سرمایه داری زنگ نابودی محیط زیست را به صدا در آورده
یکشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰
بعد از وقفه ای نسبتا طولانی به دلیل همه گیری کرونا فعالان دفاع از محیط زیست در روز جمعه دوم مهر ماه برابر با ۲۴ سپتامبر با برگزاری حداقل ۱۴۰۰ تجمع اعتراضی در بیش از ۸۰ کشور جهان هشتمین تظاهرات جهانی خود را برگزار کردند. فعالان دفاع از محیط زیست، در پاسخ به فراخوان “جمعهها برای آینده”، با برگزاری این آکسیون جهانی تلاش کردند تا توجه مردم جهان را به چالشهای زیست محیطی جلب کرده و دولت ها را برای پایان دادن به تخریب محیط زیست و مقابله با تغییرات آب و هوایی تحت فشار قرار دهند. از جمله خواستههای هواداران جنبش “جمعهها برای آینده”، توقف کامل استفاده از انرژیهای فسیلی، برنامههای عملی واقعی درباره انتشار کربن، پایان دادن به خشونت علیه ساکنان بومی و توزیع عادلانه واکسن در سراسر جهان است. گرتا تونبرگ از فعالان شناخته شده جنبش محیط زیست در آستانه برگزاری این تظاهرات سراسری، با اشاره به بحران بهداشتی ناشی از شیوع ویروس کرونا، گفت: «در تابستانی که همراه با بحران عجیب همهگیری پشت سر گذاردیم، بحران تغییرات اقلیمی نه تنها کاهش نیافت بلکه بر این بحران و مشکلات آن افزوده شد. ما باید بار دیگر به خیابانها بیاییم».
این تظاهرات جهانی در حالی برگزار شده است که امروزه اغلب مشکلات و تنگناهای زیست محیطی دیگر بعنوان یک موضوع محلی و یا حتی ملی بشمار نمی آیند و با توجه به وابستگی متقابل و غیر قابل تفکیک محیط زیست با مباحث کلان انسانی از جمله اقتصاد، فرهنگ، توسعه، سیاست، اخلاق و بویژه نوع خاص آن یعنی جغرافیای سیاسی و بسیاری دیگر از جنبه های مادی و معنوی حیات انسان ها، امری جهانی به حساب می آید. در واقع هر مشکل زیست محیطی هر اندازه محدود به نظر برسد و حتی محدود در داخل مرزهای قراردادی یک کشور، مشکلی برای کل جهان و نوع بشر بشمار می آید. واقعیت این است که اثرات ویرانگر مناسبات تولیدی حاکم، بر طبیعت و محیط اطرافش سرعت سرسام آوری بخود گرفته است. دیگر تقریباً هیچ زیستگاه یا اکوسیستم طبیعی در سطح زمین وجود ندارد که لااقل اندکی دستخوش تغییر نگردیده باشد. کره زمین بطرز خطرناکی در حال از بین رفتن است.
توجه به محيط زيست و حفظ سلامتی انسان و كليه موجودات كره زمين یکی از اصول اساسی در بقای زندگی و استفاده از نعمات طبیعی است كه به وفور در اختيار ما قرار دارد. مشاهده روزانه خود ما و ارزیابی های کارشناسان این عرصه که در خدمت سرمایه نیستند، این واقعیت را توضیح می دهند که اساساً بیشتر بلاهایی که بر سر محیط زیست می آید، ناشی از دست درازی های حریصانه صاحبان ثروت و قدرت است و اگر جامعه بگونه ای دیگر اداره شود و نظم تولید و مصرف بگونه ای دیگر سازمان داده شود که اساسش پاسخ گویی به نیازهای واقعی انسان باشد و همه چیز برای همه باشد و انسان ها حساب شده و با نقشه تنها به اندازه نیازهای شان از منابع طبیعی بهره برداری کنند و نقشه مند و کارشناسانه منابع تجدید شونده را بازسازی کنند، طبیعت آسیبی جدی نخواهد دید و نظام زیست محیطی با بحران روبرو نخواهد شد!
اگر چه حفظ محیط زیست وظیفه دولت ها و حکومت هاست و برای جلوگیری از تخریب محیط زیست باید دولت ها را تحت فشار گذاشت، اما آحاد مردم هم بدرجاتی می توانند سهمی در جلوگیری از تخریب زیاده از حد آن داشته باشند. انسان ها مستقل از اینکه دولت ها تا چه اندازه در حفظ محیط زیست نقش خواهند داشت می توانند “اخلاق محیط زیستی” خود را تقویت کنند.
اخلاق محیط زیستی، نوعی از رفتار انسان مسئول و متمدن امروزی است که بدون تذکر کسی، به: طبیعت، محیط زیست و به قانونمندی های زیست محیطی، احترام می گذارد و خود را مسئول به رعایت حفظ محیط زیست خویش می داند و می کوشد در محدوده اختیارات و حریم زندگی خود در حفظ محیط زیست نقش داشته باشد. همینکه افراد در مصرف برق، در مصرف آب، در مصرف هر چیز دیگری اسراف نمی کنند، همینکه انسان ها توجه به بهداشت محیط دارند و از ریختن آشغال در معابر و پارک ها و کوچه و خیابان پرهیز می کنند، همینکه انسان ها در می یابند که وجود موجودات زنده حیوانی و نباتی حلقه هایی از چرخه زیست محیطی هستند و نباید نابودشان کرد، همینکه سعی دارند دورریزها را تفکیک و بازیافت کنند، همینکه انسان ها بی رویه از نایلون و کیسه های پلاستیکی و ظروف یک بار مصرف استفاده نمی کنند، همه این کارهای کوچک و شدنی در حد خود سلامتی محیط زیست را بیشتر می کند. طبعاً کسانی که به این درجه از حساسیت برسند که خود همین نکات پیش پا افتاده را رعایت کنند، قطعاً دیگران را هم تشویق خواهند کرد که مثل خودشان به محیط دور و برشان حساس باشند. اخلاق محیط زیستی، اینگونه عمومیت می یابد. اما بی گمان در نظامی که همه چیز بر پاشنه گردش سرمایه و کسب سود می چرخد و برای سوداندوزی همه چیز از جمله محیط زیست قربانی می شود، رواج فرهنگ و اخلاق محیط زیستی به تنهایی کافی نیست بلکه باید با مناسباتی در افتاد که به حکم ماهیت ذاتی اش هر روزه بدون توجه به پیامدهای آنی و دراز مدت آن گوشه ای از طبیعت را به ویرانی می کشد.
هر چند در نظامی که ساختارش بر پایه تملک، استثمار، تبعیض و کسب سود بنیاد نهاده شده باشد؛ نقش افراد در حفاظت از محیط زیست کمرنگ می شود و محیط زیست اساساً دستخوش مطامع قدرتمداران و صاحبان ثروت قرار می گیرد، اما کمونیست ها به مثابه انسان هایی مسئول در قبال سرنوشت جامعه بشری نمی توانند نسبت به این مسئله حیاتی بی تفاوت باشند. کمونیست ها نه تنها در محدوده و حریم کار و زندگی خود خواهند کوشید تا سهمی در حفاظت از محیط زیست داشته باشند، بلکه قاطع ترین مبارزین راه مقابله با ویرانگری های زیست محیطی نظام سرمایه داری هستند. کمونیست ها که در هر عرصه ای از فعالیت های اجتماعی، پیشرو و منشاء تغییراند، نمی توانند نسبت به محیط طبیعی پیرامون بی تفاوت باشند. نباید گذاشت بی توجه به نیاز انسانها و در خدمت حرص سود اندوزی صاحبان سرمایه زمین را تخریب کنند، آبها را آلوده نمایند، زیبایی طبیعت ازبین ببرند. محیط های طبیعی را بی ریخت و ویران کنند و جامعه بشری را در مقابل پاره شدن لایه اوزون و آب شدن کوه های یخ، بالا آمدن آب دریاها و سیل، سوختن جنگل ها و طوفان و گرد باد و فجایع ناشی از آن رها کنند. محیط زیست ما با همه منابع و با همه جلوه های زیبای طبیعی اش، میراثی بجا مانده برای ماست که باید آن را پاس داشت و آنرا با همه جلوه های زیبایش برای نسل های بعدی بجا گذاشت!