جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ | 06 - 09 - 2024

Communist party of iran

سبک کار مخفی یا علنی در جنبش کارگری!


م.مهرزاد

توضيح سايت: مطلب مورد اشاره در پايين همين صفحه درج شده است!


به نظرم مطلب کارگران هم پیمان به نام “نکته مهم در باره اشکال مختلف مبارزه” * بحث مخفی شدن همگانی است که اشتباه و رو به عقب است. سبک کار مخفی و علنی بحث‌ مفصلی است اما مختصرا اینجا توضیحاتی را ضروری می دانم. واضح است که کار مخفی و حزبی بسیار با اهمیت و ضروری در دوران استبداد است اما نفی کار علنی، نیمه علنی و تلفیق کار مخفی و علنی به معنای تعطیل شدن تمام تشکل های موجود از سندیکای واحد تا تشکل های بازنشستگان، انجمن ها و شوراهای معلمان و دیگر تشکل های فعالین کارگری و غیره است. اگر نتیجه گیری این مقاله را بپذیریم، نه تنها از استراتژی ایجاد تشکل های کارگری و توده ای باید دست برداریم بلکه همه تشکل های موجود که هزاران نفر با آنها کار می می کنند یا از آنها تاثیر می پذیرند را نیز باید منحل کنیم. طی چند دهه مبارزه برای ایجاد تشکل های کارگری و توده ای نه فقط دست آوردهای قابل توجهی داشته بلکه رهبران عملی زیادی بوجود آمدند  که اکنون چهره هایی شناخته شده هستند و هر یک نه تنها در بخش هایی از جنبش نقش قابل توجهی دارند بلکه مخاطبان قابل توجهی در جامعه  پیدا کرده اند و تاثیر گذارند.


مهمترین دست آورد فعالیت علنی و نیمه علنی کارگران و مردم این نیست که  شرایط اقتصادی آنها در این جامعه بهتر می شود و امتیازی بدست می آورند، بلکه مهمترین دست آورد آن، متشکل شدن بخش های وسیعتری از طبقه و مردم پیرامون بخشی از مطالباتشان است که در متن مبارزه طبقاتی تاثیر قابل توجهی دارد. آنها جمعی مبارزه می کنند و به این اعتبار از آگاهی و سازماندهی بیشتری نسبت به کارگران و مردم منفرد و بی سازمان برخوردارند. آنها نقش بیشتر و مهمتری در مبارزه طبقاتی را می توانند داشته باشند و اساسا در جامعه ای که تشکل های واقعا کارگری و مردمی مستقل بیشتری وجود دارند زمینه برای رشد گرایش سوسیالیستی و بعبارتی دقیقتر احزاب سوسیالیست وجود دارد. 


این واقعیت که در جریان فعالیت علنی هزینه هایی داده می شود از اهمیت آن و جایگاه آن نمی کاهد و دست آوردهای این سبک کار از هزینه های آن بیشتر و  حتی تعیین کننده  است. وانگهی فعالیت علنی و حزبی نیز هزینه دارد و اگر به دلیل سبک کار تعداد کمتری زیر ضرب می روند اما همیشه هزینه سنگین تری به نسبت افراد بازداشت شده فعالیت علنی می پردازند.

البته همه تشکل های علنی به درجاتی مخفی کاری را نیز رعایت می کنند و همه ی مختصات خود را روی پرده نمایش نگذاشته اند. در یک جامعه استبدادی فراگرفتن هنر تلفیق کار مخفی و علنی الزامی است. تشکل های کارگری و توده ای با تلفیق کار علنی و مخفی همسو با   حزب یا احزاب کارگری مخفی می توانند وجود داشته و مکمل روند مبارزه طبقاتی به نفع پرولتاریای ایران باشند.


ذکر این نکته هم ضروری است که کارگران و مردم به غیر از تشکل های علنی همیشه تشکل های مخفی غیر حزبی هم داشته اند و دارند. مثل کمیته های کارخانه، کمیته های جوانان محلات، کمیته های اعتصاب و … که اینها نیز در نوع خود مفید و موثر هستند اما محدود کردن خود به این نوع سبک کار مخفی در فعالیت های توده ای، یک عقب گرد و محدودیت بزرگ برای کارگران است چرا که در تشکل های مخفی کارگری و مردمی تعداد معدودی قابل سازماندهی شدن هستند.

مبارزه مخفی و حزبی و مبارزه علنی و نیمه علنی تشکل های کارگرای و مردمی یک رابطه متقابل دیالکتیکی دارند که از هم تاثیر می گیرند و بر هم تاثیر می گذارند و درواقع مکمل یکدیگرند. به عبارتی دیگر آنها به یکدیگر انرژی می دهند و پیشروی را تسریع می کنند. 


تقلیل مبارزات علنی کارگران طی  چند دهه گذشته به لیبرالیسم بیگانه بودن نویسنده یا نویسندگان مطلب کارگران هم پیمان با مکانیزم های جنبش کارگری را نشان می دهد. اگر رهبران عملی جنبش کارگری و معلمان زندانی می شوند از سوی دیگر موج وسیع و گسترده مبارزه برای آزادی آنها به راه افتاده که نتیجه همین فعالیت علنی آنها در چند دهه گذشته است. آنها اگر در خفا بودند نمی توانستند از چنین اعتبار و حمایتی برخوردار شوند. فعالین کارگری تعداد معدود و انگشت شماری نیستند و در روند مبارزه طبقاتی بازتولید و تکثیر می شوند. 


بخش های مخفی جنبش، چه احزاب و سازمان ها و یا کمیته های مخفی کارگری نیز فعالیت خود را  در پرتو فعالیت های علنی جنبش بهتر پیش می برند و  نه تنها تناقضی با آن ندارند بلکه در سبک کار  و موقعیت خود جایگاه بهتری پیدا می کنند. به عبارتی دیگر با تغییر توازن قوای طبقاتی پس از پایان رکود جنبش پس از دو دهه شصت و هفتاد، علنی و نیمه علنی شدن بسیاری از فعالیت های کارگری و مردمی به رژیم تحمیل شده است و با تمام افت و خیزهای و سرکوبها در جریان جنبش های توده ای و اعتصابات متعدد سالانه، میدان عمل وسیعتری یافته است.


هزاران کارگر، معلم، بازنشسته، پرستاران، دانشجویان و فعالین جنبش زنان و محیط زیست فعالیت های علنی و نیمه علنی خود را به حکومت تحمیل کرده و توازن قوا را با وجود تمام هزینه ها  در موقعیت مناسب و قدرتمندی نگهداشته اند. مخفی شدن مطلق یعنی بازگشت رکود و خفقان بر جنبش. فعالیت علنی گسترده فعالین جنبش ها به همراه مبارزه سیاسی مخفی و سازماندهی کار حزبی، عرصه های مختلف مبارزه طبقاتی هستند که توازن قوا در سطح فعلی را  پایدار نگهداشته و اعتلای انقلابی را رقم زده اند. 

جنبش ما از یکسو نیازمند تعداد بسیار بیشتری از تشکل های کارگری و مردمی علنی است و از سوی دیگر فعالیت مخفی و سازماندهی حزبی و نیز حیاتی است. پشت سر گذاشتن رکود و سرکوب های بسیار شدید و پرهزینه دهه شصت و هفتاد به راحتی و خودبخود حاصل نشده است بلکه در روند مبارزه طبقاتی و هزاران اعتصاب و تجمع و اعتراض علنی و در کنار آن تداوم مبارزه مخفی پیش رفته و به اینجا رسیده اند. واضح است که هنوز راه زیادی باقی است اما کارگران آگاه خود را از هیچ امکانی برای پیشروی و عقب راندن حکومت به لبه پرتگاه خود را محروم نمی کنند. 

م مهرزاد

شهریور ۱۴۰۳

*

http://t.me

/kargaranehampeman5

—————

🟥  نکته مهم در باره اشکال مختلف مبارزه 

جمهوری اسلامی در باتلاق بحران ها فرو رفته است و به شیوه های مرسوم خود کارگران آگاه و معترضان به وضع فاجعه بار کنونی را مورد تهاجم قرار می دهد و با دستگیری و زندانی کردن آنها می کوشد نیروهای افشا کننده سیستم جور و ظلم کنونی و معترضان به نظام سرمایه داری را از سر راه خود بردارد. رژیم می کوشد با سرکوب آزادی و خفه کردن صدای کارگران و فعالان، بقای عمر خود را استمرار بخشد. 

کارگران آگاه و فعالان عرصه های مختلفِ مبارزه، باید بر این امر واقف باشند که نیروهای امنیتی و پلیس سیاسی به دلیل اشراف داشتن بر روند حیات سیاسی تشکل های کارگری و سازمان های مدافع رهایی طبقۀ کارگر و حتی فعالان جنبش های دموکراتیک، به سادگی قادر گردیده اند بخش های مهمی از فعالان این جریانات را شناسایی و با دستگیری و زندانی کردن آنان سدی در مقابل فعالیت های سیاسی، اعتراضی و روشنگرانه ایجاد نمایند و تلاش دارند با متلاشی کردن کامل تشکل ها، بویژه تشکل های علنی، فعالان را برای یک دورۀ دیگر از صحنه سیاسی کشور خارج سازند. این سیاست واقعی رژیم است که چهل پنج سال آن را اجرا کرده و «تخفیفی» هم در این زمینه قایل نشده است! هیچ کارگر رزمنده و هیچ روشنفکر مبارزی نباید فریب ادعای «اجرای عدالت» و «رأی منصفانۀ» دادگاه اسلامی را – آن هم از جانب کسانی که دستشان تا آرنج در خون مبارزان غرق است – بخورد و هیچ کنشگر سیاسی با اندکی تجربه چنین امیدی در خیال خود نمی پرورد و حتی به عنوان «تاکتیک و شگرد» هم دچار چنین توهمی نمی شود. 


علنی گرائی و نفی روش مبارزه صحیح متناسب با شرایط خاص برای حفظ تشکل های رزمنده و فعالان و پیشروان و اهمیت حیاتی آن ضایعه ای است که به دلیل رشد لیبرالیسم درجنبش، ندیدن یا کم بها دادن به ویژگی های رژیم و سرشت مطلقاً سرکوبگر آن، کوچک شمردن دشمن طبقاتی و پلیس، درجا زدن در فعالیت «مطالباتی» و محدود کردن خواست ها به خواست های اقتصادی و به اصطلاح «صنفی»، در میان تشکل ها و فعالان به شدت رایج شده است.


همۀ واقعیت ها نشان می دهند که طبقۀ کارگر برای رهائی از وضعیت فاجعه باری که نظام سرمایه داری و حکومت دینی – نظامی – دیوانسالار  بر او تحمیل کرده، چاره ای جز مبارزۀ همه جانبه با نظام سیاسی و اقتصادی – اجتماعی حاکم ندارد. یعنی طبقۀ کارگر باید در تمام عرصه های اقتصادی – اجتماعی، سیاسی، نظری و فرهنگی با سرمایه داری و نهادهای سیاسی، قضائی و اداری حاکم به مبارزه ای پیگیر برعلیه ظلم و ستم طبقاتی روی آورد و نه آنکه صرفاً به مبارزه ای نمادین و برجسته کردن اغراق آمیز نمادهای مبارزه بسنده کند. طبقۀ کارگر در این نظام و با این سیاست های که اعمال می کند، روی آزادی، آسایش، رفاه و امنیت به خود نخواهد دید و شرایط زندگی و آینده اش دشوارتر و تحمل ناپذیرتر خواهد گردید. اختناق سیاسی و سرکوب عریان حاکم بر جامعۀ ایران چنان وضعیتی ایجاد کرده که امروز نه تنها برای ایجاد حزبی که مدافع و نماینده واقعی کارگران باشد، بلکه برای ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری هم نمی توان تنها با مبارزات علنی پیش رفت. طبقه کارگر و همه اقشار زحمتکش که نسبت به سرنوشت خود در نظام سیاسی کنونی معترض می باشند نباید دنباله رو سیاست های احزاب، تشکل ها و عناصر راست باشند و مقهور روش های غلط آنها شوند.  کارگران و زحمتکشان باید به اشکال مختلف مبارزه بها دهند و بیاموزند که تغییر بنیادی جامعه و نفی نابرابری و مظالم موجود، با علنی گرایی و بدون ملاحظه به حفظ عناصر پیشرو و جسور و صادق امکان پذیر نیست.   مبارزه علنی و همچنین پنهان بودن از دید نیروهای امنیتی و انتظامی و پلیس سیاسی، مبارزۀ قانونی و غیر قانونی (به مفهوم مبارزۀ انقلابی)، مبارزات اقتصادی – اجتماعی و مبارزات سیاسی و فرهنگی مستقل، اشکال مهم چند سویه و مختلفی از مبارزه طبقاتی هستند که متناسب با اهداف و منافع کارگران و زحمتکشان در عمل و نظر به پیش می رود، و باید توسط تشکل ها، فعالان و عناصر پیشرو عملی شود.


کارگران هم پیمان
https://t.me/kargaranehampeman5

اشتراک در شبکه های اجتماعی: