روژین عظیمی قربانی جنایتی شنیع به نام قتل ناموسی
چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۲
خبر کوتاه، اما تکان دهنده است. روژین عظیمی ۱۸ ساله و اهل روستای آخکند از توابع شهرستان دیواندره روز شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ توسط برادرش به قتل رسید. بار دیگر و اینبار قاتل، روژین جوان ۱۸ ساله را زیر ضربات پی درپی چکش به قتل رساند تا به اصطلاح” لکه ننگ را از دامان شرافت خانواده برای همیشه پاک کند”. بنا به گزارش ها روژین جوان به دلیل داشتن رابطه دوستی با یک پسر توسط برادرش به شیوه ای فجیح به قتل رسیده است. برادر و پدر روژین بعد از این جنایت و واقعه دلخراش بازداشت شده اند. بنا به گزارش دیگر روز دوشنبه هشتم خردادماه، یک زن جوان ۱۸ ساله به نام “پرستو شهبازی” مادر یک کودک، ساکن روستای “میرکی” از توابع شهرستان دهگلان توسط همسرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. پرستو شهبازی در سن ١٢ سالگی مجبور به ازدواج شده و در واقع قربانی قانون کودک همسری رژیم اسلامی شده است.
در این فجایع دلخراش فقط آن مردان جنایتکاری که با ضربات چکش یا چاقو خواهر و یا همسر جوان خود را غرقه در خون می کنند مقصر نیستند. بلکه آن فرهنگ عقب مانده مذهبی و فرهنگ فرتوت مردسالارانه که این نوع جنایات فجیح را در دامن خود خلق می کنند، آن ساختار طبقاتی، سیاسی و ایدئولوژیک و قوانینی که دستگاه قضائی را مأمور کرده که این جنایات و قتل ها زیر عنوان دفاع از ناموس توجیه و یا مجازات آن را تخفیف دهند همه و همه مقصرند. در این وقایع همه آن ساختارها و ناهنجاری های اجتماعی دست به دست هم داده اند تا قتل شنیع روژین عظیمی انجام گیرد. رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه ایدئولوژیک روحانیت آن بیش از چهل سال است تا جایی که توانسته اند این جامعه را به لحاظ فرهنگی و اجتماعی به قهقرا برده اند و بستری مناسب برای وقوع چنین جنایاتی فراهم آورده اند. در یک جامعه متمدن، در جامعه ای که سطح مبارزه و آگاهی و فرهنگ عمومی مردم به جایی ارتقا یافته که فرهنگ مذهبی و مردسالارانه و کودک آزاری را در عرصه های مختلف حیات اجتماعی به عقب رانده اند، حق دوستی و معاشرت آزادانه با مردان از ابتدایی ترین حقوق فردی و انسانی زنان بحساب می آید و هر گونه تعرض به این حق پایه ای جرم بحساب می آید و افرادی که مرتکب چنین جرمی شوند مورد پیگرد قانونی قرار می گیرند. اما قوانین رژیم اسلامی حق دوستی و معاشرت آزادانه زنان با مردان را از آنان سلب کرده است. رژیم جمهوری اسلامی در حالی که این حق انسانی را از زنان سلب می کند، اما با قانون کودک همسری، با اهدای حق ازدواج مردان با دختران سیزده سال و حتی زیر این سن به این تجاوز آشکار جنبه شرعی و قانونی بخشیده و آن را نهادینه کرده است.
قتل ناموسی به عنوان یکی از شنیع ترین جلوه های خشونت علیه زنان در جامعه ای مانند ایران که در آن دین و سرمایه و قوانین شرع اسلامی با حاکمیت سرمایه داری در هم آمیخته اند و زنان قانونا جنس دوم و نیمه مرد بحساب می آیند، ابعاد هولناکی به خود گرفته است. این رژیم با بهره گیری از دین اسلام به مثابه ابزار ایدئولوژیک و با یاری گرفتن از فرهنگ عقب مانده مردسالارانه به عنوان یکی از پایه های حاکمیت خود، تبعیض و نابربری های جنسیتی و خشونت بر زنان را قانونیت بخشیده و نهادینه کرده است. در ایران تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی حقوق اولیه زنان نظیر، حق دوستی و معاشرت آزادانه با مردان، حق طلاق، حق سرپرستی فرزندان، حق ارث، حق مسافرت، حق انتخاب لباس، حق انتخاب رشته تحصیلی و غیره لگدمال گردیده است. رژیم با اعطای حق چند همسری به مردان و رواج دادن صیغه، چهره ای قانونی به تن فروشی و خرید و فروش زن به مثابه کالا داده است. تفکیک جنسیتی در تمام ارکان جامعه و حتی در مؤسسات آموزشی به یک اصل خدشه ناپذیر تبدیل شده است. اعمال این بی حقوقی و خشونت ها تصویری عریان از جهنمی است که ترکیب سرمایه و دین در ایران برپا کرده است. در واقع این مجموعه از خشونت دولتی علیه زنان بستر مساعدی جهت گسترش خشونت علیه زنان در عرصه های مختلف حیات اجتماعی و قتل های ناموسی را فراهم ساخته است. به همین اعتبار خشونت علیه زن با همه مصائب آن یک پدیده اجتماعی است و مثل هر پدیده اجتماعی دیگر باید بستر باز تولید آن را شناخت و بر حسب ویژگی هایش به اشکالی سازمانیافته و در ابعادی اجتماعی برای مبارزه علیه آن نیروی توده زنان و مردان کارگر و زحمتکش و انسانهای آزاده و برابری طلب را بسیج کرد. درست از این زاویه است که انهدام زمینه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی خشونت علیه زنان و قتل های ناموسی از بستر تعرض رادیکال به رژیم سرمایه داری مذهبی حاکم در ایران و از مسیر سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی می گذرد. جنبش انقلابی جاری که با نام رمز ژینا و زن، زندگی، آزادی و با پیشتازی زنان آغاز شد ضربات کوبنده ای به پایه ایدئولوژیک و زن ستیز رژیم اسلامی وارد آورده است.
در چنین شرایطی زنان و مردان آزادیخواه شهرستان دیواندره و دهگلان و روستاهای توابع آن نباید اجازه دهند که قتل روژین عظیمی به دست برادرش و پرستو شهبازی به دست همسرش امری شخصی، خانوادگی، فرهنگی و مذهبی و تلقی شود و از پیگرد و مجازات در امان بماند. همانگونه که زنان و مردان مبارز و آزادیخواه مریوان در هنگام تشییع جنازه شلیر رسولی از قربانیان فرهنگ زن ستیز مردسالاری، و همچنین با برپایی تجمع اعتراضی در برابر فرمانداری این شهر عمق خشم و اعتراض خود علیه این نوع جنایات و فرهنگ پوسیده مردسالارانه و ضد زن که رژیم اسلامی مروج آن است را نشان دادند، مردم شهرستان های دیواندره و دهگلان هم نباید نسبت به قتل روژین و پرستو بی تفاوت باشند.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له