روایتی از وضعیت کارگران زن فروشگاههای زنجیرهای!
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲
برگزفته از نشریه جهان امروز
به اسم کارگر ساده دهها حقوق از ما ضایع میشود!
وقتی خواسته کار در این فروشگاه را بهعنوان کارگر ساده شروع کند، به او گفتهاند که باید تعهد کتبی از همسر یا پدرش بیاورد وگرنه از کار خبری نیست. اول به نسیم برمیخورد؛ مگر وقتی جیبش خالی است و توان خرید یک دست لباس برای خودش را ندارد، شوهرش کاری برایش کرده که حالا باید رضایت کتبی بدهد. چند هفته مقاومت کرده و تعهدنامه را نیاورده، اما بعد مجبور شده تن به این جبر غیرقانونی بدهد؛ «این کار را با همه زنان در اغلب سوپرمارکتهای زنجیرهای میکنند؛ یک جور تناقض زشت در رفتارهایشان است. چطور وقتی از ما هزار جور کار سخت و سنگین میکشند، نگاه جنسیتی ندارند، ولی ما باید هنوز از پدر و شوهر و برادرمان برای دیرتر رفتن به خانه رضایتنامه بیاوریم؟«
نسیم تا حالا در چندین فروشگاه کارگری کرده و هنوز بهعنوان یک کارگر معمولی مشغول بهکار است. «کرامت کارگران فروشگاهها، مغازهها، لباسفروشیها و… اغلب حفظ نمیشود و برای کسی هم مهم نیست. شما بروید ببینید کارگران این فروشگاههای بزرگ که آنقدر شیک و مجلل هستند، در کجا مجبورند ناهار بخورند و یا چند دقیقه استراحت کنند، کجا باید بروند. اغلب فروشگاهها هیچ جایی برای این کار درنظر نگرفتهاند و کارگر باید در انبار بین جعبهها و کارتنها غذایش را بخورد. برای زنان که اوضاع بدتر است. یک زن اگر روزی دچار دلدرد ناشی از عادت ماهانه بشود، حتی جایی نیست که چند دقیقه دراز بکشد. چهکسی این کمبودها را میبیند؟ مأمور اداره کار؟ فعالان حقوق زن؟ شده یکبار درباره حقوق کارگران بهاصطلاح ساده در مراکز خرید در روز کارگر یا نشست با مدیران وزارت کار صحبت کنند و صدای ما باشند؟«
نسیم معتقد است که اطلاق کارگران ساده به گروهی از کارگران که در تولیدیهای کوچک، فروشگاهها و مغازهها مشغول به کارند، باعث شده حقوق زیادی از آنها تضییع شود؛ «اصلا کارگر ساده یعنی چه؟ کارگر اسمش رویش است؛ کسی که باید بیشترین تحرک بدنی و فکری را برای انجام درست یک کار عینی داشته باشد. وقتی یک پسوند ساده به کارگر میچسبانید، یعنی او را از دهها حقوق و مزایا محروم میکنید. به او میگویید تو کسی هستی که چون هیچ مهارتی نداری، پس حق خاصی هم نداری؛ درحالیکه اینطور نیست و از کارگر فاقد مهارت انواع و اقسام کارهای سخت و زیانآور را بدون هیچ محدودیتی میکشند و وقتی هم به مهارت رسید، باز هم او را نادیده میگیرند.»
نسیم، متولد۱۳۷۴ لیسانس معماری دارد و علاقهمند به مسائل زنان، کارگری و پیگیر حقوق تضییع شده همکاران کارگر خود در فروشگاهها؛ اصلا به همینخاطر است که تا حالا از ۴سوپرمارکت و هایپرمارکت اخراج شده و هنوز نتوانسته سر و سامان بگیرد؛ «هیچ نهاد و صنفی نیست که از کارگران روزمزد در بخش خصوصی حمایت کند. ما به معنای واقعی کلمه جلوی چشم همگان استثمار میشویم، اما کسی حتی ما را نمیبیند. خودمان هم توانایی دفاع از حقوق خودمان را نداریم؛ چون همه از اقشار ضعیفی هستیم که به نان شب محتاجیم و همین نیاز باعث شده زبانمان سر جایش باشد و نتوانیم پایمان را از گلیم پارهای که برایمان پهن کردهاند، درازتر کنیم.»
او میگوید، ابایی از این ندارد که بار سنگین بلند کند، یا صبح تا شب طعنه و کنایه بیدلیل بخشی از مشتریان را بشنود و در معرض کرونا باشد، اما دوست دارد او را بهعنوان یک کارگر در روزها و هفتههایی که به این نام، اسمگذاری شده، ببینند و در تعریفهای رسمی بگنجانند؛ «شما ببینید چطور بچههایی که پشت کانتر تبلیغات برای فروش محصولات سفارشی ایستادهاند را رهگذران با دست پس زدن، چشم و ابرو آمدن یا مسخره کردن، آزار میدهند؟ آن فروشنده چرا باید تحقیر شود؟ چرا بخشی از مردم احترام گذاشتن به او را یاد نگرفتهاند؟ چرا باید ماهانه بین ۵۰۰ تا ۷۰۰هزار تومان دستمزد بگیرد؟ مگر غیر از این است که ما بهدنبال کسب روزی حلال هستیم؟ یا در دوره کرونا فروشگاههای مواد غذایی برای تامین مایحتاج مردم هر روز باز بوده و هستند و بیشترین تماس را با مردم دارند، ولی شما دیدید که یک فعال کارگری از ما دفاع کند و بگوید کارگران و فروشندگان این فروشگاهها باید در اولویت تزریق واکسن قرار بگیرند؟ یا یکسومشان دورکار شوند؟ اتفاقا کار ما در این دوره بیشتر و سختتر هم شد؛ چون باید دائم نظافت و ضدعفونی کنیم.»