سران رژیم در هراس از خطر شورش گرسنگان
چهارشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۱
تنها چند روزی به پایان سال نمانده بود که مردم با گوشهای خود شنیدند که یک کارشناس مددکار هشدار داد که انفجار گرسنگان در راه است. مصطفی اقلیما مددکار اجتماعی با اشاره به گسترش اعتراضات معلمان و بازنشستگان و بخشهای مختلف جامعه طی ماههای گذشته خطاب به سران رژِیم میگوید :”مردم نیز توانائی تحمل این وضعیت را ندارند و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند باید منتظر انفجار گرسنگان باشید “او میگوید: با ادامه این وضعیت: “اگر امسال انفجار گرسنگان صورت نگیرد در سال آینده صورت خواهد گرفت”. اوضاع آنچنان وخیم است که این هشدارها از سوی برخی از مقامات مختلف حکومتی نیز تکرار میشود. به یاد داریم که در مرداد ماه سال ۹۸ و قبل از وقوع خیزش سراسری آبان در سرمقاله روزنامه ابتکار جمله ای با این مضمون آمده بود که ” اگر جنبش گرسنگان راه بیفتد، هیچ چیز دیگر باقی نخواهد ماند”. آن جملات و ابراز وحشتی که سرمقاله نویس روزنامه ابتکار را به بیان آن واداشت ریشه در واقعیاتی داشت که مقامات رژیم سعی در پنهان کردن آن داشتند. آمارهای رسمی که در رسانه ها ومصاحبه ها انتشار مییافتند، جامعه ای را به تصویر میکشیدند که متلاشی شدن همه حوزه های حیات اجتماعی مشخصه اصلی آن بود. ورشکستگی اقتصادی دولت، گرانی کالاهای اساسی، سقوط لحظه به لحظه ارزش پول، سقوط فاجعه بار قدرت خرید کارگران و اقشار فرودست جامعه بخشی از تصویر جامعه و مردمی بود که چهاردهه پیش به آنها وعده داده بودند که پول نفت را به سر سفره هایشان خواهند آورد. روند اضمحلال اجتماعی وهمراه با آن اعتراضات گسترده کارگران، معلمان و بازنشستگان، شورش گرسنگان آبان ۹۸ را به ارمغان آورد. اگر چه رژیم آن اعتراض گرسنگان را با کشتار بیش از هزار و پانصد نفر و زخمی و دستگیر کردن هزاران نفر پاسخ داد، با این وجود همه دیدیم که جامعه مرعوب و خاموش نشد. اینکه اکنون یکبار دیگر سخن از خطر شورش گرسنگان به میان آمده است بیانگر آن است که هم روند ورشکستگی اقتصادی شتاب گرفته است وهم جنبش های اعتراضی همه روزه صحن جامعه را اشغال کرده اند.
ظاهرا هشدار این مدکار اجتماعی، شاخک های سران رژیم را حساس کرده ووقیح ترینشان به میدان آمدند. رئیسی جلاد از ” رفع خط فقر مطلق تا پیش از پایان سال جاری ” خبر داد. جنتی دبیر شورای نگهبان گفت ” وظیفه ماست که شکم های گرسنگان را سیر کنیم “. این لاف و گزافها در حالی است که طبق همه آمارها وداده ها دستکم نیمی از جامعه در فقر مطلق به سر میبرند. در همین ماه گذشته وقتی حداقل دستمزد تعیین شده را اعلام کردند که تازه تنها شامل حال تعداد بسیار اندکی از مزدبگبران این جامعه می شود، یک سوم خط فقر بود. جنتی اما یکبار دیگر به فریبکاری روی آورده و اعلام کرد که ” ما اگر بتوانیم شکم گرسنه را سیر کنیم معجزه کرده ایم.” این یعنی که مردم منتظر معجزه از جانب کسانی باشند که تنها ارمغانشان شان به فقر ونابودی کشاندن این مردم بوده است. بی جهت نبود که این بار حتی صدای عبدی یکی از ایدئولوگهای ورشکسته جریان اصلاح طلبی بلند شد و به کنایه نوشت “معجزه بزرگتر گرسنه کردن بود که اجراء شد”.
روزنامه ” همدلی ” هم زیر عنوان ” چه کسی پاسخ گوی گرسنگان است”، خطاب به جنتی نوشت: « جنتی که بهعنوان یک روحانی بانفوذ در حکومت که از قدرت و نفوذ بیمانندی در تأیید صلاحیت افراد حاضر در عالیترین سطوح حکومتی و تصویب قوانین نظام جمهوری اسلامی برخوردار بوده است؛ چه نقشی برای خود قائل است؟ و چه اندازه از بار این سرزنش را برعهده میگیرد؟ سخن سوم این است که بالاخره کجا و کدام قسمت از ارکان نظام جمهوری اسلامی دارای اشکال و عیوب اساسی بوده است که در کشوری چنین ثروتمند، اکنون نمیتوانیم شکمهای گرسنه را سیر کنیم؟ آیا قانون اساسی جمهوری اسلامی دارای اشکال است؟ آیا دولتها و وزیران و کارگزاران عالیرتبه نظام، ناتوان و ناکارآمد بودهاند؟ آیا مدیریت کشور فاقد برنامه و دستور کار بوده است؟ آیا نظام در تعیین اولویتها و سیاستهای کلان دچار خطا شده است؟». البته این جملات از زبان کسانی بیرون میاید که خود در سایه همین نظام اجازه قلم زدن مییابند و اگر خودی نباشند، به گونه ای درهمان دایره جای میگیرند. ما اما میگوئیم نظام جمهوری اسلامی که با به خون کشیدن انقلاب مردم حاکم شد و رسالت نجات مناسبات ظالمانه سرمایه داری از خطر انقلاب توده ها را بر عهده گرفت از همان ابتدا دشمن این مردم بود. جمهوری اسلامی با قیمت ارزان سازی نیروی کار و گرسنه کردن کارگران زمینه رشد مناسبات سرمایه داری و تمرکز ثروت و سامان این جامعه در دستان اقلیتی کوچک را فراهم آورد. در شرایطی که کارگران و معلمان به جرم مبارزه برای درخواست افزایش دستمزدها به بند کشیده میشوند، در شرایطی که نویسندگان به جرم گفتن حقیقت کشته میشوند ویا به مرگ تدریجی در زندان محکوم می شوند، اظهار نظرهای اینگونه آدمها و نشریات تنها نقش سوپاپ اطمینانی را بازی میکنند که فرصت برای رژیم بخرند.
مرکز آمار ایران اعلام کرد که نرخ تورم سالانه در اسفند ۱۴۰۰ به چهل و دو دهم درصد رسید و اضافه میکند که این سومین بار در تاریخ جمهوری اسلامی است که نرخ تورم سالانه بالای چهل در صد در کشور ثبت میشود. البته اعلام نرخ تورم از سوی دستگاههای آمار رژیم همواره با تردیدکارشناسان و اقتصاددانان مستقل روبرو شده است. کافی است همه روزه با بالا رفتن قیمت کالاهای اساسی نظری افکند تا نرخ تورم واقعی را دید. اوجگیری تورم به بالای ۴۰ درصد در حالی است که عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی اعلام کرده است: “با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و کمبود ذخایر استراتژیک، قیمت گوشت مرغ حدودا کیلویی ۸۰ هزارتومان میشود و پیش بینی درباره گوشت قرمز ۳۰۰ هزار تومان است و قیمت نهادههای دامی هم دو برابر خواهد شد “
فارغ از اینکه سران رژیم چه ادعاهای پوچ وغیر واقعی در رابطه با راه مقابله با متلاشی شدن اقتصادی دارند، آنچه مسلم است، ابعاد فقر وگرسنگی تا آن حد شدت یافته است که “خطر” شورش گرسنگان برای سران رژیم را به یک احتمال واقعی تبدیل کرده است. موج گسترده اعتصابات کارگری و اعتراضات عمومی جامعه را روز به روز به سوی شرایط اعتلای انقلابی سوق میدهد . مهم این است که فعالین ورهبران پیشرو طبقه کارگر وجنبشهای اعتراضی تا چه اندازه خود را برای هدایت جنبش گرسنگان و آماده کردن ملزومات پیروزی انقلاب آماده میکنند.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله