دوم دیماه، جلوه ی مبارزه ی طبقاتی فرهنگیان
پنجشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۰
عباس منصوران
همایش های پرشکوه فرهنگیان به پیشتازی آموزگاران و دیگر فرهنگیان زیر ستم در ایران، عرصه و فاز تاریخی و کم مانندی از مبارزه طبقاتی را به نمایش می گذارند. کف خیابان ها به ویژه در دوم دی ماه 1400 در 24 استان و 120 شهر در سراسر ایران، فریاد خشمی در آستانه فوران یک برآمد طبقاتی و دارای ویژگی های آن بود. فرهنگیان ایران با ساختار شورای هماهنگی و نیروهای خود جوش اینک وارد فازی بی بازگشت شده است. این تکوین مبارزاتی به زودی از همبستگی و پشتیبانی کارگران دیگر بخش ها، میلیون ها دانش آموز و خانواده های آنان و دانشجویان پیشرو برخوردار خواهد شد.
دوم دی ماه در تداوم برآمدی است که از سال 1393 خروشیدن گرفت تا در روز پنجشنبه دوم دی ماه 1400در سراسر ایران بیانیه بخواند که .«ما امروز اینجا جمع شدیم که به سیاستهای حاکمیت در قبال فرهنگیان شاغل و بازنشسته و بیتوجهی به آموزش با کیفیت و رایگان اعتراض کنیم ما در اینجا جمع شدهایم تا اعلام کنیم:
۱_ «امروز زندگی بازنشستگان شریف و عزیز با مخاطرات جدی روبرو است حقوق آنان دو برابر زیر خط فقر است، از بیمهکارآمد محرومند و قانون همسانسازی بازنشستگان مبتنی بر قانون مدیریت خدمات کشوری اجرا نمیشود. ما خواهان اجرای کامل قانون همسانسازی از اول مهر ۱۴۰۰ هستیم و بیش از این نمیتوانیم به این وضعیت ظالمانه ادامه دهیم.
۲_ مصوبه مجلس در مورد رتبهبندی چیزی جز سرهمبندی نبود، جالب اینکه دولت مدعی شده است که همین لایحه ناقص و تحمیلی را هم در سال ۱۴۰۰ اجرا نخواهد کرد. … باید حقوق معلمان بخش خصوصی در مدارس غیردولتی، معلمان نهضت سوادآموزی، خرید خدمات، نیروهای خدماتی و سایر بخش ها با توجه به رتبهبندی افزایش یابد. ما نسبت به این همه تضییع حقوق و ستم به فرهنگیان بیزاریم و در مقابل این همه ستم سکوت نمیکنیم.
۳_ وضعیت و کیفیت آموزش بحرانی است فقدان امکانات و آموزش پولی باعث بازماندن بیش از سه میلیون کودک از آموزش شدهاست. ما خواهان کیفیتبخشی به آموزش و ارائه آموزش کیفی و رایگان و عادلانه در تمام کشور به ویژه مناطق محروم هستیم.
۴_ سناریوسازی به شیوه کیهان برای مقهور کردن و امنیتی کردن مطالبات صنفی راه به جایی نخواهد برد. سالهاست که فعالان صنفی زیر ضرب هستند و زندان و اخراج به آنان تحمیل میشود، اما کنشگری متوقف نمیشود. امروز آزادی معلمان دربند یک مطالبه جدی نزد معلمان است…اما خواسته معلمان آزادی بدون قید و شرط تمام معلمان زندانی، توقف احضار و بازجویی فعالان صنفی و توقف پروندهسازی و دادگاههای ظالمانه است. ما به خط سرکوب فعالان اعتراض داریم و با تمام قدرت از معلمان دربند حمایت میکنیم.
۵_ ما از افزایش حقوق تمام اقشار اجتماعی و کارگران و زحمتکشان به بالای خط فقر حمایت میکنیم و زندگی شرافتمندانه را حق همگانی میدانیم و با تحلیلهای غیرکارشناسی که افزایش حقوق معلمان را تورمزا میداند مخالفیم. این حقوقهای نجومی، اختلاسهای بزرگ و تمرکز ثروت و قدرت در دست یک عده قلیل است که امنیت مالی و روانی اکثریت جامعه را به خطر انداخته است. ما تشویش اذهان عمومی علیه معلمان توسط صدا و سیما را محکوم میکنیم….»
این برآمد:
- خصلت نمای واکنش بارز و اعتراض طبقاتی است،
- بیانگر مطالبات و خواست های طبقاتی و سیاسی است،
- برآمدی سراسری است که برای نخستین بار کردستان و بلوچستان و فارس و تهران و خراسان و… سراسر ایران را به همبستگی، پیوند و پوشش می دهد.
- این فریاد خوزستان برای آب است و فریاد زاینده رودیان است در اصفهان و چهار محال و بختیاری و ایلام و…
- پیشتازی پرفروغ زنان را در سراسر همایش ها و رویارویی با نیروهای سرکوب را به نمایش گذارده است،
- پیشتازی زنان، گویای اعتراض و اراده ی میلیون ها زنانی است که بیش از همه از فردای انقلاب سیاسی 1357 زیر سرکوب ایدئولوژیک و برده داری مدرن و در مالکیت و ابزار تولید بودگی، مورد هجوم و تعرض قرار گرفتند.
- 7- حضور درخشان و انقلابی زنان، بیانگر حضور مادی شکست ناپذیر و نیرویی پیشتاز و استقلال گرا با پتانسیل و شایسته ی رهبری که دیگر نمی خواهد نقش صنف و ضمیمه و جنس دوم بودگی را بر جان و تن تحمل کند. این نیرو، مادیت بخش حقیقتی است که بدون آزادی زنان، وعده ی آزادی و برابری بی معنا است. و گویای این حقیقت است که «زن، زندگی است.»
- بسیج نیروهای سرکوب از سوی حکومت اسلامی،برای سرکوب و مهار و پراکنده سازی و مرعوب گردانی این جنبش به ویژه در همایش های سراسری و درماندگی حکومت اسلامی،خود ویژگی و پویه مندی این خیزش است.
- رویکرد شوراگرایانه ای همانند شیوه ی شورایی سازمانیابی فرهنگیان به ویژه آموزگاران و شعار«ادارهی شورایی مدرسه»، از دیگر شاخص های بارز مبارزه ای است که به آن ویژگی طبقاتی بخشیده است.
- رویکرد گذر از صنفی گرایی «شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران» با شعارهایی «نه به خصوصیسازی»، «حق آموزش رایگان»، «حق آموزش به زبان مادری»، «حق آموزش، بهداشت و مسکن رایگان» خواست لغو خصوصی سازی و کالایی بودگی آموزش و فرهنگ و بهداشت ووو نشاندهنده ی مهر طبقاتی بر این خیزش است.
- این مطالبات و نیز شعارهای زیر، هیچگاه در تاریخ مبارزات طبقاتی در ایران اینگونه تا کنون نمایانگر طبقاتی بودن خیزشی فراگیر و نیرومند و ادامه دار نبوده و به خیابان ها نیامده است:
- شعار «نه به شکاف طبقاتی، تبعیص و بی عدالتی!» بیانگر برابری طلبی و رفع تبعیض از هر گونه و شکل، خواست لغو برتری طبقاتی! میلیونها کارگر فرهنگی است که در استبداد مناسبات سرمایه داری و حکومت اش، اینگونه زیر خط فقر مطلق و سرکوب، از زندگی محروم شده اند. شعارهایی مانند: «وزیر بیکفایت، استعفا استعفا“!، “معلم زندانی آزاد باید گردد!”، «زندانی سیاسی معلم زندانی، آزاد باید گردد!» “تا حق خود نگیریم , از پا نمینشینیم!” معلم بپا خیز برای رفع تبعیض، اجرای رتبه بندی بدون قید و بندی، مجلس خیانت می کند، دولت حمایت نمی کند!» ننگ ما، ننگ ما، دولت الدنگ ما» «معلم قیام کن، از حق خود دفاع کن!»، «معلم زندانی آزاد باید گردد!»، «ما همه همبستهایم، از وعدهها خستهایم». «مدعی عدالت، خجالت خجالت»، «این همه بیعدالتی هرگز ندیده ملتی»، «فرهنگی آزاده، چاره ما فریاده!»، «معلم میمیرد، ذلت نمیپذیرد»، «تا حق خود نگیریم، آرام نمینشینیم»، و «معلم دادبزن، حقتو فریاد بزن!»، «معلم نان ندارد، سپاه موشک دارد»! و…
- مخالفت و اعتراض به گسیل 25 هزار لشگر انگلی دعا و طلبه و بسیج به مدارس به هدف فرهنگ کشی و زدودن هرگونه آموزش زندگی، از جمله احساس مسئولیت آگاهانه و درخشان خیزش آموزگاران و همگاران فرهنگی است. این یک مسئولیت شناسی تاریخی است که نسل کنونی و آینده را سنگربان آموزش و آگاهی شده است. مگر می شود انسان و فرهنگی بود و 42 سال فساد و سرکوب و کشتار و تبه کاری و استثمار و ویرانگری زندگی و زیست و بوم و نابودی جامعه و منطقه را نادیده گرفت!
کدام نگرش و گرایش طبقاتی است که سیما و سرشت این جنبش را صنفی می شمارد!؟
این جنبش، به ویژه در شرایط اوج یابنده ی همایش ها و مطالبات فرهنگیان در ایران به یکی از موضوع های بسیار چالش برانگیز تبدیل شده است. گرایشی رفرمیستی در میان است که این بخش از نیروی عظیم طبقاتی را از بدنه ی طبقه کارگر جدا ساخته و آنرا به «طبقه متوسط» یا لایه های خرده بورژوایی پیوند زده شود. امری که به اراده ی این و آن نیست. این واکنش، جدا از نگرش و گرایش طبقاتی، می تواند نوعی رتبه محورگرایی و خودکم بینی و حس تحقیر شدگی از «کارگر» نامیدگی آموزگاران و فرهنگیان همراه و درخواست اعطای عنوان «کارمند» به جای آن به شمار می آید. این تلاش، نوعی واکنش «ذهنی- تاریخی» لایه های میانی در هراس از فروافتادگی به درون طبقه کارگر و نفرت از لایه های فرادست است. این نگرش نابرخوردار از پایه مندی تئوریک، نه تنها امتیازی برای این بخش بزرگ نیروی اجتماعی به دست نمی آورد، بلکه به ضداتحاد، ضدانسجام و در برابر همبستگی و یکپارچگی طبقاتی رویکرد دارد. چه بسا که اخلال گرایانه، ناخودآگاه، سرانجام به سود استثمارگران و مناسبات حاکم نیز یاری برساند.
این تلاش به ویژه زمانی که از پشتیانی های سندیکالیست های رفرمیست در داخل و خارج و برخی نیروهای سوسیال دمکرات میانه و راست که با پسوند کارگر اما اتحادیه گرا در خارج از ایران پشتیبانی می شود، بیش از همه به خود کارگران بخش آموزش و فرهنگی آسیب می رساند و آنرا ایزوله و در چارچوب صنفی، تنها و سرگردان و به تکرار گذشته های خویش اسیر می سازد. این تلاش، نیروی عظیم صنعت آموزش را از نیروی طبقاتی و رادیکال کارگری جدا می سازد و در چنین روندی است که در یک سوی به اتحاد و رزمندگی و یکپارچگی کل طبقه آسیب جدی وارد می آورد و در سوی دیگر، خواهی نخواهی به دوام مناسبات طبقاتی حاکم، کمک می رساند. سلاح سرکوب و زندان و تهدید دیگر بی اثر شده است. گژ راهه ی صنفی گرایی محض و رفرمیسم و ایجاد پراکندگی، اما هنوز می تواند خطر مهلکی باشند.
مروری بر قطعنامه پایانی تجمع سراسری فرهنگیان در دوم دی ماه و ۱۱ آذر ۱۴۰۰ بیانگر سرشت طبقاتی این جنبش طبقاتی و پیشتاز است:
«امروز کشور ما، به خاطر مدیریت ناکارآمد و غیرپاسخگو در شرایطی گرفتار آمده که تحت تاثیر بحران های مختلف طبیعی، زیست محیطی، روحی و روانی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، آموزشی، بهداشتی عرصه ی زندگی هر روز بر مردم تنگتر می شود.
برکسی پوشیده نیست، که پیامد ابر بحرانهای موجود را تودهی مردمی بر دوش میکشند، که دستشان از منابع قدرت و ثروت کوتاه است.
بی گمان ابر بحرانهای یاد شده نتیجه ی عملکرد حاکمیتی است که جان و مال و زندگی مردم و نسل های آینده را ابزار آزمون و خطای سیاست بازیهای خود قرار داده است.
بحران آب و تخریب محیط زیست و تحمیل فقر و فلاکت بر اقشار گوناکون و سرکوب مطالبات مردم٬ نمونهای از عملکرد مدیریت چپاولگرانه ایست که امروز دامن کشور را گرفته است.
نیک می دانیم، که قربانی این شرایط دهشتناک، همه ی اقشار مردم از جمله، کودکان، جوانان، زنان، کارگران، فرهنگیان، دانشجویان٬ هنرمندان، کشاورزان، نویسندگان و سایر اقشار مولد جامعه، حتی نسلهای آینده است…»
- اعلام همبستگی کارگران نیشکر هفت تپه با صدور بیانیه دوم دی و با شعار «معلمان عزیز قدمتان استوار و عزمتان پایدار. ما هفت تپه ای ها در کنار شما هستیم.» همبستگی طبقاتی را از سکوی شوراگرایان به نمایش می گذارد.
بنا بر این برهان ها و فاکت های مادی است که جایگاه طبقاتی فرهنگیان به طور کلی و نیروی کار صنعت آموزش را طبقاتی می یابیم.
اینک این صدای صمد بهرنگی ، مرضیه اسکویی ها، هرمز گرچی بیانی ها، سعید سلطانپورها، فرزاد کمانگرها، و صدها آزاده ی دیگری است که در خیابان ها مادیت یافته است.
همایش های اعتراضی دوم دی ماه نشان داد که برآمد سراسری فرهنگیان، جایگاه طبقاتی خود را دریافته است و پی می گیرد و می رود تا پرچمدار مبارزه طبقاتی ی باشد که تحقق خواست های طبقاتی خود را با سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی با برپایی شوراها، مادیت بخشد و به سوی لغو مناسبات سرمایه داری بی درنگ گام بردارد.
سوم دیماه 1400
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
فرهنگیان