سرنوشت احیای برجام، مانور جمهوری اسلامی در شکافهای بیناامپریالیستی
سه شنبه ۷ تیر ۱۴۰۱

پیامدهای جنگ در اوکراین بر روند مذاکرات بر سر احیای برجام نیز تأثیر چشمگیری داشته و سرنوشت آن را در هالهای از ابهام قرار داده است. تا قبل تهاجم نظامی روسیه به اوکراین در فوریه ٢٠٢٢، طرفین مذاکرهکننده با خوشبینی فراوان، از «پیشرفتهای ماهوی» صحبت به میان میآوردند و هیئت جمهوری اسلامی نیز اعلام کرده بود: «بعد از هفتهها مذاکرات فشرده، بیش از هر زمان به توافق نزدیک شدهایم.» اما وقوع جنگ در اوکراین بسیاری از معادلات در سطح جهانی و منطقهای را تغییر داد. جمهوری اسلامی نیز تلاش کرد تا این «فرصت» را غنیمت بشمارد و از شکافهای ایجاد شده میان قدرتهای امپریالیستی به سود خود بهره ببرد. با اینحال، مانورهای تاکنونیاش بیحاصل مانده و مجبور شده مجدداً به میز مذاکره با غرب و آمریکا بازگردد.
تحریمهای گسترده و سهمگین اقتصادی و سیاسیِ غرب علیه روسیه، موجب شد تا در گام نخست، دولت روسیه از مذاکرات احیای برجام بهعنوان برگ برنده و کارت فشار برای امتیازگیری از قدرتهای غربی استفاده کند. به یاد داریم که سرگئی لاوروف، وزیر خارجهی روسیه از آمریکا خواست تضمین کتبی دهد که تحریمهای اعمال شده علیه مسکو به خاطر تهاجم به اوکراین، بر مناسبات تجاری و اقتصادی روسیه با ایران پس از احیای برجام تاثیر منفی نمیگذارد. متعاقباً، دولت روسیه اعلام کرد که دولت آمریکا در مورد همکاری مسکو و تهران در چارچوب برجام تضمین داده است. به رغم اینها، مذاکرات هستهای در وین که در آستانهی «توافق نهایی» قرار داشت، عملاً به حالت تعلیق درآمد.
جمهوری اسلامی نیز در چند ماه اخیر به دنبال این بوده تا از تضاد و تنشهای موجود میان روسیه و بلوک ناتو، برای کسب امتیاز در فرآیند مذاکرات احیای برجام استفاده کند. یکی از کارتهای جمهوری اسلامی برای امتیازگیری از قدرتهای غربی، همکاری و نزدیکی بیشتر با روسیه در حوزههای اقتصادی، نظامی و سیاسی بوده است. شواهد تاکنونی دال بر این واقعیت است که افزایش سطح همکاری میانشان حاصلی جز حقارت برای رژیم اسلامی در پی نداشته است. هنوز سفر ابراهیم رئیسی به مسکو و دیدارش با پوتین فراموش نشده که تنها دستاورد ملموس آن تحقیر رسمیِ ابراهیم رئیسی از سوی پوتین و بازتاب گستردهی آن در رسانهها بود. این رفتارهای حقارتآمیز به این مورد هم ختم نشد. به صف ایستادن وزیر نفت و شماری از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی، برای ادای احترام به سفیر روسیه در تهران به مناسبت مراسم روز ملی روسیه، گوشهای دیگر از خوار و زبون ساختن رژیم اسلامی در مانورهایش میان رقابت ابرقدرتها را به نمایش گذاشت.
شکست های جمهوری اسلامی در ساحت سیاسی و بینالمللی بر روند تحولات در حوزهی اقتصادی نیز اثرگذار بوده است. همزمان با مذاکرات احیای برجام، تجارت دوجانبهی ایران و چین تا حدود زیادی افزایش یافته که این نیز نتیجهی مستقیم چشمپوشی دولت آمریکا از این روابط بود تا زمینه را برای احیای برجام مهیا سازد. اما به گزارش رویترز، جنگ در اوکراین صادرات نفت ایران به چین در چند ماه اخیر را کاهش داده، به طوری که این میزان در ماه آوریل تا ٣٤ درصد کاهش یافته است. دلیل اصلی این افت چشمگیر، صادرات ارزان قیمت نفت روسیه به چین است. تحریمهای گستردهی غرب علیه روسیه موجب شده مسکو برای هر بشکه نفت ٣٠ دلار تخفیف به چین و هند بدهد. به این ترتیب، روسیه به سرعت در حال تسخیر جایگاه ایران و ونزوئلا در بازار نفت چین است. علاوه بر این، به گزارش خبرگزاری ایسنا و به نقل از روزنامهی «شرق»، روسیه پس از نفت، بازار صادراتی فولاد ایران را نیز تصاحب کرد. با توجه به درنظرگرفتن تخفیفهای ۱۵ تا ۲۰ درصدی برای فولاد روسیه، قیمت فولاد صادراتی این کشور نسبت به ایران ارزانتر شده است و به همین دلیل چین، افغانستان، تایلند و کره جنوبی که مشتریان بزرگ فولاد ایران بودند، این بار فولاد مورد نیاز خود را به روسیه سفارش دادهاند. خلاصه، روسیه مشتریان بزرگ نفت ایران مانند چین و هند را به سوی بازار خود کشانده و در پی آن، بازار فولاد را هم از چنگ ایران درآورد.
بدین ترتیب، اگرچه جمهوری اسلامی کوشید در شکافهای موجود میان قدرتهای بزرگ امپریالیستی دست به مانور بزند و از کارت «نگاه به شرق» برای امتیازگیری از غرب استفاده کند، یا با این خیال که افزایش قیمت نفت میتواند گشایشی در وضعیت اقتصادیاش ایجاد کند، اما موفق نشد وهمهی این ماجراجوییها تاکنون بیحاصل ماندهاند. دلیل اصلی این شکست و مانورهای بیثمر این است که دولتهای چین و روسیه نیز در معادلات جهانی و منطقهای، از ایران به عنوان کارت بازی در برابر قدرتهای غربی و در رأس آنها آمریکا استفاده میکنند. جمهوری اسلامی در این میان از هیچ اهرم قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی برخوردار نیست تا در این معادلات و روی میز مذاکره به آن متوسل شود.
از همین روست که جمهوری اسلامی در ماجراجوییهایش راه به جایی نبرده و مجدداً به میز مذاکره بر سر احیای برجام بازگشته است. به گفتهی جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: «مذاکرات متوقف شده بود، هیچ چشماندازی برای ازسرگیری مذاکرات وجود نداشت، اما به لطف این گفتوگوها، در روزهای آینده دوباره با تماسهای نزدیک بین ایالات متحدهی آمریکا و ایران، مذاکرات آغاز میشود.» وی همچنین گفت «ایالات متحده و ایران بهصورت غیرمستقیم و از طریق من و تیمم بهعنوان هماهنگکننده، گفتوگو خواهند کرد.»
در بحبوحهی این کشمکش و جدالها میان قدرتهای امپریالیستی و رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی، جامعهی ایران آبستن تحولات عمیق و گستردهای است. در واقع چالش اصلیِ جمهوری اسلامی، پیشرویِ گامبهگام مبارزات پرقدرت کارگری و اجتماعی است. در این مسیر مبارزاتی، آنچه پیشروی کارگران و زحمتکشان را تضمین و تحکیم میکند وحدت و تشکیلات؛ ترویج آگاهی طبقاتی و سوسیالیستی، سازماندهی و ایجاد تشکلهای مستقل و تودهای کارگران و فرودستان؛ و پیوند سراسری میان بخشهای مختلف جنبشهای رادیکال اجتماعی است تا سنگرهای مبارزاتیِ بیشتری را تصاحب کنند و سرانجامْ خود را برای یک خیز همگانی و یک گام بلندتر برای قیام و انقلاب اجتماعی آماده میسازند.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله