زنان اولین قربانیان فقر و فلاکت اقتصادی
یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۰
براساس آمارهای رسمی اعلام شده ازسوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، خط فقر امسال نسبت به ۲ سال گذشته ۸۰ درصد رشد یافته است. در چنین شرایطی زنان کارگر و بویژه زنان سرپرست خانواده اولین قربانیان این فقر و نابرابری اقتصادی هستند. بویژه زنان سرپرست خانواده که به تنهایی مسئولیت تأمین زندگی را به دوش میکشند در شرایط فقر، تورم و وضعیت مرگبار کرونا بیش از هر بخش دیگری از جامعه در تنگنا قرار گرفته و فشار زیادی را به انحاء مختلف متحمل می شوند. بنا بر آمار رسمی اعلام شده از سوی معاونت امور خانواده ریاست جمهوری رژیم، تعداد سه میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که میانگین سنی آنها بین ۱۸ تا ۶۰ سال است که سالیانه ۶ درصد به جمعیت آنها اضافه می شود. بخشی از زنان سرپرست خانوار برای تأمین معاش خود روزانه ساعت ها در میان زباله ها کار می کنند. در شهر اهواز و دیگر مناطق آن بر اثر میزان فقر مطلق زنان زیادی از طریق جمع آوری ضایعات روزانه ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان درآمد دارند و از این طریق در تلاش برای تأمین زندگی خود هستند. در استانهای غرب کشور برخی از این زنان نان آور برای امرار معاش به کولبری اشتغال دارند. طبق گزارش روزنامه همشهری: ‶خانوارهای مزدبگیر با ناتوانی دستمزد در جبران هزینه زندگی و همزمان با حذف زنان از بازار کار مواجه شدهاند؛ ۸۹ درصد فقرا با وجود اشتغال، نمیتوانند با درآمد حاصل از کار، هزینه معیشت را تأمین کنند.″ و همچنین آمده است: ‶بررسی اطلاعات مرکز آمار از تحولات بازار کار ایران در بهار امسال، حاکی است؛ با وجود بازگشت ۷۰۰ هزار نفر از شاغلان به بازار کار، بازهم ۱۶۷ هزار شغل زنان در این دوره از بین رفته و این زنان به جرگه بیکاران پیوستهاند. با این حساب، جمعیت کل زنان شاغل در اقتصاد ایران به ۳ میلیون و ۶۲۲ هزار نفر رسیده است.″
از سوی دیگر با توجه به ادامه روند اخراج زنان از بازار کار در دوره کرونا سهم زنان شاغل در اقتصاد ایران با سقوط بی سابقه به ۱۱.۵ درصد رسیده است. در این شرایط با توجه به نرخ بالای تورم و گرانی زنانی که بازنشسته هستند ناگزیرند برای اینکه معیشت خانواده را تامین نمایند، در حالیکه حقوق بازنشستگی دریافت میکنند، در بازار کار مجددا مشغول کار باشند. زنان سرپرست خانواده که احتیاج مبرم به کسب درآمد و تامین معیشت خود و خانواده هایشان را دارند به مشاغل کم درآمدی در کارگاه های کوچک، کوره خانه ها و ساماندهی های زباله گردی در شهرداری ها و کولبری در مناطق مرزی که از هیچ قانون حمایتی، مزایا، بیمه و امنیتی جانی برخوردار نیست تن می دهند.
حال به این شرایط بشدت تبعیض آمیز در جامعه و در بازار کار باید تأثیرات بحران اقتصادی سرمایه داری ایران، تداوم تحریم های اقتصادی و بحران مرگبار کرونا را هم اضافه کرد تا دید که زنان در چه موقعیت بردگی آوری زندگی می کنند. با بروز هر کدام از این بحران ها در قدم اول این زنان هستند که در معرض خطر بیکارسازی قرار می گیرند و زندگی و معیشت خود و خانواده هایشان در تنگنا می افتد. با دشوار تر شدن شرایط کار و زندگی و تحت فشارهای اقتصادی خشونت های خانگی هم افزایش پیدا می کند و باز این زنان هستند که تاوان همه این بحران ها را می پردازند. با تشدید فشارهای ناشی از بحران اقتصادی و گسترش آسیب های اجتماعی، فاجعه افزایش کودکان خیابانی و دختران فراری و تن فروشی نیز مرزها را پشت سر می گذارد. همین واقعیات عینی زندگی که زنان را در معرض مصائب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از مناسبات حاکم قرار می دهد، مبارزه برای رهائی زنان را به جنبش کارگری و مبارزه ضد سرمایه داری پیوند می دهد. چون هر جنبشی که قرار باشد منافع اکثریت زنان کارگر و زحمتکش را نمایندگی کند راهی جز تعرض به بنیان های نظام سرمایه داری و به مبارزه طلبیدن آن ندارد.
بنابراین فعالین کمونیست نباید یک لحظه از این حقیقت غافل باشند که ریشه ستمکشی و خشونت علیه زنان در نظام طبقاتی سرمایه داری نهفته است. بدون آگاهی به ریشه های ستمکشی زنان و مبارزه برای ریشه کن کردن این ستمکشی، جنبش زنان حتی نمی تواند به نابرابری های حقوقی با مردان که ریشه در نابرابری های اقتصادی دارد پایان دهد. هر گونه پیشروی جنبش زنان در زمینه دستیابی به حقوق برابر با مردان در گرو تعرض به مناسبات سرمایه داری و به عقب نشاندن آن است.
همچنین جنبش زنان بنا به ماهیت خواستهایی که دارد نمی تواند در انزوا از دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی مبارزه خود را پیروزمندانه به پیش برد. زنان آزاده ایران با آگاهی به این واقعیت طی این سالها در صف مبارزه کارگران، در صف مبارزه سراسری معلمان، در صف مبارزه بازنشستگان، در صف مبارزه دانشجویان، در مبارزه تهیدستان حاشیه شهرها در صف مبارزه علیه نابودی محیط زیست در عرصه های مختلف جنبش انقلابی کردستان و بویژه در خیزش های سراسری دی ماه و آبان و خیزش آب در خوزستان در عرصه مقاومت در درون زندان و شکنجه گاهها و در کارزار به شکست کشاندن نمایش انتخاباتی رژیم، در همه جا در خط مقدم مبارزه حضور داشته و نمونه های برجسته ای از جسارت انقلابی و سرسختی در پیگیری خواستهای بر حق خود را نشان داده اند. حضور چشمگیر زنان در این میدان های نبرد، تاثیر گذاری و نقش آنان در هرگونه تحول و دگرگونی سیاسی و اجتماعی را بیش از پیش نمایان ساخته است. حضور پرشور زنان در این نبردها نشان می دهد که زنان فقط قربانیان نابرابری، خشونت و آپارتاید جنسیتی نیستند، بلکه در همانحال چالشگران فعال آن مناسبات طبقاتی و اجتماعی هستند که ستمگری بر زنان را نهادینه کرده است.