زنجیر ستم از ضعیف ترین حلقه ها، گسسته می شود!
چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰
چند روزی است که اعتراضات برحق مردم شهرهای مختلف خوزستان از جمله شادگان، خرمشهر، اهواز، رامهرمز، ماهشهر، کوت عبداله، ویس، چمران، حمیدیه، سوسنگرد، رامشیر، ماهشهر، شوش و… به یکی از مهمترین کانونهای خبررسانی، تجزیه تحلیل و موضع گیری جریانهای مختلف سیاسی بدل گشته است. روزنامه جمهوری اسلامی در خبر روز سه شنبه مورخ ۲۹ تیر چنین نوشت” دولتها در عدم رسیدگی به رفع مشکلات و تنگناهای روستاها و شهرهای خوزستان از نظر حل مشکل فاضلاب و آبرسانی و دهها مشکل دیگر، در عمل و نتیجه، و پس از چهل سال، عملکردی یکسان داشتهاند. «آب را بردهاند و مشکلات اولیه مردم را نیز حل نکردهاند». گویی قرار است خوزستان را زمین سوخته نمایند. این روزنامه که خود در چهارچوب مناسبات جمهوری اسلامی سالهاست قلم می زند اما چنین ادامه می دهد “همه دولتها از نظر منابع آب استان خوزستان، یک الگو و برنامه واحد را تاکنون دنبال کردهاند. مردم خوزستان هم این را فهمیدهاند که با دلخوش کردن به اصول گرا یا اصلاح طلب، هاشمی، خاتمی یا احمدینژاد و روحانی و حالا رئیسی، هیچ تفاوت و تغییری در سیاستهای کلان انتقال آب نخواهد افتاد. سیاستمداران و مدیران اجرایی خوزستانی، در وزارتخانههای مربوط به آب، برق، نفت و گاز، حداکثر در ردههای دوم و سوم اجرایی، آنهم به ندرت حضور دارند. داستان مصائب منافع خوزستان، نیازی به تفصیل ندارد.” سپاه نیوز پایگاه خبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مانند همیشه در انکار نقش سپاه به عنوان مهمترین بازوی نظامی جمهوری اسلامی و یکی از ارگانهای به شدت مؤثر در رابطه با خشکاندن تالابهای خوزستان برای بهره برداری از مناطق نفتی داشت، چنین نوشت:
“از نخستین روز آغاز بحران آب در خوزستان مطالبه گری از مسؤلان و پیگیری اقدامات در دستور کار قرار گرفت و منجر به رهاسازی آب از پشت سدهای خوزستان شد”. وی افزود: “پیگیری اتصال تأسیسات روستایی سوسنگرد و هویزه به تأسیسات مجتمع امام علی از دیگر اقدامات سپاه خوزستان برای حل مشکل آب روستائیان غرب خوزستان بود”. فرمانده سپاه ولیعصر استان خوزستان با اشاره به راه اندازی قرارگاه آبرسانی سپاه در مناطق بحرانی خوزستان افزود: “در این زمینه پیگیریهایی برای حل مشکلات روستاییان در احمدفداله دزفول و دهدز انجام شد و تانکرهای تأمین آب نیز به این مناطق اعزام شدند”.
اگرچه این تبلیغات و تیتر خبرها در این اصل مهم که مسبب تمامی مشکلات و محرومیتهای تحمیلی بر زندگی مردم، جمهوری اسلامی است تغییری نمی دهد و مردم به خوبی می دانند چه کسی تفنگ را به سوی آنها نشانه گرفته است، اما گاها شباهت هایی بین همین جمهوری اسلامی و اپوزیسیون بورژوایی که خود را مخالف آن معرفی می کند وجود دارد. محرومیت خوزستان سابقه ی تاریخی دارد، امری که به پیش از قیام ۵۷ مربوط می شود. قبل از انقلاب هم بسیاری از بخش ها و مناطق روستایی از نعمت برق محروم بودند، وضعیت راه ها اسفناک بود. مردم این مناطق به دلیل اینکه از اقلیتهای ملی بودند در همان زمان هم تحت ستم های مضاعف قرار داشتند، از تحصیل به زبان مادری محروم، و جلوه های فرهنگی و زبانی آنها با تمسخر، تحقیر و تعقیب روبرو می گشت. تقدس مفهوم مام میهن در واقع رویه ی دیگر سرکوبگری و زیرپا گذاشتن حقوق ملیت های مختلف درون ایران در یک روند تاریخی معنا پیدا می کند. چه حاکمیت سلطنت پهلوی و چه حاکمیت جمهوری اسلامی و هردو به مثابه سیستم سرمایه داری، مسبب اصلی شدیدترین و غیرقابل تحمل ترین ستمها بر این منطقه از ایران بوده اند. این عظمت طلبی ایرانی اتفاقا در مواضع پیدا و ناپیدای پهلوی چی ها زمانی نمود پیدا می کنند که مردم آن خطه به زبان مادری خود یعنی عربی شعار می دهند. سر دادن شعار و طرح مطالبات به زبان عربی، آنچنان به این حضرات گران آمده است که یا تلاش دارند که فرافکنی کرده و گزارشاتی را که در آنها به زبان عربی شعار داده می شود را در رسانه های وابسته به سلطنت طلبان در کسری از ثانیه بازتاب دهند و یا این نقطه ی اشتراک را همچون باصطلاح چپهای محور مقاومتی، آشکارا در تویتهای خود اعلام کنند. یکی از این باصطلاح چپهای محور مقاومتی در این رابطه در تویتر خود نوشت ” ردیف کردن کلمات و به کارگیری کلیشه هایی چون حق تعیین سرنوشت و غیره از سوی چپ برانداز شوخی تلخی است با تاریخ. عبارت نزد آنان تنها نامهای عام اند به منظور خزیدن زیر پرچم ارتجاع. شرم بر آنان که کلمات را به لجن کشیدند که با تروریست های الاحواز هم کاسه می شوند”. علی سیستانی از جریان موسوم به عدالتخواهان وابسته به رژیم می نویسد ” مطالبه با دروغ گفتن فرق دارد، فکر کنم فرق این دو را متوجه باشید، برای حل مشکلات باید مطالبه کرد و راه کار داد. با دروغ گفتن و شلوغ کاری چیزی حل نمیشه، فقط دارید توی زمین تجزیه طلب و ویرانی طلبها بازی می کنید.”
اینها تنها کلمات و جملاتی نیستند که فقط از دهان چند نفر بیرون آمده شده باشند. بلکه بازتاب واقعیتها و ستم های تاریخی است که سالهاست بر ملیت های تحت ستم ایران روا داشته شده است. حال چه از گرایشات وابسته به جمهوری اسلامی باشد و چه از جانب دیگر جریانهای به اصطلاح سرنگونی طلب. مهم درک این مسئله است، که مردم ایران علی العموم، ملیت های تحت ستم و همچنین زنانی که ستم ملی هم به آنها اعمال می شود به مثابه نقطه ی کانونی همه ی این ستمها، فقط زمانی رها می شوند که نه در دام تقدسات عظمت طلبی مام میهن بیافتند و نه در دام ناسیونالیسم و آلترناتیوهای بورژوایی که سرانجامی بهتر از جمهوری اسلامی ندارند. از این رو لازم است که کارگران و مردم ایران در حمایت از مبارزات حق طلبانه مردم خوزستان به مثابه منطقه ای که در آن تمام ستمهای طبقاتی و ملی بر آنها روا داشته شده است به میدان آمده و با سازماندهی خود راه را برای مبارزات یکپارچه تر و سراسری تر مهیا کنند.
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
سخن روز