دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ | 03 - 03 - 2025

Communist party of iran

رژیم جمهوری اسلامی را به شیوه انقلابی سرنگون کنیم

اوضاع سیاسی ایران بسرعت در حال تغییر و تحول است. تعمیق بحران و رکود اقتصادی و پیامد تحریمهای بین المللی، فرسودگی زیرساخت های اقتصادی  و فساد و اختلاس کلان مقامهای حکومتی اقتصاد ایران را به مرز فروپاشی رسانده است.  سیاست های استراتژیک منطقه ای رژیم حاکم به عنوان یکی از رمزهای بقای نظام اسلامی با شکست مواجه شده اند.  ایدئولوژی اسلامی به عنوان یکی از پایه های دستگاه حاکم زیر فشار واقعیات اجتماعی و به ویژه زیر فشار مبارزه شجاعانه زنان متزلزل شده است، ناتوانی رژیم در پاسخگویی به مطالبات عاجل جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی رویکرد تعرضی تری به این جنبش ها در جامعه بخشیده و اعتلای این مبارزات را در چشم انداز نزدیک قرار داده است.

در حالی که دستگاه روحانیت و ایدئولوژیک رژیم توان مشروعیت بخشی به این همه فقر و فلاکت و بی حقوقی هایی که به مردم تحمیل کرده اند را از دست داده است، جمهوری اسلامی برای مقابله با این روند بیش از هر زمانی به استراتژی تشدید سرکوب روی آورده است. اما استراتژی سرکوب نیر کارائی گذشته خود را از دست داده است، این استراتژی نتوانسته توده های مردم را مرعوب کند، اکنون پشت میله های زندان و شکنجه گاههای رژیم جمهوری اسلامی به سنگر مبارزه علیه مجازات اعدام و دفاع از آزادی زندانیان سیاسی تبدیل شده اند. تحت این شرایط جامعه موقعیت بشدت انفجاری پیدا کرده است و هر رویداد غیر قابل پیش بینی ممکن است به جرقه یک خیزش توده ای به مراتب نیرومند تر از جنبش انقلابی ژینا تبدیل شود.

رژیم جمهوری اسلامی برای کنترل بحران  و جلوگیری از روند فروپاشی اقتصادی در تدارک معامله و سازش بزرگ با آمریکا است. در نتیجه این بن بست ها، شکست ها و ناکامی ها، نزاع  و بحران درون باندهای حکومتی تشدید شده و رسانەهای حکومتی و نشست های مجلس شورای اسلامی به صحنه نمایش این بحران حکومتی تبدیل شدەاند.  برای همه آشکار شده که این رژیم نه تنها به شیوه سابق، بلکه به شیوه کنونی هم نمی تواند به حاکمیت خودش ادامه دهد. و همین یکی از عواملی است که پرونده مربوط به تعیین سرنوشت قدرت سیاسی در آینده را به روی جامعه باز کرده است. 

با توجه به تجارب تاریخی، تجربه خیزش های توده ای و انقلابی در هفت سال اخیر در ایران و شناخت از دینامیسم جامعه ایران و نیروهای محرکه موجود، محتمل ترین روند برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی این است که اعتراضات و اعتصابات کارگری ادامه پیدا کنند،  این اعتصابات به مراکز کلیدی تولید و خدمات گسترش یافته و با تلفیق خواستەهای اقتصادی و سیاسی به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی و توده ای تبدیل شوند و ماشین سرکوب حکومت اسلامی و دستگاه دولت را فلج کنند و از این مسیر موجبات سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را فراهم آورند. البته برای پیروزی مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی سه اتفاق باید بیافتد.

 اول، طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه با تکیه بر همین مکانیسم جنبش اعتصابی و با اتکا بر فعالین و رهبرانی که در دامن خود پرورده کرده، لازم است سطح سازمانیابی خود را در این دوره انقلابی ارتقاء دهد. جنبش کارگری ایران در جریان جنبش اعتصابی و اعتراضی بیش از یک دهه و نیم اخیر، با پرورده کردن نسلی از رهبران در درون صفوف خود، با سازماندهی هزاران اعتصاب و اعتراض و صدها کمیته اعتصاب و کمیته کارخانه و برگزاری مجامع عمومی به لحاظ کادر و تجربه، ظرفیت پاسخگویی به این نیاز را پیدا کرده است.
دوم – شکل دادن به یک رهبری سراسری، برای این دوره گذار یعنی از این مقطع که هنوز تشکل های توده ای و طبقاتی کارگران مانند شوراها و سندیکاها شکل نگرفته اند، لازم است فعالین و پیشروان جنبش کارگری در تمام بخش ها از جمله معلمان، بازنشستگان و پرستاران که رابطه زنده و ارگانیکی با کانون های مبارزه طبقه کارگر دارند و همچنین فعالین جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش انقلابی کردستان در پیوند و ارتباط با هم به یک رهبری سراسری شکل بدهند و تا اندازه ای خلا نبود تشکل های توده ای را پر کنند. و از این مسیر بتوانند جنبش های پیشرو اجتماعی و اعتراضی را با خود همراه کنند.


سوم –  در همین روند جنبش کمونیست های متحزب و سازمانیافته باید بتوانند با این جنبش چپ اجتماعی به عنوان دو پایه شکل گیری آلترناتیو سوسیالیستی با هم تلاقی پیدا کنند و به هم برسند و پیوندهای معنوی و سیاسی خود با این جنبش چپ اجتماعی را به یک پیوند زنده و ارگانیک تبدیل کنند. اما اگر روند مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و بر متن آن شکل گیری یک آلترناتیو سوسیالیستی برای کسب قدرت سیاسی یک احتمال واقعی است، در همانحال نباید احتمالات دیگر برای براندازی رژیم اسلامی را دست کم گرفت. نباید این واقعیت نادیده گرفت که نیروهای اپوزیسیون بورژوایی هم در صحنه سیاسی ایران حضور دارند، فعالیت می کنند و برای کسب قدرت سیاسی به کمک قدرت های غربی، حتی به کمک بخش هایی از اصلاح طلبان حکومتی که از حلقه قدرت رانده شده اند تلاش می کنند.

طیف گسترده و رنگارنگ جمهوری خواهان لائیک و سکولار در واقع سوسیال دمکراتها و نئولیبرال های طرفدار غرب که با طیفی از اصلاح طلبان حکومتی هم ارتباط دارند، بخش اصلی این اپوزیسیون هستند. اگر آمریکا و غرب هدف سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را داشته باشند که البته اکنون چنین هدفی را ندارند، اتفاقا به سراغ همین بخش از اپوزیسیون خواهند رفت که با لایه ای از فرماندهان ارتش و سپاه هم در ارتباط هستند. آمریکا و غرب فعلا از سلطنت طلبان فقط به عنوان اهرم فشار کنترل شده علیه جمهوری اسلامی استفاده می کنند. آمریکا هم می داند که رضا پهلوی و سلطنت طلبان آلترناتیو حکومتی نیستند.

سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومەله
https://alternative-shorai.tv
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran1 (http://www.instagram.com/Peshrawcpiran1)
https://t.me/KomalaCpiranTv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: