که بدون حضور جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر در صحنه سیاسی جامعه نمی توان پیشروی جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تضمین کرد.

تجربه تمام انقلاب ها در قرن بیستم و خیزش های انقلابی در قرن بیست و یکم و تجربه خیزش های چند سال اخیر در ایران نشان می دهند، در شرایط امروز ایران اعتصابات سراسری کارگران در مراکز کلیدی تولید و خدمات با تلفیق خواسته های اقتصادی و سیاسی که به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی تبدیل شده باشد، محتمل ترین سیر پیشروی انقلاب است. هر انقلابی راستین که خواهان سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی است باید به تلاش برای بسیج جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر بپیوندد. این امر را نباید دور از دسترس دانست. طبقه کارگر اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می دهد و با توجه به جایگاه تعیین کننده ای که در تولید اجتماعی دارد، با توجه با جایگاهی که در صنایع کلیدی دارد می تواند، چرخ اقتصاد حکومت اسلامی سرمایه داران و منبع تأمین نیروهای سرکوب و بوروکراسی دولتی را فلج و زمینگیر کند. درست است که طبقه کارگر برای انجام این رسالت باید بر پراکندگی صفوف خود غلبه کند و برای غلبه کردن بر ضعف های خود باید فرصت داشته باشد.

اما طبقه کارگر این فرصت را با جنبش عظیم اعتراضی و اعتصابی ایجاد کرده است. اکنون جنبش کارگری ایران یکی از پر اعتراض و اعتصاب ترین جنبش های کارگری جهان است. نباید تردیدی داشته باشیم طبقه کارگر ایران با توجه به فرصتی که با تکیه بر جنبش اعتصابی خود به وجود آورده است آنهم در این دوره انقلابی  می تواند بر این ضعف ها غلبه کند. در گام اول باید تلاش کرد که طبقه کارگر مطالبات اقتصادی عاجل خود را به خواسته های سیاسی متناسب با این دوره انقلابی تلفیق کند. اکنون منافع طبقاتی و مبارزه سیاسی طبقه کارگر ایجاب می کند که پرچم مبارزه برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی، پرچم مبارزه برای لغو مجازات اعدام، پرچم مبارزه برای لغو قانون حجاب اجباری و پرچم مبارزه علیه جنگ افروزی در دست طبقه کارگر باشد.

اکنون وقت آن است که جنگ جمهوری اسلامی علیه زنان بر سر حجاب را به جنگ کل جامعه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کنیم. اکنون زمان در آمیختن مطالبات اقتصادی با مطالبات سیاسی است، اکنون وقت آن است که طبقه کارگر پرچم مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی را در دست بگیرد. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی تحت رهبری طبقه کارگر نه فقط از زاویه منافع طبقه کارگر و جنبش آزدیخواهی و برابری طلبی در ایران به یک ضرورت و نیاز سیاسی تبدیل شده است، بلکه از زاویه منافع کارگران در منطقه خاورمیانه و جنبش آزادیخواهانه در این منطقه و جهان نیز تحول مهمی بحساب می آید.
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: