زنان و زندان، روایتهائی از ستم کشی زنان
دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰
در آستانه ی ۸ مارس امسال جمعی از زنان سیاسی از جمله نرگس محمدی، آتنا دائمی، عسل محمدی، عاطفه رنگریز، لیلا حسین زاده و عالیه مطلب زاده اقدام به انتشار ویدئویی زیر نام “روایتهای زندان و ازدواج کودکان” کرده اند. تجربه ی این زنان مبارز زندانی در بندهای عمومی و مشاهداتشان و وضعیت زنان، آنها را واداشته تا آنچه را که از نزدیک دیده اند به اطلاع عموم برسانند تا بتوانند هرچه بیشتر توجه افکار عمومی و جامعه را به وضعیت داخل زندانهای زنان جلب کرده و مقاومت و مبارزه ی عمومی تری را علیه این وضعیت شکل دهند. این کلیپ ویدئویی از چند زاویه قابل توجه است، اینکه چندین فعال زن مشترکا علیه وضعیت به شدت ناگواری که جمهوری اسلامی برای زنان به وجود آورده است اقدام به کار جمعی کرده اند، و دوم هر کدام از این فعالین سیاسی بر مبنای خط فکری و سیاسی خود هرچند به شکلی کاملا گذرا به موضوع زندان و زنان پرداخته و جنبه هایی را برجسته می کنند. نکات ظریفی که در خلال ویدئو به آن اشاره می کنند این است که:
اول – “ما از طرف زنانی که قربانی کودک همسری بوده اند، حرف نمی زنیم؛ ما فقط از طرف خودمان به عنوان شاهدان عینی روایت می کنیم و بر این فجایع که زندانها را پرکرده و جانها را می کشد، شهادت می دهیم.
دوم – حکومت اسلامی نقش اساسی در حفظ گسترش و ترویج کودک همسری دارد.
سوم – تعداد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار سال ۱۴۰۰ با حدود ۳۲ درصد افزایش در مقایسه با موارد مشابه خود در بهار سال گذشته به ۹۷۵۳ مورد رسیده است.
چهارم – سیاستهای ترویج ازدواج مثل وام ازدواج، بدون لحاظ تبعات مختلف، کودک همسری را گسترش می دهد.
در ابتدا نرگس محمدی با توجه به وجود قوانین نابرابر و ضد زن و ضد کودک به مسئله ی “کودک همسری” اشاره می کند و توضیح می دهد که چگونه رابطه ی دو کودک ۱۲ ساله دختر و پسر که در همسایگی هم زندگی می کرده اند، با شکایت خانواده ی دختر به زندانی شدن هردو کودک منجر شده و نهایتا قاضی پرونده به عنوان تنها راه حل، حکم به ازدواج این دوکودک داده است.
آتنا دائمی هم با مبنا قرار دادن کودکانی که قربانی ازدواج های اجباری شده اند، می گوید “زنانی که به جرم کشتن شوهرانشان در زندان هستند از کمترین امکانات برخوردار نیستند. این زنان که خود سالها قربانی خشونتهای خانگی بوده اند، همچنان هم از جانب خانواده ها و هم جامعه طرد شده اند و هم اکنون هم تحت بهره کشی اقتصادی زندانها قرار گرفته اند. حتی تعداد بسیار محدودی از زندانیان اگر موفق به کسب رضایت اولیای دم شوند باز هم عملا کار خاصی نمی توانند بکنند و در دور باطل رنج و ستم باقی خواهند ماند. این روند البته برای کودکان این زنان قربانی هم صادق است.” آتنا دائمی از فقر اقتصادی به عنوان عامل اصلی به بردگی جنسی کشاندن کودکان توسط خانواده و جامعه نام می برد. وی میافزاید “اعمال احکام ضد انسانی مانند قصاص و رجم (سنگسار) علیه این زنان قربانی نه تنها بازدارنده نیست بلکه تکمیل شدن آخرین مرحله ی ستم بر این زنان است”.
عسل محمدی ضمن اشاره به شرایطی که در آن زنان زندانی مجبور هستند ظرفهایشان را در دستشویی هایی که بوی تعفنشان کل زندان را برداشته است بشویند، به علت زندانی شدن زنان می پردازد. عسل محمدی، بعد از قاچاق جزء جرائم مواد مخدر که منجر به حبسهای طولانی هم می شود، قتل و به طور اخص “شوهر کشی” را بیشترین علت زندانی شدن زنان را در سپیدار اهواز برمی شمرد. وی ازدواجهای اجباری و خشونتهای خانگی به شکل کلی، و به صورت موردی مسائل عشقی را زمینه ساز چنین قتلهایی می داند. عسل می گوید “عدم تامین روانی و تداوم و استمرار خشونت و مشکلات اقتصادی زمینه ای را فراهم می کند که این زنان ناگزیر، ارتکاب قتل را برای رسیدن به امنیت و خلاصی از وضعیت موجود انتخاب می کنند. عسل محمدی از خشونت سیستماتیک دولتی و سازو برگهای آن به عنوان یکی از مهمترین عاملهای این وضعیت اسم می برد.
عاطفه رنگریز با اشاره به یکی از این زنان که بچه ی طلاق بوده وضعیت وی را چنین تعریف می کند. “دختر در سن ۱۶ سالگی به صیغه ی مردی در می آید که تلاش می کند وی را به تن فروشی وادار کند و در قدم بعدی وسیله ای برای فریب و کشاندن زنان دیگری به منجلاب تن فروشی شود. که نهایتا به قتل مرد توسط زن منجر می شود”. عاطفه اصرار حاکمیت ایدئولوژیک را برای پایین آوردن سن ازدواج در بازتولید چنین مناسباتی و مشخصا در رابطه با قتلهای ناموسی قابل توجه می داند.
لیلا حسین زاده با اشاره به آمار بالای شوهر کشی، در زندان عادل آباد شیراز، خشونت خانگی، فقر و اعتیاد را عوامل و زمینه ساز چنین قتلهایی می داند. ارزشهای ضد زن مانند خون بس از یک دختر ۱۲ ساله نهایتا بعد از یک فرار ناموفق و درگیرشدن با آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، سرقت و تن فروشی، یک مجرم سابقه دار می سازد. لیلا حسین زاده اشاره دارد که خشونتهای اعمال شده علیه زنان یا به زن کشی منجر می شود و یا قتل ناموسی و یا در اشکال دیگر زن ستیزی تبلور پیدا می کند.
عالیه مطلب زاده با اشاره به پایین بودن سن ازدواج و مشکلاتی مانند فقر، کمبود امکانات آموزشی و اجرایی شدن قوانین ضد زن از طرف حاکمیت را زمینه ساز شرایطی می دانند که در آن زنان انتخاب دیگری جز قتل شوهر ندارند.
انتشار این کلیپ به عنوان یک کارجمعی از طرف فعالین زنی که در هنگام حبس خود از نزدیک با وضعیت زنانی که از کمترین امکاناتی برخوردار بوده اند و صدایشان به هیچ کجا هم نرسیده است فی نفسه امر مثبتی است، ایجاد فضاهایی که در آن بتوان بر روی مسائل مربوط به زنان خم شد، به جزئیات آن پرداخت، تجزیه و تحلیلهای مختلف را شنید و جامعه را برای دخالتگری دعوت کرد کمک می کند که مجالی پیدا شود که هم به مسئله ی زنان و چگونگی رهایی آنان پرداخته شود و هم به وجوهات کمتر پرداخته شده مسائل زنان توجه بیشتری مبذول گردد تا بتوان با تکیه بر یک تحلیل ماتریالیستی یک آلترناتیو رادیکال را هم برای آن به جامعه عرضه کرد. ستمگری بر زنان با همه مصائب آن یک پدیده اجتماعی است و مثل هر پدیده اجتماعی دیگر باید بستر باز تولید آن را شناخت و بر حسب ویژگی هایش به اشکالی سازمانیافته و در ابعادی اجتماعی برای مبارزه علیه آن نیروی توده زنان و مردان کارگر و زحمتکش و انسانهای آزاده و برابری طلب را بسیج کرد. اگر دست به ریشه ها ببریم، مناسبات سرمایه داری و ساختار سیاسی حاکم با ایدئولوژی زن ستیز اسلامی عامل اصلی ستمگری بر زنان هستند. از اینرو مبارزه جهت محو ستمگری علیه زنان بخش جدایی ناپذیری از مبارزه ضد سرمایه داری و مبارزه علیه دولت مذهبی است.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله