رژیم آپارتاید اسرائیل علیه مردم فلسطین
دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰
روز سه شنبه اول فوریه 2022 “سازمان عفو بین الملل” یک گزارش دویست وهفتاد و هشت صفحه ای را تحت عنوان “آپارتاید اسرائیل علیه فلسطینیها: نظام ظالمانه سلطه و جنایت علیه بشریت” منتشر کرد. سازمان مزبور به اشاره به سیاستهای گوناگون دولت اسرائیل نه تنها دولت اسرائیل را یک رژیم آپارتاید مینامد، بلکه خواستار آن است که مقامات اسرائیل به خاطر این سیاستهای سرکوبگرانه مورد محاکمه قرار گیرند. گزارش مزبور به موارد متعددی از جمله “غصب سرزمینها و دارائیهای فلسطینیها، قتل، کوچ اجباری، محدودیت شدید رفت و آمد، خودداری از صدور سند تابعیت” اشاره کرده و بیان میدارد که همه این سیاستها برمبنای “دادگاه کیفری بین المللی” و “کنوانسیون ضد آپارتاید” سازمان ملل مصادیق بارز آپارتاید و جنایت علیه بشریت محسوب میشوند. سازمان عفو بین الملل در گزارش خود خواستار آن میگردد که دادگاه بین المللی لاهه اقدامات فوق را نیز در پرونده مربوط به سیاستهای دولت اسرائیل در مناطق اشغالی بگنجاند. سازمان عفو بین الملل با بیان اینکه “آپارتاید در جهان کنونی نباید حضور داشته باشد و دولت هائی که در مقابل دولت اسرائیل مماشات میکنند در سویه تاریک تاریخ قرار خواهند گرفت”، از شورای امنیت سازمان ملل میخواهد که تحریم ارسال اسلحه به اسرائیل را به تصویب برساند.
واقعیت این است که از زمان تأسیس دولت اسرائیل، سیاست کوچ اجباری فلسطینیان از سرزمینهایشان به یکی از مهمترین ارکان سیاست دولت نژادپرست اسرائیل تبدیل شده است. دولت اسرائیل با پیگیری وادامه این سیاست پروژه مادیت بخشیدن به تغییر تناسب جمعیت در این منطقه به نفع یهودیان و کنترل اراضی و منابع طبیعی را دنبال میکند. سازمان عفو بین الملل با بر شمردن سیاستهای سرکوبگرانه دولت اسرائیل چه در داخل کشور و چه در مناطق اشغالی و هم چنین نوار غزه، نمونه دیگری از اعمال تبعیض را در مورد مقابله با پاندمی کرونا یآدآور شده و بیان میدارد که تنها یک و هفت دهم درصد از کمک های امدادی جهت مقابله با این پاندمی در اختیار فلسطینیان قرار گرفته است.
مواردی را که سازمان عفو بین الملل در گزارش خود ذکر کرده است بخشی از تاریخ عظیم ترین تراژدی موجود در منطقه خاورمیانه است. این تاریخ دستکم از زمانی که در سال 1947 قدرتهای جهانی مهر تأیید بر تقسیم ناعادلانه سرزمین فلسطین زدند، تاریخ آوارگی و سرکوب فلسطینیان بوده است. آنچه را هم که سازمان ملل انجام نداده بود، دولت اشغالگر در جریان جنگ شش روزه سال 1967 واشغال بخشهای جدیدی از آنچه که طبق تقسیم بندی سازمان ملل باید به فلسطینین تعلق میگرفت، انجام داد. آنچه که برای این مردم باقی مانده است نه تنها کمتر از بیست درصد مصوبه سازمان ملل بلکه بخشهای پراکنده ای است که برخی قسمتهایش در اشغال دولت اسرائیل قرار دارد، بخشهائی که به زندان بزرگ غزه شهرت یافته است و بخشهائی که دائما در آنها آبادیهای یهودی نشین ساخته میشود. همه اینها سبب گردیده است که چندین نسل از این مردم در کشورهای منطقه و حتی در سرزمین خود آوارگانی شده اند که همواره قربانی سرکوبگریهای یک دولت اشغالگر، آماج ستمگری دولتهای منطقه و بالاخره بده وبستانهای این حکومتها با قدرتهای جهانی و با دولت اسرائیل شوند. سپتامبر سیاه در اردن و یا به خاک وخون کشیده شدن آوارگان در اردوگاههای جنوب لبنان توسط رژیم اشغالگر و یا دولت سوریه بخشی از این تاریخ خونبار است. بخش دیگر این تراژدی کشتار این مردم توسط دولت اسرائیل در جریان جنبشهای اعتراضی است. مگر غیر از این است که در هر فرصتی و به هر بهانه ای خانه های مردم در نوار غزه از رهگذر بمبارانهای دولت اشغالگر بر سرشان خراب میشود.
در تمام این سالها در مقابل این اشغالگری واین سرکوبگری آشکار همه دولتهای قدرتمند جهان در کنار رژیم اشغالگر قرار گرفتند. تمام قطعنامه های سازمان ملل در مورد حق وحقوق فلسطینیان به هیچ گرفته شد. قطعنامه 181 سازمان ملل به روشنی از ایجاد ” یک دولت یهودی و یک دولت عرب ” سخن میگوید . قطعنامه 194 سازمان ملل صحبت از بازگشت فلسطینیان به سرزمینشان میکند. قطعنامه 242 سازمان ملل از جمله خواهان عقب نشینی نیروهای نظامی اسرائیل به مرزهای قبل از جنگ شش روزه میکند. ” سازمان آزادیبخش فلسطین ” در سال 1988 همه این قطعنامه ها را به رسمیت شناخته و حتی در سال 1993 در پیمان “اسلو” دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و یکسال بعدتر در قاهره تمام بندهائی که حق موجودیت اسرائیل را رد میکرد از منشور ملی فلسطین حذف کرد. در ” کمپ دیوید اول و دوم ” باز هم دولت خودگردان فلسطین امتیازات جدیدی در مورد محدوده جغرافیائی کشور فلسطین به نفع دولت اشغالگر داد. ولی با وجود همه اینها آنچه همواره در میان جار و جنجال تبلیغاتی گم میشود سرنوشت میلیونها تن از مردمی است که آواره شده اند. اگر ترامپ با به رسمیت شناختن اورشلیم به مثابه پایتخت اسرائیل “معامله قرن” را در بوق و کرنا میدمد، معامله ای که چیزی جز تأیید رسمی یک اشغالگری و چیزی جز به هیچ شمردن حق حیات یک ملت نیست که بیش ازهفتاد سال است که از خانه وکاشانه خود رانده شده است، بایدن مدعی میشود که ” تا زمانی که منطقه موجودیت اسرائیل را به عنوان یک کشور مستقل یهودی به رسمیت نشناسد، صلح در منطقه محقق نخواهد شد”. در اروپا بیش از همه این دولت امپریالیستی آلمان است که برای به فراموشی سپردن کشتار یهودیان، همواره چشم هایش را بر جنایتهای دولت اشغالگر میبندد. در آلمان هر انتقادی به سیاستهای دولت اسرائیل حتی از جانب نیروهای پیشرو یهودی بدون لحظه ای درنگ مهر یهودی ستیزی میخورد. هنوز یک روز از انتشار گزارش سازمان عفو بین الملل نگذشته بود که وزیر خارجه اسرائیل مهر یهودی ستیزی را بر پیشانی آن کوبیده و شعبه آلمان عفو بین الملل حتی از انتشار آن در سایت خود خودداری نموده ومقامات دولت آلمان به ” سازمان عفو بین الملل” هشدار دادند.
واقعیت این است که همه روزه عرصه بر مردم فلسطین تنگتر میشود و همین وضعیت شرایطی بوجود میآورد که در غیاب یک نیروی پیشرو و افق آزادیخواهانه و برابری طلبانه جریاناتی نظیر حماس، جهاد اسلامی، اردوغان و جمهوری اسلامی در قامت مدافعین جنبش حق طلبانه مردم فلسطین ظاهر شوند. آنچه مهم است اینکه بشریت مترقی نباید و نمیتواند تسلیم فشار دولتهای امپریالیستی ودولت اشغالگر اسرائیل گردد. لازم با حمایت و تقویت نیروی همبستگی جهانی با مردم ستمدیده فلسطین توازن قوا را به نفع مبارزه حق طلبانه و آزادیبخش این ملت ستمدیده تغییر داد. نباید گذاشت که آرزوها وامیدهای یک ملت برای رهائی مدفون گردد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له