پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ | 21 - 11 - 2024

Communist party of iran

رژیم جمهوری اسلامی عامل خشونت سیستماتیک علیه زنان


با گذشت ۶۳ سال از قتل خواهران میرابل در دومینیکن، جنایتی که مبارزه برای رفع خشونت علیه زنان در جهان را وارد فصل تازه ای کرد، رژیم جمهوری اسلامی کارنامه بس هولناکی را در اعمال خشونت سیستماتیک علیه زنان در جهان رقم زده است. بر اساس آخرین گزارش “مجمع جهانی اقتصاد” از شاخص شکاف جنسیتی در سراسر جهان، ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی در قعر جدول رتبه‌بندی برابری جنسیتی قرار دارد. از میان ۱۴۶ کشور، ایران در رتبه ۱۴۳ و افغانستان در رتبه ۱۴۶ جای گرفته‌اند. اعمال بی حقوقی و خشونت بر زنان ریشه در مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جامعه دارد. در جامعه ایران ابعاد هولناک خشونت علیه زنان اساسا ناشی از  حاکمیت یک رژیم سرمایهداری مستبد مذهبی است که قوانینش مبتنی  بر تعالیم دینی می باشد. رژیم جمهوری اسلامی رسما زن ستیز است و با اعمال قوانین اسلامی بطور همیشگی و نهادینه شده  حقوق مدنی و انسانی زنان را پایمال می کند و با سلب تمام آزادی های فردی و اجتماعی از آنان، به اعمال خشونت همه جانبه علیه زنان در جامعه و خانواده از طرف حکومت و مردان اجتماع مشروعیت بخشیده است. رژیم جمهوری اسلامی برای تداوم حاکمیت خود از فرهنگ پوسیده مردسالاری در جامعه تغذیه می کند. در قوانین رژیم اسلامی زنان جزو دارایی و ملک مردان محسوب می شوند. طبق ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی حکومت اسلامی در روابط زن و شوهر مرد رئیس مطلق خانواده است. شورای نگهبان هم مقرر کرده زن بدون اجازه شوهر خود نمی تواند از خانه بیرون برود حتی اگر تشییع جنازه پدرش باشد. در صورت سرپیچی زن از فرمان شوهر که معمولا با اعمال خشونت علیه زنان همراه است، در مراجع قضایی با استناد به همین قوانین زنان را محکوم می کنند.


قوانین رژیم جمهوری اسلامی خشونت علیه زنان را در جامعه نهادینه و ترویج می کنند و به آن مشروعیت می بخشد. روحانیون حاکم در ایران تصویب قوانین علیه زنان را بمنزله عمل به احکام الهی قلمداد می کنند و اجرای این قوانین را برای مصالح جامعه اسلامی ضروری به حساب می آورند. چون ادعا می کنند با اعمال خشونت علیه آنها می توان جلو فساد و بی بندوباری در جامعه را گرفت. در حالی که طبق گزارشات آمار بی بندوباری و فساد در بین جمعیت مردان که روحانیون هم در میان آنان هستند قابل مقایسه با جمعیت زنان نبوده و بمراتب بیشتر است. 


بر اساس ماده‌ ۶۳۱ قانون مجازات اسلامی، اگر مردی همسر خودش را با مرد دیگری در یک بستر ببیند و او را بکشد، مرتکب قتل نشده و بر او هیچ گناهی نیست. در حالیکه همین حق را یک زن ندارد.  ماده ۳۰۰ قانون مجازات اسلامی اعلام می دارد: دیه قتل زن مسلمان خواه عمدی و خواه غیرعمدی نصف دیه مرد مسلمان است‌. یکی از مسائل مهم که به خشونت علیه زنان در سطح جامعه منجر می شود قانونی کردن حجاب اجباری برای زنان می باشد. طبق قانون مجازات اسلامی زنانی که حجاب اسلامی را در انظار عمومی رعایت نکنند به ۷۴ ضربه شلاق محکوم می شوند. قانون اساسی ایران هم حقوق زنان را در چهار چوب همین قوانین ارتجاعی و زن ستیز به رسمیت میشناسد. اینها فقط نمونه هایی از قوانین زن ستیز رژیم جمهوری اسلامی به پیروی از تعالیم دینی هستند که همراه با فرهنگ مرد سالارانه حاکم در جامعه آسیب پذیری زنان را در برابر خشونت همه جانبه و سیستماتیک افزایش داده است. با این وصف می بینیم که در کشوری همچون ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی که چند همسری، کودک همسری، ازدواج موقت، صیغه، جداسازیهای جنسیتی، محروم کردن زنان از حق سرپرستی فرزندان شان که سخت ترین فشارهای روانی را بر مادران تحمیل می کند، اینها و بسیاری نمونه های دیگر خشونت هایی هستند که بر اساس بندی از قانون و ملهم از آیات و روایاتی از آئین اسلام، بر زنان اعمال می شوند.


آن دختر خردسالی که هنوز بیشتر از هر چیز به عروسک اش فکر می کند و او را راهی خانه شوهر می کنند، آن دختر رنجوری که به سختی تن کوفته و کبود شده خود را از زیر دست و پای برادرش رهانیده، آن زن جوانی که به وساطت آخوندی در اطراف حرم های “مقدس”‌ قم و مشهد تن و غرورش حراج میشود، آن دختر جوانی که برای فراهم کردن مواد مخدر بستگان معتادش به هر دامی کشیده می شود، اینها همه قربانیان آن شکل از خشونت اند که مقدرات شان توسط قوانین اسلامی، سنت، دولت، پدر، برادر و شوهر و فرهنگ مردسالار تعیین می شوند.


 خشونت علیه زن مرزی نمی شناسد و به عنوان یک پدیده زشت اجتماعی، کل جهان را در نوردیده و تاریخی هزاران ساله دارد، اما در ایران، حاکمیت نظام سرمایهداری درآمیخته با حاکمیت سیاسی مذهب ابعاد ستمگری بر زنان را به همه زوایای زندگی اجتماعی و خصوصی زنان کشانده است. به همین اعتبار خشونت علیه زن با همه زشتی هایش یک پدیده اجتماعی است و مثل هر پدیده اجتماعی دیگر باید بستر باز تولید آن را شناخت و بر حسب ویژگی هایش به اشکالی سازمانیافته و در ابعادی اجتماعی برای مبارزه علیه آن نیروی زنان و مردان کارگر و زحمتکش و انسانهای آزاده را بسیج کرد. هیچکس نباید به خود اجازه دهد خشونت علیه زن را امری شخصی، خانوادگی، قومی، فرهنگی، مذهبی، بداند و از پیگرد و مجازات در امان بماند. هر کس که به هر شکلی علیه زن خشونت اعمال کند، بی هیچ چون و چرایی باید مجازات شود. 


تنها با نیروی مبارزەای سازمانیافته و متحدانه با شرکت وسیع ترین توده زنان کارگر و زحمتکش و ستمدیده و مردانی که بقای این ستمگری را فشاری آزار دهنده و توهینی آشکار به انسانیت خود می دانند، می توان از هم اکنون به درجات قابل توجهی محیطی امنتر در خانه و روابط و مناسباتی انسانی در جامعه و فضایی امن تر در محیط های کار فراهم کرد. در این تردیدی نیست که جنبش انقلابی ژینا با پیشتازی زنان و با شعار “زن، زندگی، آزادی”، ” نه روسری، نه توسری، آزادی، برابری” و با اقدامات نمادینی مانند دورافکندن روسری ها بر کف خیابان و سوزاندن آنها و رقص و پایکوبی به دور شعله های آتش زیباترین صحنه های خود را آفرید و پایه های ایدئولوژیک حکومت اسلامی را در هم کوبید. این خیزش با تعرض به نیرومند ترین پایگاه اسلام سیاسی با قوانین سخت دینی در خاورمیانه و شمال آفریقا جنبش رهائی زن در منطقه و پایان دادن به هر گونه خشونت علیه زنان را وارد فاز نوینی کرد. اما بیگمان با خلاصی از شر نظام سرمایهداری و برقراری یک نظام سوسیالیستی است كه می توان برای همیشه ننگ خشونت علیه زنان را از دامن بشریت زدود. سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی گامی مهم در روند خلاصی از شر نظام سرمایه داری و رهائی زنان است.


سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له

https://alternative-shorai.tv

https://cpiran.org

https://komala.co

اشتراک در شبکه های اجتماعی: